نشانه­ های ژنتیکی اختلال دو قطبی

نشانه­ های ژنتیکی اختلال دو قطبی : نشانه های ژنتیکی نیز می توانند در تعیین خطر ابتلا به اختلال دوقطبی موثر باشد. برای مثال دو ژن برای این احتمال خطر کاندید شده اند: انتقال دهنده سروتونین(HTT-5) و BDN(brain-derived neurotrophic growth factor). ترکیب استرس روان شناختی و آسیب پذیری ژنتیکی به تدریج منجر به دوره خلقی […]


نشانه­ های ژنتیکی اختلال دو قطبی : نشانه های ژنتیکی نیز می توانند در تعیین خطر ابتلا به اختلال دوقطبی موثر باشد. برای مثال دو ژن برای این احتمال خطر کاندید شده اند: انتقال دهنده سروتونین(HTT-5) و BDN(brain-derived neurotrophic growth factor). ترکیب استرس روان شناختی و آسیب پذیری ژنتیکی به تدریج منجر به دوره خلقی کامل می شود و بعد پیروی می کند تا جایی که این فرآیند خودکار می شود.

مداخلات

مداخلات زود هنگام، می تواند روند بیماری را وارونه کند. طبق تعریف سازمان بهداشت جهانی، World Health Organization(WHO)، اختلال دوقطبی ششمین اختلال درگیر کننده زندگی درمیان سایر بیماری هاست. علاوه بر این به طور سنتی نوع دو قطبی یک توسط دوره مانیا و افسردگی و نوع دو قطبی دو، با شدت کمتر هیپومانی  و افسردگی اساسی تعریف می شود. شیوع اختلالات دوقطبی حدود ۴٫۴ درصد از جمعیت عمومی تخمین زده شده است.

مطالعه طولی دوم توسط هامن و همکاران(Hammen etal) گزارش شده است. این مطالعه به طور منظم فرزندان والدین با اختلال افسردگی، دوقطبی، بیماری فرض(مانند دیابت) و بدون بیماری را ارزیابی نموده است. مادران دچار اختلال دوقطبی از هر دو گروه دوقطبی نوع یک و نوع دو بودند و فرزندان انها در اوایل دوره نوجوانی بودند. در طول ۳ سال پیگیری، فرزندان مادران دچار اختلال دوقطبی به میزان متوسط در خطر آسیب شناختی در طول عمر بودند.

بیشتر آسیب شناسی دوره کودکی گروه BD مربوط به اختلالات اضطرابی و افسردگی جزئی بود در حالیکه تخریب خلقی اساسی بعد از ۱۳ سالگی شروع می شد. مطالعه طولی داچ Dutch از فرزندان(۱۲ تا ۲۱ سال) جامعه بزرگی از والدین مبتلا به اختلال دوقطبی آغاز شد.

در طول ۵ سال سه ارزیابی صورت گرفت(خط پایه، ۱۴ ماه بعد و ۴۰ ماه بعد) توسط پرسشنامه KSADS-PL، (Kiddle Schedule for Affective Disorders and Schizophrenia)، در طول مطالعه، فرزندان در احتمال خطر بالا (در مقایسه با جمعیت عمومی) میزان بالایی از اختلالات روانپزشکی شامل اختلالات خلقی، اختلالات سازگاری و اختلالات اضطرابی گزارش شدند. میزان اختلالات رفتاری و ADHD به ترتیب ۷درصد و ۵ درصد بود و اکثر اختلالات خلقی شامل اختلالات افسردگی بود(۴۴٫۵۳ درصد تشخیص).

یکی از یافته هایی که از این مطالعه بدست آمد شواهدی نشان می دهد که تاریخچه اولیه BD را در مجموعه ای از گام های بالینی قابل پیش بینی آشکار می کند.

شکل

این یافته ها این امید و احتمال را ایجاد می کنند که پیشگیری زودهنگام و موثر ممکن است بتواند پیشروی اختلال دوقطبی را متوقف کند یا تقلیل دهد و به طور قابل توجهی نتایج کیفی زندگی افراد در معرض خطر ابتلا به این گام ها را بهبود بخشد.

بین ۵۰ تا ۶۶ درصد بزرگسالان مبتلا به اختلال دو قطبی شروع بیماری خود را در حدود ۱۸سالگی گزارش می دهند و ۱۵ تا ۲۸ درصد آن ها قبل از ۱۳ سالگی را زمان شروع بیماری خود گزارش داده اند. اختلال دو قطبی در کودکان یا نوجوان با شدت بیشتر و طولانی تر با دوره های متوالی(مداوم) در مقایسه با نوع بزرگسالی آن آشکار می شود.

مسیر مشاهده شده در اشکال زودرس اختلالات دوقطبی، این ادعا را منطقی جلوه می دهد که بدون مداخلات اولیه(early intervention)، تحول اجتماعی و هیجانی نوباوگان در معرض خطر، با خطری جدی روبروست. از این رو برنامه های پیشگیری طرح ریزی می شوند، تا مدت آسیب عملکرد و شیوع بیماری را در دوره های پرخطر کاهش دهند. و از پیشروی و تبدیل شدن به اختلال کامل دوقطبی یک یا دو جلوگیری کنند.

درمان های دارویی برای علایم ابتدایی اختلال دوقطبی بسیار اندک هستند و علاوه براین نتایج قطعی نیز به دنبال ندارند. مداخلات روان شناختی به ویژه آن هایی که شامل آموزش روانی (Psychoeducation) و مهارت آموزی (Skill training) هستند، نوع دیگری از درمان هایی هستند که برای کودکان در معرض خطر ابتلا به BD وجود دارند.. چندین مطالعه نشان داده اند که خانواده درمانی متمرکز (FFT) Family-Focused Therapy و گروه های خانواده درمانیmultifamily psychoeducation groups در کم کردن نشانه های خلقی موثرند، از عود بیماری پیشگیری می کنند و عملکرد روانی در بزرگسالی را افزایش می دهند.

مطالعات اخیر پیشنهاد می کنند که نوباوگان در معرض خطر اختلالات دوقطبی از برنامه های درمانی آموزش روانی یا شیوه های اصلاح رفتار سود می برند. اختلال دوقطبی در زمره ناتوان کننده ترین اختلالات روانی طبقه بندی می شود که علاوه بر افت عملکرد، اختلالتی شدید را در نعاملات میان فردی و کیفیت زندگی فرد ایجاد می کند. قبل از شروع کامل بیماری نوباوگان با تاریخچه خانوادگی اختلالات دو قطبی نوسانات خلقی خفیف را تجربه می کنندو در صورت عدم درمان، نوباوگان اغلب اختلالات دیگری را نیز مانند سواستفاده از الکل یا اختلالات اضطرابی و سطوح متفاوتی از آسیب های روان شناختی را تجربه می کنند. و سرانجام در صورت درمان شدن، نشانه های جزئی آن ها (غافل از این که بیماری ناتوان کننده دیگری در پیش است) به جای اختلال خلق درمان می شود و باز هم خطر شروع دوره مانیا افزایش پیدا می کند.

تاثیرات مخرب و شیوع بالای بیماری دوقطبی و آغاز زود هنگام آن، پژوهشگران را مجاب می کند تا به طور منظم مسیر تحولی اختلال را روشن سازند و اثربخشی اقدامات پیشگیرانه را ارزیابی کنند. جمعیت جوان هدف مناسبی جهت این اقدامات پیشگیرانه محسوب می شوند چرا که مجالی برای رهایی از شروع این بیمری نا توان کننده خواهند یافت.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.