چیکار کنم وابستگی من کم بشه؟
من نوجوانی پسر و ۱۴ ساله هستم و مشکل میشه گفت بزرگی دارم. در خانواده ام اول مادرم بعد بزرگترین خواهرم و بعد خواهر کوچکترین خواهرم و بعد پدرم و در اخر برادرم رو به ترتیب دوست دارم. من کوچکترین عضو خانواده ام. در اصل من خواهرم رو خیلی دوست دارم ولی از کلاس چهارم همون خواهرم ازدواج کرد و من نمی تونستم تحمل کنم و مدام هر وقت که از خونه می رفت من گریه می کردم و تازه می فهمیدم که وابستگی زیادی بهش دارم. الان راحت ترم ولی هنوز احساسش رو در دلم دارم و واقعا مثلا ۱ روز به ما سر میزنه مشکلی نیست ولی مثلا یک هفته می موند و می رفت خیلی گریه می کنم و اصلا نمی تونم نبودش رو تحمل کنم.
گاهی اوقات انقد از دامادمون احساس تنفر دارم که انگار دوست دارم بکشمش ولی خب چاره ای نیست باید سر کرد.
یعنی یه جورایی وابستگی من در خانواده و عشق محبت نسبت به من یکی نیست و این تساوی حفظ نشده بنابراین فقط کافیست یکی از مهم ترین انها نباشد تا این اتفاق برای من بیفتد پدر من اصلا روابط پدر و پسر رو بلد نیست و برادرم اصلا بلد نیست چجور محبت کنه و واقعا زندگی با جفتشون خصوصا برادرم به شدت سخته.
من دیگه خسته شدم اصلا حوصله ندارم نمی دونم دیگه چیکار کنم منو راهنمایی کنید.