مشکلات من ودخترم

دخترم با آقایی ارتباط گرفته، باهم صیغه ی محرمیت خوندن، وبنده بدون اجازه تو گوشیه دخترم دیدم، پیامهاشون رو خوندم، الان نه می تونم بگم که به گوشیت دست زدم نه اینکه چرا تااین حد جلو رفتین، اصلا تو خانواده این جور ارتباط ها جا نیفتاده حالم خیلی بد هست همش با گوشه کنایه بهش یه چیزایی می گم، براش داستان تعریف می کنم میگه زده به سرت تورو خدا راهنمایم کنید که چی کار کنم

مصرف گل توسط پسرم

سلام پسری ۲۶ ساله دارم در خانواده پرتنش بزرگ شده از دوران دبیزستان به سیگار وبعد گل رواورد .سال گذشته لیسانس گرفته ولی بدنبال کارنیست.روزها بیکار وغر وب تا نیمه شب را بادوستان میگذراند .بشدت سیگار وگل مصرف میکند .به صحبت های من توجهی ندارد.چه باید بکنم

کم نگیزه شدن وافسردگی

سلام پسری هفده ساله هستم کلاس نهم دبیرستان به دلیل قبول نشدن دریک مدرسه خیلی خوب ازطرف پدرمادرم موردتنبیه قرارگرفتم همش بایدپاسخگوی سوالاتی ازقبیل چراقبول نشدی ،چراحواستوجمع نکردی وسوالاتی که فقط مقصرتوهستی تهدید وهزاران چرای دیگر واین موضوع باعث شدرابطه من باانهابسیاربدبشه والان هم این رفتاررودارن ادامه میدن وفقط سوال وجواب هاوتمسخرها من یک هدف مشخص دارم که دارم براش تلاش میکنم ولی مشکل باخانواده وخشم ازدرک نکردن من وهمیشه گناهکارجلوه دادن من وافسردگی که تازه به سراغ من اومده باعث شده اصلاانگیزه نداشته باشم وحس وحال درس خوندن روکامل ازدست دادم سعی کردم شم خودم روبه یک نیروی پیش رونده تبدیل کنم برای رسیدن به هدفم ولی افسردگی داره جلوی پیشرفتموکاملامیگیره اگرهم درموردافسردگی وگوشه نشینی باپدرومادرم صحبت کنم میگن تقصیرتوهستش که نمیای پیش ماووپیش خودشون نمیگن چیکارکردن که من ازتنهایی خودم بیشترازبااونابودن لذت میبرم خیلی دوست دارم کمکم کنید

از همسرم جدا شدم و نگران شرايط دخترم هستم

يك ساله جدا شدم.دختر۱۲ ساله ام پيش مادرش است كه به صورت مشترك با يكي از خانواده هاي دوست زندگي مي كنند.
همسرسابقم يد طولايي در تحقير نزديكان درجه يك داره و فكر كنم اعتماد به نفس بچه رو گرفته و پنهان كار و… شده .
چه كنم؟

با خانوادم چیکار کنم؟

سلام من علی هستم ۱۵سالمه
پدرومادرم همش دعوا میکنن
امروز با داداشم که ۱۰سالشع شوخی کردیم بعد بازم باهام شوخی کرد گفتم بسه داداش بازم شوخی کرد گفتم بسه رفت هدفونم و پرت کنه منم هدفونم و گرفتم اما خوردم بهش بازوش خورد به تخت این داداش منم یک هندی بازی مثلا یک انگشت بهش بزنی داد میزنه میگه این منو زد خلاصه خوردم بهش و اونم خورد به تخت داد زد ای دستم بعد مامانم اومد منو زد گفت چرا زدیش گفتم نزدمش بعد بهش گفتم برو بابا بعد اومد رفت جا دستمالی رو پرت کنه بعد بهش گفتم جرئت داری پرت کن بعد پرت کرد اومد منو زد منم هلش دادم بهم گفت منو میزنی بعد لباس مو جِرع داد و زد منو بعد رفت وقتی بابام اومد گفت چی شده مامانم همه چیزو تعریف کرد بعد مامانم هیی منو تهدید کرد منم از دهنم در رفت بهش گفتم به گوزم گفت چی چی و بازم منو زد
اخرسر تخت ام شل بود مامان ام اعصابش خورد تشک تخت و محکم هل داد بلند کرد تمام اسباب بازی های داداشم و قاب و عکسام افتاد و شکست ما رفتیم تو حال بابام اومد تو اتاق گفت چیکار میکنی ها مامامم گفت برو بابا از بس تو دخالت کردی تو تربیت ام که الان بچه ات تو روم وایمیسه بعد گفت میگیرم میزنمت ها بابام
بعد مامانم گفت برو بابام گفت فاتحه هم خودت هم بچه هاتو خاندم و گفت تو روانی ای الانم مامانم با بابام دعوایی که امشب مادرم بهم گفت برین که از بالا شما ها دیدی با بابات طلاق گرفتیم و رفتی خانه عزیزت
توروخدا بگین چیکار کنم؟

با سلام خدمت خانم دکتر بحرینی . من باردارم ماه پنجم بارداری هستم

یک ماهی هست که خیلی زود رنج شدم و بعضی چیزایی که تو زندگی پیش میاد خیلی ناراحتم می‌کنه و شروع به گریه کردن میکنم .میخواستم ببینم علتش چیه و چکار کنم درمان شه

دخترم خیلی بدهن وبد اخلاق وبینظم

سلام من یک دختر هیجده ساله دارم که خیلی بد دهن وبی نظم به من فحش میده تامیامحرفی بزنم میگه خفه شو حرف اضافه نزن بعد یکی دوساعت میاد معذرت خواهی میکنه چند دقیقه نگذشته باز کارای قبلی شو تکرار میکنه یه بار ندیدم صداش کنم بگه بله مامان همیشه میگه چیه چی میگی به خدا خسته شدم چیکار کنم