مهارت خود اگاهی در کودک باهوش پارت سه
در زمینه های مهارت خود اگاهی در کودک باهوش : اینکه بداند در چه زمینه هایی استعداد دارد و در چه زمینه هایی مقداری ضعیف است. مثلا کودکی
زمینه های مهارت خود اگاهی در کودک باهوش :
در زمینه های مهارت خود اگاهی در کودک باهوش :
اینکه بداند در چه زمینه هایی استعداد دارد و در چه زمینه هایی مقداری ضعیف است. مثلا کودکی ممکن است عاشق فوتبال باشد، ولی مهارت های حرکتی درشت کودک خیلی خوب نباشد
یا یک کودک عاشق مجسمه سازی است، ولی مهارت های حرکتی ظریف او، کار با انگشتانش خیلی خوب نباشد. اگر شما زود متوجه این موضوع شوید
یا کودک خودش این موضوع را خیلی زود متوجه شود و بداند که چه چیزی را دوست دارد، خیلی کارها میتوان برای ارتقای مهارت کودک انجام داد.
قبلا هم گفته شد مغز کودک بسیار آمادهی شکل دهی است و در سنین قبل از شش سالگی و نهایتا تا چهارده سالگی، سنین فوق العادهای برای افزایش کارکرد های مغزی است،
پس یکی دیگر از مسئولیت های والدین خوب این است که به کودک کمک کنید علایق ، آرزوها، هدف ها، نقاط مثبت و نقاط ضعفش را قبل از تمام شدن این سنین طلایی،
یعنی قبل از شش سالگی و نهایتا تا چهارده سالگی کشف کند. سرانجام قسمت آخر در مورد شناخت مسئولیت های کودک است.
اینکه کودک بداند در شرایط مختلف باید چه کارهایی انجام دهد، در خانه چه مسئولیتی به عهده بگیرد. همانطور که مشخص است، کودکی که خودآگاهی بالایی داشته باشد میداند در هر زمانی چه کاری را باید انجام دهد.
شناسایی توانایی فرزند در تقویت مهارت خود اگاهی در کودک :
. توانایی انجام چه کاری را دارد. برای انجام چه کاری میتواند از سایرین کمک بگیرد و نهایتا در مسائل مختلف خانه سعی میکند کمک کند،
مسئولیت اشتباهاتش را قبول میکند و اگر لازم باشد نقاط ضعفش را ارتقا میدهد که بتواند از کارهایی که انجام میدهد بیشترین بهره را ببرد.
بخش دیگری که لازم است والدین حواسشان به آن باشد و به کودک یاد دهند، منحصر به فرد بودن کودک است.
کودک هر ویژگی و نقاط قوت و ضعفی که داشته باشد مربوط به خود او است و منحصر به فرد است. یعنی هیچ آدم دیگری در این دنیا نیست که همهی ویژگی ها را با همدیگر داشته باشد.
پس قابل احترام است و باید به کودک یاد دهید ما تلاشمان را میکنیم که نقاط ضعفمان را تقویت کنیم. همین طور تلاش میکنیم که به اهدافمان برسیم
ولی هر کسی در این دنیا در برخی موارد خوب است و در بعضی موارد خوب نیست و ضعف دارد. مثلا میتوانیم از خودمان مثال بزنیم.
اگر پدر و مادری هستیم که مثلا نقاشی خوبی داریم ولی آشپزی خوبی نداریم یا پدری که رانندگی خوبی دارد ولی بلد نیست وسایل خانه را خودش تعمیر کند،
حتی وسایل خیلی ساده را. پس هرکسی یک سری نقاط قوت و نقاط ضعف دارد و همین ها است که انسان ها را از یکدیگر متفاوت و هر کدام را منحصر به فرد می کند.
الگو بودن والد در تقویت مهارت خود اگاهی در کودک :
طبق معمول برای اینکه یک مهارت را در کودکان تقویت کنید، خودتان باید الگو باشید. پس نخستین گام این است که شما خودتان بدانید چه کسی هستید؟
چه چیزهایی را دوست دارید؟ از چه چیزهایی بدتان میآید؟ آرزوها و هدف هایتان چه چیزهایی هستند؟ دلتان میخواهد چه کارهایی انجام دهید؟ چه استعدادهایی دارید؟ نقاط ضعف شما چیست؟
برای اینکار لطفا یک عدد برگهی سفید بردارید. برگه را جدول بندی کنید و اولین ستون را برای ویژگی های ظاهری خودتان بگذارید. خیلی ساده شروع کنید.
چشمان شما چه رنگی است؟ مو های شما چه رنگی است؟
رنگ پوست شما چه رنگی است؟ موهایتان بلند است یا کوتاه؟
قد شما بلند است، متوسط است یا کوتاه؟ بینی شما چطور است؟ لبان شما چه شکلی است؟
بعد هر ويژگی ظاهری که اگر خودتان را در آینه ببینید به آن پی میبرید. خب اکنون سراغ ستون بعدی میرویم. چه چیزهایی را دوست دارید؟ غذای مورد علاقهی شما؟ رنگ مورد علاقهی شما؟
چه نوع لباس هایی را دوست دارید؟
چه فصلی را دوست دارید؟ چه میوهای را دوست دارید؟ دلتان میخواهد برای تفریح کردن، یعنی اوقات فراغت خود چه کارهایی انجام دهید؟
ادامه تیتر بالا :
و در ستون بعدی دقیقا بر عکس آن را بنویسید. از چه غذایی بدتان میآيد؟
چه میوهای را دوست ندارید؟ چه رنگی را دوست ندارید؟
از چه نوع آدم هایی بدتان میآید؟ از چه کاری بدتان میآید و حوصلهی شما را سر میبرد یا از آن بیزارید؟
اکون در مورد نقاط قوتمان و نقاط ضعفمان شروع به نوشتن کنیم. چه کارهایی را خوب انجام میدهیم؟
در انجام چه کارهایی ضعیف هستیم؟ یعنی در چه زمینه هایی استعداد داریم و در چه زمینه هایی مقداری ضعیف هستیم؟ سعی کنید هفتهی گذشته را متصور شوید.
چه کارهایی انجام دادهاید؟ در روزهای قبل چه کارهایی را خوب انجام دادهاید و خودتان احساس خوبی داشتید؟ در چه کارهایی شکست خوردید؟ از همین طریق میتوانید جزییات زیادی را به دست آورید.
در پخت ماکارانی خیلی حرفهای هستی، ولی مثلا کباب گوشت ها خوشمزه نمیشود. اگر درس میخوانید، در این کلاس خیلی خوب بودم ولی چیزی از آن کلاس دیگر نفهمیدم.
در قسمت بعدی از اهدافتان بگویید، آرزوهایتان، دلتان میخواهد چه کاری کنید؟
چه چیزی است که انگیزهی حرکت در زندگی شما است؟ یک فهرست از تمام کارهایی که دلتان میخواهد در آینده انجام دهید آماده کنید.
کار های دوران کودکی :
یا اصلا کارهایی که زمانی که کودک بودهاید آروزی شما بود یا زمانی که جوان تر بودید دلتان میخواسته است که انجام دهید و ببینید که به چند عدد از این اهداف و آرزوها رسیدهاید.
چه قدر از آنها را فراموش کردهاید؟ همینجا یک درس بزرگ میگیریم، خودآگاهی چیزی نیست که از ابتدا تا انتها همان گونه بماند. ما در زمان هایی بعضی اهداف داریم،
یک سری باورها و اعتقادات داریم و ممکن است در طول زمان در ما تغییر کند. پس خودآگاهی چیزی نیست که یک بار به دستش آورید و تمام شود. در لحظه لحظهی زندگیتان باید دربارهی آن فکر کنید.
در ستون آخر کمی در مورد باورها و رفتارهای غالبتان بنویسید. اکنون نگاهی کنید و ببینید که چه قدر میتوانید در مورد خودتان بنویسید. یک راه تقلب این است،
در اینترنت لیست صفات انسان ها را پیدا کنید. لیستی بسیار طولانی است. سعی کنید ویژگی هایی که فکر میکنید خودتان دارید را با خط سبز مشخص کنید.
اگر ویژگی دارید که دوستش ندارید، دور آن خط قرمزی بکشید. اگر شما این تمرین را انجام دهید تعامل شما با خودتان خیلی بهتر میشود و حس آشنایی بیشتری با خودتان پیدا میکنید. پس راحت تر برنامه ریزی میکنید.
جمع بندی مطالب :
راحت تر میفهمید دنبال چه چیزی هستید و به دنبال آن میروید و نهایتا آدمی میشوید که الگوی خوبی برای کودکش است. حالا باید همین کار ها را با کودکتان انجام دهید،
اما نه با این جزییاتی که شما انجام دادید، نه با آن سختی که به خودتان گرفتید، کمی آسان تر و البته متناسب با سن کودک. اگر کودک شما پنج ساله است، لازم نیست تا در مورد باورهایش خیلی بنویسد، لازم نیست در مورد
رفتارهای کلیشهای غالبش بنویسد، اما مهم است که هر وقت از کودک پرسیدید که الان چه حسی داری؟ حسش را بداند، بداند که چه هدف ها و آرزوهایی دارد،
بداند چه چیزهایی را دوست دارد و چه چیزهایی را دوست ندارد و نهایتا در مورد ويژگی های ظاهری خودش هم بداند.
منا سمیعی.
رواندرمانگر
One thought on