خیانت مادر در حال جدایی !!!

سلام علیکم

مادر بنده ۴-۵ سال است که جدا از پدرم زندگی می کند چرا که پدر اخلاق خوبی ندارد و من این را نیز تایید می‌کنم، مادر من در این چند سال مداوم با مرد های غریبه مختلف ارتباط داشته است، ارتباط کلامی، فیزیکی و …، بنده بارها با ایشان دعوا کرده ام که این کار ها اشتباه است اما هر بار این کار زشت و این بی حیایی را تکرار می کند.

من پسر ۱۹ ساله هستم و یک برادر ۱۷ ساله دارم، تا الان فقط به یکی از آشنایان که بسیار با ایشان صمیمی هستم مطرح کردم، لطفا بفرمایید من چه کار کنم؟؟ در ضمن مادر من تمام اموال پدرم را هم به عنوان مهریه گرفته است، اما آیا این درست که زنی که در حال خیانت به شوهرش است تمام اموال مرد را بگیرد و بعد جلوی فرزندان ادعای خوب بودن کند ؟؟؟

لطفا بفرمایید من باید چه کار کنم با ایشان و چه رفتاری کنم؟ فقط خواهش می کنم از صحبت های کلیشه ای پرهیز نمایید.
ممنون
رضا

با مادرم مشکل دا م

میخوام مهاجرت کنم سی و یک سالمه مادرم خودشو میزنه احتمال داره من فول فاند تحصیلی بشم و آنقدر گریه کردم مانع یادگیری درسم شده، ده سال پیش مک با همین کاراش مجبورم کرد سر کاری برم که دوست ندارم حالا میگه نرو صبح ساعت شیش بیدارم میکنه میگه نری بدبخت میشی ما بابا نداریم بیماری خودایمنی گرفتم ضخامت مثانه ام از عصبی بودنم خیلی خیلی زیاد شده من این زندگی خودم نمیتونم تصمیم بگیری هیچ حمایتی ندا م من چشمام عمل کرده توی دو هفته است آنقدر گریه کردم تار میبینم فکر میکنم تازه گیا یه چیزی روی قفسه سینه ام سنگینی میکنه مادرم میگه تا صبح تو خواب ناله میکنی خسته شدم من چقدر میتونم به این زندگی ادامه بدم وقتی قدرت اختیار ندارم برای خودم من با ترس های مادرم زندگی میکنم من توی پتروشیمی کار میکنم همکارم میگه آخه تو با این همه استعداد تو دخت م بودی از خدام بود بری ولی خانواده من و یک احمق میبینن خسته شدم از دستشون
ده سال از جوانی ام به خاطر دل مادرم زندگی کردم دیگه تا چهل سالگی نمیتونم به خدا نمیکشم من برای تحصیل میرم فرار نمیکنم برمیگردم ولی وقتی برگردم این جای که هستم دیگه نیستم من استعداد دارم چ ا نباید استفاده کنم چرا ده سال کنار دستشویی توی اداره باید منشی باشم بخاطر ترس های مادرم همه میگن آخه چرا خانم حسینی تو جوانی با استعداد الان سی سالمه مادرم با این رفتاراش الان یک گسر چهل ساله با یک دختر َی ساله کنار خودش نگه داشته آخه چرا من آنقدر باید استرس داشته باشم نگران چرا حمایتم نمیکنه

از این دنیا خسته شدم

پدرم به مادرم خیانت کرده و من این ها رو دیدم ۱۶ سالم بود و هنوز تو شوک هستم مادرم هم می‌دونه که پدرم این کار رو کرده ولی بروی خودش نمیاره پدرم همش کلافس و ما رو من و خواهران رو اذیت می کنه چند روز پیش خواهرم رو به قصد کشت کتک زد
موندم چی کار کنم هم کنکور دارم هم وضع خونه این مدلی هست هر دو دارن بهم فشار وارد میشه آن قدر گریه کردم یا بعضی وقتا بغض کردم و گریه ام رو قورت دادم قلبم درد می‌کنه و چشمام هم عینک میزنم لطفاً کمکم کنید دیگه از این دنیا بریدم البته فرزند اول خانواده هستم

چطور با خانوادم کنار بیام

سلا با خانوادم زندگی میکنم و تا به الان تمام و کمال مطیع خانواده بودم و حتی از سن۹ سالگی بنا به مذهبی بودن خانواده حجاب داشتم و اعمال دین رو انجام دادم و در هیچ کاری خلاف خواست اون ها عمل نکردم. اما از کودکی مقایسه شدم و حتی با کسایی که خیلی از من بیشتر سن داشتن و این مقایسه تا به الان هم ادامه داره و در هیچ کاری حمایت نشدم و همیشه خانوادم از من تصویری توی ذهن خودم ساختن که کامل نیستم و مایه ی تاسف هستم. همیشه از نظر درس بهترین بودم و تا سال اخر دبیرستان بهترین نمرات کلاس مال من بود.افسردگی گرفتم و این افسردگی تمام و کمال به خاطر رفتار های خانواده سمت من اومد و انتظارات زیادی وبی توجهی های ایشون. و متاسفانه معتقد هستن که روانشناس رفتن فقط هدر دادنه پول هست و من روز به روز حالم بدتر میشه و حتی یک بار اقدام به خودکشی کردم ولی خداراشکر زخم عمیق نشد و من هم از کار خودم پشیمون شدم. نمیدونم چطور باید به زندگی کنارشون ادامه بدم بدون این که افسردگیم بدتر بشه اگر کمک کنید ممنون میشم

چگونه گوشه گیری در جوانان رو از بین ببریم

فرزندم ۲۱ سال سن دارد .دختر میباشد .توانایی های بلقوهای دارد .درس خوب میخواند .ولی گوشه گیر هست .اعتماد به نفس ندراد ویا کم دارد از دیگران گریزان هست وکمتر با غریبه ها حرف میزند وخجالتی هست .

دعوای مابین مادر و دختری

سلام مادری ۴۷ساله شاغلم و دخترم ۱۶ساله جدیدا زیاد سر هرمسئله ای بحث و تنشنج داریم زیاد دعوا و بحث لفظی داریم و همیشه من عصبانی و داد و بیداد میکنم که او نیز متقابل جوابم و میدهد .هردو زود گریه کرده و سکوت میکنیم ولی این سکوت و سردی را دوست نداریم . چون حس ناراحتی در دل هردو مونده و مثل آتیش زیر خاکستر بر اثر جرقه ای دوباره شروع میشود . چه کنم که محیط آرامشی در خانه داشته باشیم .

مشکل با پدرم پیدا کردیم

پدرم با خاله ام مشگل پیدا کرده پدرم وسواس فکری شدید داره و شبانه روز در حال فش دادن به خانواده مادرمه و فش های خیلی زشتی میدهد مثلا قبل خواب و روز شب همش با فش هل ی زشتی که میده منو مامانم و ازار روحی میده خواهش میکنم راه حلی به من بگید