برادرشدیدابیمارمو چه کارکنم؟

باسلام
برادر۳۶ساله ای دارم که ازده سال پیش عجیب شدنه دوستی نه همراهی کوه رفتنای تنها ورزشای طولانی.نمازای طولانی تفسیرقرآن بعدتفسیر اشعارسپهری وبعدشروع به اذیت کردن خانواده کردمدام حرف میزد میگفت بااجنه دراطباتم این حرفا وتهمتایی که بهمون میزد وانابهم میگن کاراتونوبهم میگن حرفای عجیب اینطوری میزدچندباربارفتن به طبقات دیگه خونه محدودش کردیم ولی مشکلی حل نشدبرادرمون بردش شهردیگه ای کارامااونجام مشکل درست کردوبرادرمون بیشتربه خاطرخانمش دوباره قبولش نکردومشکلاتش باخانواده بیشترشددرطی این چندسال بیشتروسایل خونه روبیرون ریخت ومجبورشدیم نصف خلنواده که باهامون مشکل داشت ازخونه پدری بریم.رفتن ما یه مدت بعدآرومش کرد اماخوب نشد.سال پیش درراه برگشت ازکوه به گفته خودش عده ای شایدبسیجی بهش حمله میکنن وکتکش میزنن پاهاش وکمرش زخمی شده بودومیگفت چیزی بهم تزریق کردن فشارش بالامیرفت ضعف میکردولی دکترامیگفتن مشکلی نداره داروهاشو نمیخوردسردردای میگرنی وبی قراری داشت میترسیددیگه ازخونه بیرون نمیره .مدام ازپله ها بالا پایین میرفت .غذانمیخورد.حموم نمیرفت ازگوشی تلفن میترسی ازدروپنجره بازمیترسه.الان چندماهی ازش گذشته.زیادغذانمیخوره.ترساش کمترشده امابازم ازخونه بیرون نمیره

با سلام دوست عزیز
با توجه به علائمی که مطرح میکنید و با توجه به زمان زیادی که این علائم وجود دارد (از ۲۶ سالگی) به نظر با یک اختلال روانی روبه رو هستیم. که در آن تغییراتی در ادراک، تفکر، رفتار و شناخت رخ داده است. تغییر رفتار، گفتار و عملکرد بارز به واسطه تغییر در نوع و محتوای فکر ایجاد شده است و صرفا با تمرکز جهت ایجاد تغییر در رفتار، عملکرد اجتماعی و یا شغلی به حد طبیعی بازگشت نخواهد داشت.
برای شناسایی دقیق نوع اختلال ضروری است سوابق و تجارب بیمار و وضعیت روانی ایشان توسط یک روانپزشک مورد بررسی قرار گیرد.

ازاده سعادتمند / روانشناس مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *