مهارت خود اگاهی در کودک پارت یک
در اموزش مهارت خود اگاهی در کودک :
مانند سایر مهارت ها ابتدا مشخص کنیم که مهارت خودآگاهی چیست و یعنی چه ؟ مهارت خودآگاهی همان
اموزش مهارت خود اگاهی در کودک :
در اموزش مهارت خود اگاهی در کودک :
مانند سایر مهارت ها ابتدا مشخص کنیم که مهارت خودآگاهی چیست و یعنی چه ؟ مهارت خودآگاهی همان گونه که از اسم آن مشخص است به معنی شناخت و آگاهی از خود، دانستن و شناخت از چیزی که هستیم است.
یک مهارت شناختی یا به نوعی دیگر تفکری است که فرد از ویژگی های خودش، از نقاط قوت و ضعفش، اینکه دلش میخواهد به چه اهدافی برسد، آرزوها و خواسته ها، چه چیزهایی را دوست دارد و از چه چیزهایی بیزار
است، ترس هایش چه هستند خبر دارد. همان طور کودک باید بداند که الان و در حال حاضر چه حسی دارد؟ هیجانی که تجربه میکند چیست؟
چه فکری دارد؟ و در خانه یا محیط بیرون چه انتظاراتی از او میرود یعنی مسئولیت های او چه چیزهایی است. بخش اولی که گفته شد این است که کودک بداند که ويژگی هایش چه چیزهایی هستند.
این ویژگی ها، ويژگی های کلی کودک هستند. میتواند ویژگی های اخلاقی باشد، میتواند ويژگی های ظاهریاش یا ویژگی های رفتاریاش باشد که قرار است ما قبل از سنین دبستان به کودک یاد دهیم که خودش را بشناسد.
پس سنین آموزش خود آگاهی از دو سالگی تا پیش از دبستان است. اما چرا دو سالگی؟ دو سالگی سنی است که وقتی کودک در آینه نگاه میکند، میتواند خودش را بشناسد.
متوجه شدهاست که موجودی جدا از مادر و پدر است و میتواند به طور مستقل بعضی کارها را انجام دهد.
شناسایی احساسات در مهارت خود اگاهی در کودک :
گفته شده که کودک باید احساسات خودش را هم بشناسد که این موضوع بخش مهمی از مهارت خودآگاهی است.در این قسمت به این نکته میرسیم که آموزش هوش هیجانی یا آموزش احساسات مقدمهی آموزش خودآگاهی است.
هر چند که تمام این موارد در دوران رشد کودک، همپای همدیگر رشد میکنند و پیش میروند، اما اگر کودک شما حدود شش یا هفت ساله شدهاست و شما به تازگی این دست از آموزش ها را شروع کردهاید بدانید که اول باید
احساسات را به کودک یاد دهید و بعد وارد آموزش مهارت خود آگاهی شوید. اما مهارت خودآگاهی چه فایدهای برای کودک دارد؟
چرا کودکان باید خودشان را بهتر بشناسند؟
دلایل زیادی وجود دارد که کودکان باید مهارت خودآگاهی را یاد بگیرند. زمانی که فرد خودش را بهتر بشناسد، میتواند با دنیای بیرون واقع گرایانه تر تعامل کند.
میداند که از دنیا چه میخواهد و به دنبال نیازهایش میرود. میداند که چه چیزهایی او را اذیت میکند و سعی میکند از آن ها اجتناب یا آن موارد را حل کند. پس در آینده دردسرهای کمتری خواهد داشت و جهت گیری در زندگی او
بیشتر خواهد بود. بر اساس پژوهش ها، افرادی که خودآگاهی بالایی دارند، در مهارت های اجتماعی بسیار قوی هستند.
برای اینکه خودشان را میشناسند و میدانند که با چه دستهای از آدم ها میتوانند تعامل داشته باشند. پس احتمال اینکه دوست و همراه بد و نامناسب انتخاب کنند به مراتب کمتر از افرادی است که خودشان را نمیشناسند.
ما دور و اطرافمان آدم های بزرگسالی را میشناسیم که نمیدانند برای آینده چه اهدافی دارند و نمیدانند که میخواهند چه کار کنند و زمانی که از آنها میپرسیم در جواب میگویند نمیدانم!، فرقی نمیکند.
ادامه تیتر بالا :
این دسته از افراد علاوه بر اینکه اعتماد به نفس کمی دارند، گاهی اوقات ممکن است واقعا ندانند چه چیزی را دوست دارند و چه چیزی را ترجیح میدهند.
پس آدم هایی که خودآگاهی کمی دارند، آدم هایی هستند که مدام گیج هستند و نمیتوانند انتخاب کنند.
بخش اصلی مهارت خودآگاهی مربوط به قسمت ذهنی و منتالی آن است. ولی برای شروع لازم است که کودک متوجه هر بعدی از وجودش شود. یکی از اولین بعد هایی که فرد میتواند در مورد خودش بگوید بعد ظاهری خود
است. شباهت ها و تفاوت های ظاهری خودش با سایرین، اینکه بتواند اعضای بدن خودش و کارکرد آنها را بشناسد.
بسیار ساده شروع میکنیم. مثل اینکه “چشم هات چه رنگیه؟
موهات چه رنگیه؟ مو هات کو؟” یا سوالاتی مثل اینکه “دست هات کو؟
به نظرت قد تو بلندتره یا دوستت؟” و در مورد کارکرد اعضای بدن کودک به او توضیح دهید. مثل اینکه چه گونه غذا میخوریم با چه عضوی از بدن غذا میخوریم؟ با چه راه میرویم؟ با کجا دنیا را نگاه میکنیم؟
برای این منظور یک آینه تهیه کنید. قطعا در خانه های همه ما آینه هست، کودک را برابر آینه بگذارید و به او بگویید که
“گوش خودت را در تصویر نشان بده، چشم خودت را در تصویر نشان بده، به نظرت چشمت چه رنگیه؟” از طریق آینه کودک میتواند خودش را ببیند.
منا سمیعی
رواندرمانگر
One thought on