روان پریشی در افسردگی عمده: اختلال افسردگی عمده می تواند شامل ویژگی های اختلال روان پریشی در مبتلایان آن باشد.

روان پریشی در افسردگی عمده روان پریشی در افسردگی عمده: ویژگی های روان پریشی تقریباً در ۲۰ درصد از دوره های افسردگی اساسی وجود دارد. این علائم روان پریشی تنها زمانی رخ می دهد که فرد افسرده است. علائم متداول روان پریشی در افسردگی شامل صداهایی است که چیزهای منفی می گوید یا هذیان هایی […]


روان پریشی در افسردگی عمده

روان پریشی در افسردگی عمده: ویژگی های روان پریشی تقریباً در ۲۰ درصد از دوره های افسردگی اساسی وجود دارد.

این علائم روان پریشی تنها زمانی رخ می دهد که فرد افسرده است.

علائم متداول روان پریشی در افسردگی شامل صداهایی است که چیزهای منفی می گوید یا هذیان هایی مبنی بر عدم اطمینان از زنده بودن یا مرده بودن.

در پست قبلی، خوانندگان با اصول اولیه اختلال افسردگی اساسی (MDD) دوباره آشنا شدند. امروز، ما شروع به بررسی انواع فرعی می کنیم، که با افسردگی اساسی با ویژگی های روان پریشی شروع می شود. این بدان معناست که در حالی که فرد افسرده است، توهم/هذیان را تجربه می کند.

تخمین ها متفاوت است، اما به نظر می رسد افسردگی روان پریشی در بیش از ۲۰ درصد از بیماران MDD وجود دارد و چالش هایی را برای درمان به همراه دارد. متأسفانه، ویژگی های روان پریشی با پیش آگهی و عوارض بدتر همبستگی دارند، اما به گفته یک محقق برجسته در این زمینه، اغلب ناشناخته می مانند (روچیلد و همکاران، ۲۰۰۸؛ روچیلد، ۲۰۱۳).

مروری بر روان پریشی

از نظر ریشه‌شناسی، اصطلاح روان‌پریشی به معنای «وضعیت غیرطبیعی روح (جوهر وجود خود)» است. این بیشتر با اسکیزوفرنی مرتبط است، اما علائم روان پریشی در بسیاری از اختلالات رخ می دهد، همانطور که در بسیاری از چهره های روان پریشی نوشته شده است.

در حالی که این ویژگی اصلی بیماری ها در اختلالات طیف اسکیزوفرنی است، ممکن است هذیان، توهم و/یا علائم روان پریشی آشفته را در افسردگی، شیدایی، برخی اختلالات شخصیت، PTSD و حتی برخی تظاهرات شدید OCD مشاهده کنیم. روان پریشی در زوال عقل و هذیان نیز وجود دارد.

در حالی که گاهی واضح است که بیمار روان پریشی را تجربه می کند، مانند صحبت کردن با خودش و نگاه کردن، در موارد دیگر ممکن است ظریف تر باشد. شاید بیمار «آنقدر آن را با هم دارد که بداند با هم ندارند» و بتواند آن را پنهان کند. از این گذشته، آنها به اندازه کافی احساس بدی دارند که افسرده شده اند، چرا می خواهند بگویند که آنها هم “دیوانه” هستند؟ اینجاست که پزشک کارآگاه می شود.

اول، همیشه ایده خوبی است که از هر بیمار جدید در طول مصاحبه تشخیصی آنها در مورد تجربیات علائم روانپریشی سؤال شود، حتی اگر این یک شکایت ارائه نشده باشد. پایه های خود را بپوشانید! به یاد داشته باشید، بیماران لزوماً نمی دانند توهمات و هذیان ها چیست، بنابراین بدون نقطه نظر نپرسید: “آیا تا به حال دچار توهم یا هذیان شده اید؟”

توهمات

توهمات تجربیات حسی درونی هستند. ذهن فرد در حال ایجاد صداها، مناظر، مزه ها، بوها و احساسات است. شایع ترین صداها و به دنبال آن توهمات بصری هستند. توهمات تجربه شده توسط بیماران در طول دوره های افسردگی اساسی می تواند شامل موارد زیر باشد:

صداهایی که جملات تحقیر آمیزی می گوید، “تو خوب نیستی و هیچ کس تو را دوست ندارد!”

دستور برای صدمه زدن/کشتن خود.

دیدن شیاطین یا شخصیت های تاریک.

دیدن/بوییدن گوشت پوسیده روی بدنشان.

مثال‌های بالا به‌عنوان توهم‌های سازگار با خلق شناخته می‌شوند. به این دلیل که آنها با موضوع افسردگی مرتبط هستند. گاهی اوقات، افراد توهمات نامتجانس با خلق و خو را تجربه می کنند، به این معنی که این مطالب هیچ ارتباطی با افسردگی ندارد. نمونه ای از توهمات ناسازگار خلقی در طول MDD صداهایی است که چیزهای تصادفی می گویند. در مورد ناهماهنگی شدید، من یک بیمار را به یاد می‌آورم که در حالی که به وضوح توهم داشت، علیرغم اینکه افسرده بود، دچار خنده‌ها می‌شد.

ویژگی های روان پریشی ناسازگار خلقی با پیش آگهی ضعیف تر همراه است. در حالی که این صرفاً یک فرضیه است، اما تعجب می‌کنیم که آیا مواد ناسازگار با خلق و خوی ماهیت درخشانی مانند بیمار فوق می‌تواند راه ناخودآگاه برای اصلاح خلق افسرده باشد.

پروتکل تشخیصی حکم می‌کند که ما نه تنها توجه داشته باشیم که آیا ویژگی‌های روان‌پریشی وجود دارد، بلکه اگر آنها با خلق و خوی همخوانی یا ناسازگار هستند، توجه کنیم.

ارزیابی توهمات

برای ارزیابی توهمات، یک پزشک ممکن است این سوال را مطرح کند: “وقتی بیدار هستید، آیا تا به حال اتفاقی افتاده است که فکر می کنید در حال تجربه کردن آن هستید، یا شاید حتی مطمئن بودید که چیزهایی را تجربه می کنید، می شنوید یا می بینید که دیگران آن را تجربه می کنید. نتوانست؟”

بهتر است بگویید “وقتی بیدار هستید” زیرا برخی از مصاحبه شوندگان وقتی می پرسیدم چه زمانی صداها شنیده می شود، پاسخ دادند: “خوب، در رویاهای من”. همچنین به نظرم مهم است که بپرسم آیا شبیه صدای خودشان است، مثلاً شنیدن فکر کردن خودشان، یا به نظر می رسد که کسی با آنها صحبت می کند، اما هیچکس آنجا نیست. بیش از یک بار، مشخص شد که “شنیدن صداها” به معنای رشته فکر آنها است.

اگر بیمار بگوید توهم‌هایی را تجربه کرده است، پزشک می‌تواند با احترام با این پاسخ، عمیق‌تر کند: “از اینکه مایلید آن را با من در میان بگذارید متشکرم. می‌دانم که ممکن است صحبت کردن در مورد آن آسان نباشد. می‌توانید به من بگویید آخرین بار کی صداها شنیده می‌شود. (یا دیدن چیزها و غیره) اتفاق افتاده است؟” حتماً بپرسید که آیا ممکن است هر زمانی رخ دهد یا اگر فرد مستعد افسردگی است، فقط در مواقعی که افسرده است.

این مهم است زیرا، اگر توهمات (و/یا هذیان ها) به طور منظم بدون توجه به خلق و خوی گزارش شوند، می تواند بیشتر نشان دهنده یک وضعیت طیف اسکیزوفرنی به نام اختلال اسکیزوافکتیو باشد.

در مرحله بعد، به پیگیری کمک خواهد کرد: “چه چیزی می توانید در مورد تجربه به من بگویید؟” و اجازه دهید بیمار شما را پر کند نه اینکه باعث شود او در مورد آن احساس بازجویی کند. اغلب برای بیماران اعتراف به چنین چیزهایی خجالت آور است و ما نمی خواهیم آنها را تعطیل کنند. در عوض، با آنها شریک شوید تا در مورد این تجربه بیاموزید و نشان دهید که می‌خواهید درک کنید، زیرا اگر قبلاً سعی کرده‌اند تجربه را به اشتراک بگذارند، احتمال زیادی وجود دارد که آنها کاملاً دچار سوءتفاهم شده باشند.

در آخر، حتماً روشن کنید که آیا توهمات هرگز شامل دستوراتی برای آسیب رساندن به خود یا دیگران است و اگر چنین است، آیا تا به حال به آنها عمل کرده است؟ در صورت بروز چنین صداهایی چگونه با آنها برخورد می کنند؟ آیا امروز چنین صداهایی داشته اند؟ اگر چنین است، حتما یک ارزیابی ریسک انجام دهید.

در پایان، اگر کسی گفت که صداها را می شنود، نیازی به وحشت نیست. بسیاری از مردم این کار را انجام می دهند و یاد گرفته اند که آنها را به خوبی مدیریت کنند، حتی بدون دارو. بررسی بیشتر آن بخشی از کار ما به عنوان ارائه دهندگان درمان است.

توهمات

هذیان یک باور ثابت و نادرست است که با قاطعیت وجود دارد. به عبارت دیگر، حتی اگر دیگران بدانند این باور درست نیست، بیمار به آن متقاعد می شود. برخی از نمونه‌هایی از هذیان‌های همسو با خلق عبارتند از:

بیمار مطمئن نیست که زنده است یا مرده. به این می گویند توهم نیهیلیستی.

آنها احساس می کنند آنقدر آدم بدی هستند که مستحق مجازات هستند و مردم برای نابودی آنها نقشه می کشند. نوعی پارانویا

آنها به این باور می رسند که یک موجود شیطانی هستند یا تسخیر شده اند.

ارزیابی برای توهمات

ارزیابی تاریخچه مطالب هذیانی می تواند کمی پیچیده تر از توهم باشد، زیرا هذیان می تواند اشکال و مضامین زیادی به خود بگیرد. اگر کسی به وضوح دچار توهم نیست، باز هم به این معنی نیست که ما نباید سعی کنیم تاریخچه موضوع را ارزیابی کنیم.

ما می‌توانیم آب‌ها را با پرسش‌هایی مانند: “در هر نقطه‌ای از زندگی‌تان ترسیدید که چیزهایی اتفاق بیفتد که نمی‌توانید توضیح دهید؟ مثلاً، شاید احساس می‌کردید تحت نظر هستید یا پیام‌های خاصی ارسال می‌شود. از تلویزیون یا رادیو به شما؟ اگر بله، درخواست از آنها برای توضیح تجربه خود، مانند ارزیابی توهمات، قدم بعدی است.

به خاطر داشته باشید که اگرچه آزمایش واقعیت ایده خوبی است، اما چالش برانگیز شدن نسبت به بیماران هذیانی ایده خوبی نیست، به خصوص اگر آنها پارانوئید باشند. آنها می توانند احساس کنند که شما نیز با آنها مخالف هستید. با استفاده از اولین مثال از یک فرد پارانوئید، یک پزشک ممکن است پاسخ دهد، “چگونه این را کشف کردید؟” احتمال زیادی وجود دارد که شرح مفصلی با نشانه های هذیانی دریافت کنید، مانند توضیحات بسیار غیرمنطقی یا سخت به دنبال آن، همانطور که در تشخیص اختلال هذیانی ذکر شده است.

سایر بیماران ممکن است تصمیم بگیرند کوتاه بمانند. آن را شخصی نگیرید؛ بحث کردن برای شخص می تواند شرم آور باشد. مانند توهم، اگر متوجه شدید که بیمار دچار توهم است که ممکن است به خود یا دیگران آسیب برساند، حتماً ارزیابی خطر را انجام دهید.

پیامدهای درمانی ویژگی های روان پریشی

واضح است که وجود هذیان ها و/یا توهمات چالش های مهم دیگری را برای درمان به همراه دارد. اگر بیمار واقعاً در حال افسردگی سابقه روان پریشی داشته باشد، ضروری است که در هر جلسه در مورد علائم آن جویا شوید. برای بیماران افسرده روانی غیرعادی نیست که به بستری شدن در بیمارستان نیاز داشته باشند، که شما به عنوان درمانگر ممکن است در سازماندهی آن کمک کنید اگر آنها شروع به ایجاد خطر افزایشی برای خود یا دیگران کنند.

حتی اگر بیمار در حال حاضر روان پریشی نباشد، دانستن اینکه آیا سابقه روان پریشی در هنگام افسردگی دارد یا نه مهم است. در اولین نشانه ای که یک دوره افسردگی شروع می شود، زمان خوبی است برای تشویق به مراجعه به روانپزشک خود برای ارزیابی استفاده از یک داروی ضد روان پریشی برای تقویت داروی ضد افسردگی خود، به عنوان مثال. در موارد شدید، درمان با تشنج الکتریکی (ECT)، که در یک پست آینده در این مجموعه در مورد ویژگی‌های مالیخولیایی به طور کامل بررسی می‌شود، ممکن است ضروری باشد (به عنوان مثال، پینا و همکاران، ۲۰۱۸؛ ون دیرمن و همکاران، ۲۰۲۰). در حالت ایده‌آل، ما خانواده/دوستان آن‌ها را نیز با آموزش علائم و موافقت بیمار با ارائه‌دهنده‌ها از نگرانی‌ها در میان می‌گذاریم.

نویسنده:

سرکار خانم دکتر دنا عدیلی

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ تماس حاصل فرمایید.