اضطراب و عدم آرامش.

سلام.بیشتر اوقات افسرده ام.از تاریکی و شب میترسم.همیشه نگرانم.با آمدن این ویروس اوضاعم بدتر شده.مشکلم رو به همه میگم شاید کسی کمکم کنه ولی فایده نداره.ذهنم همش درگیره.آرامش رو ازخانواده هم گرفتم.احساس میکنم احتیاج به دارو دارم.

کابوس شدید در خواب

سلام زنی هستم ۵۰ ساله بسیار استرسی و زود رنج با روحیه ای بسیار شکننده مدت زیادی است که در خواب کابوس میبینم کابوس هایی وحشتناک که مدام فکر میکنم یکی قصد کشتن مرا دارد و یا یکی دنبال من است بعضی اوقات حتی بلند میشوم از خواب و بلند بلند حرف های بی معنی میزنم و اطرافیانم را میترسانم و اینکه در خواب مدام ناله و فریاد میکنم اطفا راهنماییم کنید

مشکل شدید خانوادگی

سلام دختری هستم ۱۶ ساله و در یک خانواده پر چمعیت زندگی میکنم.با تک تک افراد خانواده از پدر و برادر گرفته تا مادر و خواهر مشاجره شدید دارم چه لفظی و چه فیزیکی به طوری که دیگر یک دقیقه هم نمیتوانم ان ها را تحمل کنم و حالت افسردگی شدید بهم دست داده و مدام به فرار و حتی خودکشی با قرص فکر میکنم و اینکه موضوع مشکلات من با هر یک از انها متفاوت است مثلا پدرم بسیار عصبی است و مدام فریاد و حتی کتک میزند مرا برادر مدام بر سر حجاب با من درگیر است و فوش های رکیک نثارم میکند.خواهرم به هیچ عنوان مرا درک نمیکند و طرف برادرم را در دعوا میگیرد و مادرم مرا درک نمیکند لطفا راهنماییم کنید

مشکل شدید خانوادگی

سلام دختری هستم ۱۶ ساله و در یک خانواده پر چمعیت زندگی میکنم.با تک تک افراد خانواده از پدر و برادر گرفته تا مادر و خواهر مشاجره شدید دارم چه لفظی و چه فیزیکی به طوری که دیگر یک دقیقه هم نمیتوانم ان ها را تحمل کنم و حالت افسردگی شدید بهم دست داده و مدام به فرار و حتی خودکشی با قرص فکر میکنم و اینکه موضوع مشکلات من با هر یک از انها متفاوت است مثلا پدرم بسیار عصبی است و مدام فریاد و حتی کتک میزند مرا برادر مدام بر سر حجاب با من درگیر است و فوش های رکیک نثارم میکند.خواهرم به هیچ عنوان مرا درک نمیکند و طرف برادرم را در دعوا میگیرد و مادرم مرا درک نمیکند لطفا راهنماییم کنید

چگونگی ازدواج دختردوقطبی

سلام دخترم که دوقطبیست وکاملااعتمادبنفس پایینی داره،خواستگارخوبی داره وندیدمیخوادردش کنه،ومدام میگه من شرایتش رو ندارم من دارومیخورم،وازپذیرشش خودش رومحروم میدونه،باوجود اینکه بهش گفتیم که قرارنیست پنهان کنیم واگرپسرقبول نکردیاخودش رضایت ندادازدواجی صورت نمیگیره،همچنان از ارتباط برقرارکردن با اون خانواده حراسان است،با وجودی که دکترشون تاییدکردندکه بایدباوجودداروزندگی طبیعی شوداشته باشه وباحقایق زندگی روبه روبشه،بیمارانی با داروهای سنگینترازدخترم گفتندداشتندکه همسروفرزنددارند.لطفاماروراهنمایی کنید که با کدام وجه دکتری ودرکجامیتونیم به دخترم کمک کنیم که بتونه برای استرس تصمیم گیری کنه،ازشماسپاس گزارم.

ما چگونه میتوانیم با استفاده از مدلهای مفهومی اختلال رفتاری این اختلال را علت یابی بکنیم؟

فردی رفتارهای خودجرحی مانند کوبیدن سر به دیوار و میز و رفتارهای قالبی مانند تکان دادن دست به همراه مشکالت گفتاری شدید به همراه بهره هوشی از نوع شدید دارد.
در ارتباط با این شخص ما بنظر شما میتونیم به کدامیک از مدلهای مفهومی اختلال رفتاری مراجعه کنیم و در تبیین شرایط رفتاری وی از آن مدل کمک بگیریم؟؟لطفا اگر برای شما مقدور است سریعتر پاسخ دهید…خیلی واجبه.

دوستی در فضای مجازی

سلام من یه دختر ۱۷ساله هستم که دوساله پیش با یه پسر تو تلگرام آشنا شدم یه سال از خودم بزرگتره و اینکه این پسر به من تو این دوسال ابراز علاقه کرده خانواده هردومون با رابطه ی ما مخالفن و پسره از لحاظ هوشی فوق‌العاده است و منم بخاطر هوش و زرنگی که داره بش علاقه مند شدم از طرفی هم خانواده ام مذهبین و اینجور روابط و نمی پسند چند باری هم بخاطر حرفای خانواده ام باش کات کردم ولی هرباربه یه نحوی منو متقاعدم کرده منم از فشارایی که خانواده ام بم میارن و میگن با این پسر نباش خسته شدم از طرفی هم بش علاقه دارم باید چیکار کنم؟؟؟؟
لطفا راهنماییم کنید

طلاق عاطفی مورد پرسش هست

با سلام
احتراما” باستحضار میرسانم بنده ۵۱ سال و خانم ۴۰ سالشه ۲۳ سال هم هست که ازدواج کردیم ولی
متاسفانه ۱۰/ ۱۱ سالی هست که فی مابین ما تا حدودی طلاق عاطفی رخ داده من بیماری پانیک دارم
حوصله نظم و مرتب کردن وسایل منزل هم کم وبیش ندارم دارو مصرف میکنم آسنترا و پوکساید شغلم
هم حدود ۲۵ سال با اظطراب و استرس شدید بوده که موجب همین مریضی شده شغل فعلی هم مغازه
داری هست که از ۸ صبح تا ۱۱ شب مشغولم وبین آن ۲/۳ ساعتی استراحت دارم . وقتی میام خونه
دگر نای کار اضافی ندارم . حوصله سر وکله زدن با بچه ها که دو پسر ۱۰ و ۲۰ ساله میباشند
مخصوصا ” ۱۰ ساله که باید به درس و تربیت بیشترش رسیدگی کرد را ندارم ولی خانمم خانه دار
هست صبح تا ساعت ۱۱ ظهر خوابه بعد درست کردن نهار و شستن ظرفها ولباسها که بعضی روزها
هم کمتر، کار روتین دارد بعد نهار هم خواب تا بعد از ظهر و تا آخر شب هم کلا بیکار هست آنوقت به
من پیله میکنه میگه تو فقط چسپیدی به مغازه و کاری به کار مسائل خونه نداری ورسیدگی درس و
مشق بچه و تربیتش بعده منه ، ضمنا خرید خانه هم کلا” بامنه کار مفید ایشان روزانه از ساعت ۱۱ ا
یک الی۲ بعد ازظهره تو خونه هم که من میام نه حرفی نه صحبتی نه شوخی که خستگی از تنم در بره
کلا” سردی میل جنسی هم دارد . وهیچ علاقه ای به این کار ندارد . خیلی هم به فکر اینکه حتی یک
لقمه شام نون پنیر خیاری بگیره برام بفرسته مغازه نیست چون خونه و مغازه نزدیک بهم هست فقط
نشسته روی مبل ویک آینه تو دستشه و یا گیر ابروشه یا کرم میزنه صورتش . اینم جزء کار روزانشه
اونوقت که من عصبی میشم چون هیچ انگیزه ودلخوشی ندارم تو خونه اجازه حرف زدن به من
نمیدهد و شروع میکند به سر و صورتش زدن . و صدا دادن . من میگم من مریضم / خسته ام / فکر
فروش و بدهی مغازه و دردسر عمده فروش و مشتری هستم دیگر توان کار دیگر در خانه ندارم . من
دوستش دارم ولی خدایش با این برخورد ها که با من میکنه نمیدونم ته دلش منو دوست داره یا نه .
من میگم یک نفر سومی باید مشکل ما را حل کند / روانشناس / از خانواده شما/ از خانواده ما ولی
او میگوید من همه چی از برم و مشکلی ندارم شما مشکل داری برو حلش کن ، من گفتم اصلا مشکل
از من ، آخه نفر سومی باید باشه یه راهکار برای بهبود ادامه زندگی به ما بده یا نه ؟ میگه
روانشناسا که فقط پول میگیرن من خودم بهتر از اونا بهتر میفهمم از خانواده هم حق نداری مطرح کنی که ما مشکل داریم و آبرومون بره / حتی حاضر نیست یک سی دی روانشناسی مرتبط به مشکل ما گوش بده / من حالا با این وضعیت استخوان لای زخم دارم به زندگی ادامه میدم تا کجا نمیدانم خانمم هم دختر دائیم میشه مدرک تحصلی جفتمون هم دیپلم هست . عاجرانه خواستار راهنمایی از شما هستم . ممنون از بوشهر.