خدمات مشاوره برای جوانان استثنایی

با عرض سلام و احترام. من خواهری ۲۶ ساله با شرایط خاص ( کم توان ذهنی خفیف ) دارم که طبق تشخیص تربیت پذیر و آموزش پذیر است.دوره ی ابتدایی رو در مدرسه عادی و راهنمایی و دبیرستان رو در مدرسه استثنایی به پایان رسانده و مدت ۶ سالی در کارگاهی زیر نظر بهزیستی کارهای هنری انجام میدهد اما از نظر مهارت های اجتماعی و زندگی و استقلال عملکرد ضعیفی همچنان دارد. من به دنبال مشاوره انلاین برای بررسی شرایط و اینکه چکونه میتونیم شرایطش رو بهبود بدیم هستم. آیا مرکز شما خدمات انلاین در این زمینه ارایه میدهد؟ خواهر من ساکن مشهد هست. با تشکر از راهنمایی شما.

وابستگی عاطفی پسر نوجوان

من یک پسر۱۲ ساله دارم .الان مدتی که همش می خواهد شبها کنار من بخوابد . و ازم می خواهد که دایما بغلش کنم و ببوسمش . می خواهم بدونم این رفتار طبیعی است ‌. اگر طبیعی نیست دلیلش چیه . مرسی از وقتی که میزارید .

با خانوادم چیکار کنم؟

سلام من علی هستم ۱۵سالمه
پدرومادرم همش دعوا میکنن
امروز با داداشم که ۱۰سالشع شوخی کردیم بعد بازم باهام شوخی کرد گفتم بسه داداش بازم شوخی کرد گفتم بسه رفت هدفونم و پرت کنه منم هدفونم و گرفتم اما خوردم بهش بازوش خورد به تخت این داداش منم یک هندی بازی مثلا یک انگشت بهش بزنی داد میزنه میگه این منو زد خلاصه خوردم بهش و اونم خورد به تخت داد زد ای دستم بعد مامانم اومد منو زد گفت چرا زدیش گفتم نزدمش بعد بهش گفتم برو بابا بعد اومد رفت جا دستمالی رو پرت کنه بعد بهش گفتم جرئت داری پرت کن بعد پرت کرد اومد منو زد منم هلش دادم بهم گفت منو میزنی بعد لباس مو جِرع داد و زد منو بعد رفت وقتی بابام اومد گفت چی شده مامانم همه چیزو تعریف کرد بعد مامانم هیی منو تهدید کرد منم از دهنم در رفت بهش گفتم به گوزم گفت چی چی و بازم منو زد
اخرسر تخت ام شل بود مامان ام اعصابش خورد تشک تخت و محکم هل داد بلند کرد تمام اسباب بازی های داداشم و قاب و عکسام افتاد و شکست ما رفتیم تو حال بابام اومد تو اتاق گفت چیکار میکنی ها مامامم گفت برو بابا از بس تو دخالت کردی تو تربیت ام که الان بچه ات تو روم وایمیسه بعد گفت میگیرم میزنمت ها بابام
بعد مامانم گفت برو بابام گفت فاتحه هم خودت هم بچه هاتو خاندم و گفت تو روانی ای الانم مامانم با بابام دعوایی که امشب مادرم بهم گفت برین که از بالا شما ها دیدی با بابات طلاق گرفتیم و رفتی خانه عزیزت
توروخدا بگین چیکار کنم؟

دخترم خیلی بدهن وبد اخلاق وبینظم

سلام من یک دختر هیجده ساله دارم که خیلی بد دهن وبی نظم به من فحش میده تامیامحرفی بزنم میگه خفه شو حرف اضافه نزن بعد یکی دوساعت میاد معذرت خواهی میکنه چند دقیقه نگذشته باز کارای قبلی شو تکرار میکنه یه بار ندیدم صداش کنم بگه بله مامان همیشه میگه چیه چی میگی به خدا خسته شدم چیکار کنم

اختلال در خوردن دختر ۱۱ ساله

دختر۱۱ ساله من که به تازگی بلوغ شده و اندام نسبتا پری داشت به شدت وزن کم کرده به شدت درمقابل خوردن مقاومت میکنه و هر موقع غذایی میخوره سریع کالری شماری میکنه
آزمایش کلی داده اهن و زینک و کلسیم بدنش خیلی پایین بود
هر موقع ازش درخواست میکنیم چیزی بخور گریه میکنه میگه نمیتونم
خیلی افسرده و تنها شده و دائم ساکته و تو خودشه،لطفا راهنمایی بفرمایید

ازار روحی خانواده

پدر و مادر من و مخصوصا خواهرم از کودکی منو به خاطر خجالتی بودن تحقیر و دعوا میکردن و حتی الان که کاملا عوض شدم و کاملا اجتماعی شدم باز هم به کارشون ادامه میدن و من بیمارم اما هیچ توجهی به من ندارن و همیشه منو تنها گذاشتن تا اینکه به خاطر سهل انگاری اونها نزدیک بود فوت کنم.تا چندماه توجه میکردن ولی دوباره مثل قبلن و هیچوقت منو درک نکردن و فقط به فکر درس خوندن من هستن و با خواهرم همیشه سرجنگ دارم و از بچگی تا الان که ۱۸سالمه همیشه من به خاطر هرچیزی مقصرم و باید دعوا بشم و همیشه مثل بچه ها با من رفتار میشه

مشورت برای کیسی که رابطه ی جنسی با دوست پسرش داشت

سلام خوب هستین ؟ دانش آموز دارم پایه ی نهم که با دوست پسرش رابطه ی جنسی داشت و خانواده با داستان سازی و به جرم آدم ربایی از پسره شکایت کردن و به دختره هم اینو یاد دادن پسره گویا معتاد هست .
به نطر شما من الان چکار کنم ؟

احساس حقارت و ناچیز و بی ارزش حتی احمق بودن

آقا من چرا همیش خود را عقب میکشم همیشه از جمع فرار میکنم دوستام میان باهام حرف میزنن ولی من هیچی برا گفتن ندارم همیشه احساس اضافه بودن ,
خیلی تلاش میکنم در جمع باشم ولی به یک نوع فشار ذهن خیلی بالام میاد ,
و یگانه مکان راحت کنج اتاق من است ,
اصلأ دور از اتاق حتی در جمع خانواده احساس راحتی نداریم ,
یگانه جا که درست و حسابی حرف میتانم اونم همین شبکه اجتماعی است ولی در اجتماع اصلأ حرف اظهار نظر هیچی نمیتانم ,
آقای دکتر به مشاوره شما سخت ضرورت داریم ,بنده همزبان شما از افغانستان ,