تصورات بیش از حد، ناتوانی در کنترل افکار

سلام
من مشکلی که دارم اینه که خیلی بیخودی فکر میکنم
مثلا اسم یه مریضی که میاد به شدت حس میکنم که با اوردن اسمش یا فکر کردن بهش ، اون مریضیو میگیرم، بعد به شدت سعی میکنم بهش فکر نکنم اما بدتر میشه، خودمو در حالی که درگیر اون مریضی رو تخت بیمارستانم هی تصور میکنم، به صورت ناخوداگاه
یا مثلا اگر وسط عصبانییت به کسی بگم تو بدبختی ، همش تا چندین ماه یا حتی چند سال ، خودمو تصور میکنم که بدبخت و بیچاره شدم و بقیه بهم ترحم میکنن
انقدر تصویر هایی که تو ذهنم هستن واضح و واقعی هستن که بعضی وقتا نمیدونم کدوم یکی از چیزایی که تو ذهنمه خیاله و کدوم یکی خاطره
همش احساس گناه میکنم که با تصورات قوی و تصویر سازی اینجوری اتفاقات بد، باعث اتفاق افتادنشون میشم، نمیدونم چجوری ذهنم و کنترل کنم
با اینکه همیشه تو حرف زدنم دقت بی اندازه میکنم و حرفی که دل کسیو بشکنه نمیزنم، اما به چیزی فکر هم میکنم احساس گناهش منو رها نمیکنه
مثلا اگر یکیو ببینم تو دلم نا خوداگاه بگم چقدر کم مو هستش، تا چندین ماه خودمو تو بستر بیماری و کچل تصور میکنم و زجر میکشم
توروخدا بگید چکار کنم، حسای بد منو رها کنن

در مورد بیماری شیزوفرنی

پسر من از زمان کنکور روز به روز گوشه گیر شد بعد پرخاشگر۱/۵ سال کامل میگذره وقتی حرف میزنیم باهاش ناراحت میشه بهحدی که گاز بگیره طوری که خون بیاد ازش بعد شروع به گریه با صدای بلند میکنه و میگه منو ببخش نمتونم کنترل کنم خودمو بعد خود زنی میکنه
تحت نظر پزشکه فقط خیلی نگرانشم خیلی نمیدنم خوب میشه یا نه

داروهاشو میخوره مرتب خودشم خسته شده
به غیر دکتر چکار براش بکنیم ۱۹ سالشه اصلا دوست نداره بیرون بره ما که میگیم برو عصبانی میشه کسی هم بیاد از اتاقش بیرون نمیاد اگر بستری کنیم خوب میشه یا بهتر تو خونه باشه ؟

عدم پرداخت اقساط

سلام.از سپرده خودم در بانک اقتصاد نوین وام گرفته ام و مبلغ را به حساب شخصی ریخته ام بدون دریافت مدرک و چک و سفته،بعد از پرداخت ۱۰ قسط دیگر اقساط را پرداخت نمی‌کند و می‌گوید بدلیل بدهی قبلیت به من که هیچ مدرکی ندارد دیگر حسابی نداریم.ایا میتوانم قانونی اقدام نمایم.الان اقساط وام از سود سپرده ام کسر میشود

طریقه دفاعیه نوشتن در دادسرا

اینجانب متهم به ایجاد سرو صدا در مجتمع هستم .در تاریخ مرداد سال ۱۴۰۰ ضرب و جرح داشتیم و دو طرف دیه پرداخت کردیم .در اسفند از آن خانه اسباب کشی کردیم ولی الان به جرم مزاحمت سر و صدا دوباره از ما شکایت کرده .چطور میتوانم از خودم دفاع کنم .باتشکر

اختلال بین دنیای محض و واقعیت

من وقتی کوچک بودم خدود ۶ یا ۷ سالگی همیشه در ذهنم مردی را تصور میکردم و ان را با روش های متفاوت ازار میدادم، ( در همین سنین پدرو مادرم از هم جدا شدند) تا به سنین ۱۹ سالگی خیلی تحقیر شدم و در ذهنم همین فرد که مرد بود تبدیل شد به یک خانوم که مدام در ذهنم تحقیر میکنمش و کم کم احساس می کنم آن خود من هستم. در حالت عادی و دنیای واقعی کسی را تحقیر نمیکنم و حتی از کوچکترین رفتار خشن دوری میکنم و سعی میکنم ارام باشم ولی ساعت زیادی را روی تخت میخوابم و شکنجه دادن اون شخص توی ذهنم ادامه میدهم حتی تاجایی که برای من تبدیل شده به مازوخیسم جنسی و گاهی ارضاهم میشم. خیلی سعی کردم این عادت رو ترک کنم اما هر چند ماه یا هر یکی دوسال دوباره بهش میرسم و کافی یک خشونت کوچیک در فیلم یا…. ببینم تا جرقه این ذهنیت شروع بشود. با این که تو ذهنم هست اما میروم زیر پتو و واقعا خودم را آزار میدهم ولی همیشه مراقب هستم کسی نفهمه. حالا باید چیکار کنم این ذهنیت واقعیت من را از بین برده. لازم بذکر هست که من دختر باهوشی هستم و در تیزهوشان بدون خوندن قبول شدم اما به خاطر این که همش به این مسائل فکر میکردم و مدت زیادی از روز را میخوابیدم نمره ی بدی گرفتم و از آنجا اخراج شدم خیلی از موفقیت هایم به این خاطر از دست رفتند

آیا من مشکل خاصی دارم؟برای حلش چکار کنم؟

دختری ۳۰ساله هستم.در خودم علاقه به بارداری و زایمان احساس میکنم.گاهی داخل اتاق میرم،دراز میکشم و با شکمم ور میرم یا بوسیله یک پارچه داخل بلوزم رو قلمبه میکنم و فکر میکنم باردارم بعد با شکمم ور میرم درد میکشم و میگم وقت زایمانه.از درد به خودم می پیچم زور میزنم تا بچه به دنیا بیاد.به یک نفر گفتم اما می ترسم که به بقیه هم بگه.به نظر شما من مشکل خاصی دارم؟لطفا راهنمایی بفرمایید.