خواستگاری دختر ها از پسرها بله یا خیر؟ قسمت دوم

از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم! در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دختر ها محدود تر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شد های فامیلی و همسایگی به […]


از منظری دیگر به این مهم نگاه کنیم!

در جامعه امروز که هر روز بر پیچیدگی آن افزوده می شود، حلقه های خویشاوندی گسسته تر می گردد، دایره شناخت های متقابل خانواده ها و بالطبع پسرها و دختر ها محدود تر می شود و ارتباطات خانوادگی و آمد و شد های فامیلی و همسایگی به حداقل می رسد، چه باید کرد؟

آن گاه که خانواده ای بسیار محترم و معظم از شهری به شهر دیگر مهاجرت می کنند یا از محلی به محل دیگر انتقال می یابند، یا حتی در منزلی که سال هاست زندگی می کنند، ارتباط چندانی با همسایگان و آشنایان خود ندارند به گونه ای که بعد از چندین سال، هم محله ای و همسایه بودن، اطرافیانش از این که در این خانواده دو دختر بسیار نجیب و عفیف و آماده ازدواج به همراه والدین خود زندگی می کنند، اطلاعی ندارند، چه باید کرد؟

آن هنگام که دختر عفیف، پاکدامن و هوشمندی متوجه می شود در میان اقوام، نزدیکان، همسایگان یا در جمع همکلاسی ها پسری است بسیار پاک و مومن، اصیل و متین، با وقار و با صلابت و قابل قبول با معیارهای متعالی او در امر انتخاب همسری شایسته، چه باید کرد؟ چه بسا چنین احساسی متقابلا در وجود همین آقا پسر نیز نسبت به این دختر خانم پدید آمده باشد، اما این پسر به دلایل مختلف توان، جرات یا فرصت طرح موضوع و اظهار تمایل خود را نداشته، یا راه و روش موثر ابلاغ آن را نمی داند یا به دلیل کمرویی، اضطراب اجتماعی و خجالت زدگی فوق العاده زیاد، جرات ابراز تمایل خود را ندارد. در چنین شرایطی چه باید کرد؟

و سرانجام آن زمان که پسری متعهد و صدیق در محیط مقدسی چونن دانشگاه، با مشاهده کنش ها و واکنش ها و رفتارهای متین و پر صلابت دختر خانمی، در می یابد که خصیصه های شخصیتی او مطابق با معیارهای اساسی انتخاب همسر می باشد اما به تصور این که دختر خانم از تبار اجتماعی – اقتصادی فوق العاده برتر و متعلق به خانواده ای برجسته و مرفه است و هرگز به تقاضای او پاسخ مثبت داده نمی شود، انگیزه و جرات طرح موضوع را نمی یابد و راه و روش دیگری را برای امکان سنجی مسئله پیدا نمی کند، چه بسا اگر این پسر تمایل خود را برای معارفه و شناخت متقابل و ازدواج مطرح کند، مورد قبول دختر خانم واقع شود و شاید هم چنین احساس متقابلی در ذهن و اندیشه دختر خانم هم نسبت به همین آقا پسر وجود داشته باشد ولی، او نیز جرات نمی کند یا روش طرح موضوع را نمی داند!

در همین ارتباط، سال گذشته دختر خانم بسیار موجهی که دانشجوی دوره کارشناسی ارشد بود، در ملاقاتی که با من داشت می گفت: یکی از بستگان نسبتا نزدیکم، جوانی است بسیار مومن، متعهد، با غیرت و تلاشگر که فکر می کنم نسبت به من نگرش مثبتی دارد، ولی به این دلیل که از نظر تحصیلی دیپلمه است و به لحاظ اشتغال بسیار مفید موفق به ادامه تحصیل نبوده است، چنین احساسی دارد که اگر از من خواستگاری کند، من قبول نخواهم کرد. در حالی که من به رغم این که ایشان دیپلمه هستند و من در حال اتمام دوره کارشناسی ارشد می باشم، او را فردی باسواد و توانمند می شناسم که از نظر مهارت های اجتماعی، ویژگی های برجسته ای دارد و تجارب حرفه ای ایشان از نظر من فوق العاده ارزشمند است و می توانم اذعان نمایم که ارزش تجارب حرفه ای ایشان مطلقا از مدرک تحصیلی کارشناسی ارشد من کمتر نیست و از همین رو چنانچه ایشان اقدام به خواستگاری کنند به طور قطع می پذیرم و به خواستگار دیگری که دارای مدرک تحصیلی بالاتر است پاسخ منفی خواهم داد. اما نمی دانم که چگونه و با چه روشی ایشان را از اندیشه و نظر خود مطلع کنم. من مطمئن هستم که اگر این شخص بداند و باور داشته باشد که من ویژگی های شخصیتی او را کاملا قبول دارم و برای من پاکی، صداقت، توانمندی و سواد و مهارت های اجتماعی برجسته او مهم تر از مدرک لیسانس و فوق لیسانس است، با اعتماد به نفسی که دارد حتما در اولین فرصت با خانواده اش اقدام به خواستگاری می کند.

پس از گوش دادن به صحبت های صادقانه و صمیمانه این خانم ارجمند من شخصا مسئولیت این کار را پذیرفتم و قرار شد طی ملاقاتی با آاقای مورد نظر برای گفت و گو درباره موضوع دیگری خواهم داشت، از ویژگی های شخصیتی وی ارزیابی کلی به عمل آوردم و در مجموع اگر تناسب و کفویت هر دو نفر را تشخیص دادم، پس از طرح مسئله ازدواج، به گونه ای بایسته و شایسته و با حفظ منزلت والا و تکریم شخصیت ارزشمند این خانم، امکان موافقت مشارالیها با تقاضای احتمالی آقا برای ازدواج را به وی انتقال دهم.

به لطف الهی اینجانب توانستم این مسئولیت خطیر و ارزشمند را بخوبی انجام دهم و پس از گذشت چند هفته در نهایت احساس رضامندی شاهد مراسم جاری شدن عقد ازدواج این زوج موفق و برتر بودم. اینک مدتی است که این زوج در نهایت آرامش و رضایت با هم زندگی کنند.

بدون تردید این رسالتی که بر عهده همه دانشگاهیان بصیر و متعهد و توانمند و حوزویان فرهیخته و صبور و خدوم است.

ذکر این واقعه خوشایند و خاطره ماندگار، خود بیان دیگری از نحوه ابلاغ نظر و تمایل قلبی یک خانم نسبت به یک آقا به عنوان همسر منتخب احتمالی است. به عبارت ساده تر در جامعه اسلامی ما و با عنایت به فرهنگ حاکم بر اذهان خانواده ها، روش غیر مستقیم، زیباترین و موثرترین روش در جهت تحقق اندیشه صادقانه و زمینه اظهار تمایل و آمادگی و خواستگاری یک خانم برای ازدواج با آقایی متعهد و واجد شرایط کفویت و صاحب صلاحیت زوجیت می باشد.

نمونه دیگری که چندی پیش با آن مواجه شدم از این قرار است که یکی از دختر خانم های دانشجوی دانشکده به من مراجعه و اظهار کرد: خانواده ام در یکی از شهرستان های اصفهان زندگی می کنند. من هم تا پایان تحصیلات پیش دانشگاهی در همان شهر با خانواده ام زندگی می کردم. حقیقت این است که خانواده ما در این شهر از جمله خانواده های سرشناس و دارای حسن شهرت است. پدرم را تقریبا همه اهالی شهر به نیکی می شناسند. ایشان فردی متدین، نسبتا متمول و درعین حال بسیار خیر است. مدت هاست که متوجه شده ام یکی از پسرهای همکلاسی ام از همشهری های ماست. او یکی دو بار نزد من آمده و با رفتاری کاملا متین و متواضعانه اظهار کرده است که ارادتی خاص به خانواده ما دارد و پدرم را به خوبی می شناسد و اگر در دانشکده کاری در ارتباط با کتاب و جزوه و غیره داشته باشم خوشحال خواهد شد که بتواند خدمتی انجام دهد. این خانم پس از بیان این مسئله افزود: من مدت ها رفتار این جوان را به طور مستقیم و غیر مستقیم زیر نظر داشته ام و واقع امر این است که این شخص از رفتار و منش بسیار مطلوب و قابل توجهی برخوردار است و با همه همکلاسی ها به خصوص دختر ها بسیار مودبانه و باصلابت رفتار می کند، همه استادان مشترکمان به ایشان احترام می گذارند و اگر زمانی از من تقاضای ازدواج کند، من حتما با نظر مثبت تقاضایش را مد نظر قرار خواهم داد و سعی خواهم کرد رضایت خانواده ام را نیز جلب کنم. اما یقین دارم که این شخص به رغم تمایلی که می تواند نسبت به من برای ازدواج داشته باشد، صرفا به این دلیل که وی از خانواده متوسطی است و پدرش کارمند ساده یکی از ادارات شهرمان می باشد و نیز با این نگرش که به طور قطع من خواستگاران متعددی از مشاهیر شهرمان دارم و پدرم هرگز راضی نمی شود من با جوانی ازدواج کنم که از نظر اقتصادی در مرتبه پایین ترین قرار دارد، به هیچ عنوان به خودش اجازه و جرات طرح مسئله ازدواج و خواستگاری را نمی دهد. این خانم در ادامه صحبت گفت: حقیقت این است که در حال حاضر چندین نفر از دوستان و آشنایان پدرم که عموما افراد سرشناس شهرمان به شمار می آیند برای پسرشان از من خواستگاری کرده اند و نیز در چند ماه اخیر یکی دو نفر از پسرهای محله مان از طریق مادرشان اظهار علاقه کرده و خواسته اند که برای خواستگاری به منزل ما بیایند، اما تصور من این است که اغلب این افراد به خاطر شهرت پدرم و تمول خانوادگی ما می خواهند به خواستگاری من بیایند و شخص من در درجه دوم اهمیت قرار دارم. با توجه به این که از نظر ظاهر و توانمندی هوشی، کمبودی احساس نمی کنم و از اعتماد به نفس خوبی نیز برخوردارم، دلم می خواهد خودم همسر آینده ام را انتخاب کنم و این امر به دور از اندیشه های مادی گرایانه و با میل و اختیار صورت گیرد، چرا که در چنین شرایطی از بیشترین احساس آرامش بهره مند خواهم بود. از همین رو چنانچه فرد مورد نظر اقدام به خواستگاری کند، با احترامی که خانواده ام برایم قائلند، نظر آنها نیز مثبت خواهد بود و من بسیار خوشحال خواهم شده ازدواجم با اندیشه متعالی تر صورت گیرد.

در این مورد نیز مسئولیت انتقال این پیام و این معنا به من واگذار شد و با لطف و عنایت خداوندی این رسالت با نیکوترین شیوه انجام پذیرفت.

در این ارتباط وقتی نظر آقای مورد نظر را که یکی از دانشجویان کلاسم بود جویا شدم و امکان ازدواجش را با این خانم مطرح کردم، گویی زمینه بیان اندیشه هایش را فراهم کرده بودم تا از سویدای دل خواست و ایده آل ذهنی خود را مطرح کند. خلاصه کلام این که بعد از چند هفته امکان ملاقات و معارفه دو خانواده ذی ربط و آشنایی و شناخت بیشتر این دو جوان فراهم شد و پس از خواستگاری رسمی و اعلام موافقت دختر خانم و خانواده محترم ایشان، مراسم عقد زوجیت این دو جوان پاک طینت، دور اندیش و متعهد در شب میلاد حضرت زهرا – سلام الله علیها – برگزار شد.

در این مورد نیز دو مسئله مهم به طور همزمان مد نظر قرار گرفت و به صورت مطلوب حل و فصل شد. اول اینکه دختر خانم توانست با شکستن باورهای کلیشه ای و غالب شدن بر برخی تصورات نه چندان خوشایند در ارتباط با انگیزه واقعی خواستگاران، شخصا همسر مورد نظر خود ار انتخاب کند، دوم این که خانم به شیوه ای بسیار پسندیده و معقول توانست تمایلات درونی خود را به شخص مورد وثوق و معتمد و آماده همراهی و مساعدت ابراز نماید.

به عبارت ساده تر به طور غیر مستقیم و با حفظ کرامت شخصیت تمایل قلبی و پیام خواستگاری خود را به شخص موجه و مطلوبش انتقال دهد.

بدون تردید مواردی مشابه آنچه بدان اشاره شد بسیار است. بنابراین شایسته است دختر خانم های محترم و آقا پسرهای متعهد با ذهنی باز و اندیشه ای خلاق، سعی کنند بن بست های فکری و فرهنگی را بشکنند و با اتخاذ مطلوب ترین و موثرترین روش ها به افق های روشن فرداها نزدیک شوند.

به کلام دیگر، در دنیای امروز با توجه به پیچیدگی های خاص آن و محدودیت های موجود در ارتباط متقابل، ویژگی های شخصیتی جوانان و عدم برخورداری بسیاری از ایشان از مهارت های بایسته و شایسته اجتماعی در جهت گشایش فصل آشنایی به منظور شناخت متقابل و تمهید مقدمات امر ازدواج، علاوه بر شیوه مطلوب و پسندیده حاکم بر جامعه اسلام ایران، یعنی خواستگاری آقایان از خانم ها به روش ها و شیوه هایی که تسهیل کننده امر ازدواج باشد و فرصت های زوجیت جوانان واجد شرایط را بارور سازد.

آری، باید به روش ها و شیوه هایی اندیشید که ضمن تکریم شخصیت متعالی، حساس و لطیف دختر خانم ها زمینه طرح نظریات و نگرش ها و اعلام آمادگی آنها برای پذیرش تقاضای ازدواج از طرف افراد واجد شرایط و مورد نظرشان ( در صورت تقاضا و خواستگاری آنان) به گونه ای که بایسته و شایسته است فراهم شود. این اندیشه و روش می تواند به فرایند « انتخاب » دختر خانم ها که از حقوق فطری و طبیعی آنان است، معنا و مفهوم روشن تری ببخشد.

به سخن دیگر در فرهنگ حاکم بر جامعه اسلامی ما، مسئله خواستگاری دختر ها از پسرهای مطلوب و واجد شرایط ازدواج می تواند به صورت غیر مستقیم و در زیباترین حالت و شایسته ترین وجه و با حفظ کرامت، شان والا و منزلت پر ارج ایشان و احترام به مراتب صداقت، پاکی طینت، صلابت و سلامت اخلاقی آنان انجام پذیرد.

به یقین در روش غیر مستقیم که به کمک واسط مومن و متعهد و مورد وثوق و در بستری از اخلاق، صداقت، اعتماد و اطمینان متقابل مورد استفاده قرار می گیرد، ضمن پاسداری از کمال شخصیت و تعالی وجود ارزشمند دختران طیبه، پاکدامن، فهیم و دوراندیش، بیشترین مسئولیت متوجه خود ایشان و رابطین متعهد و دلسوز و مورد وثوق از دوستان و آشنایان صدیق، مربیان و مشاوران صمیمی، کارشناسان و صاحب نظران متعهد و کاردان و استادان توانمند و وارسته خواهد بود. به عنوان مثال در محیط دانشگاه همان گونه که وقتی پسر دانشجویی با برخورداری از قابلیت های لازم برای زوجیت، نسبت به یکی از دختر خانم های همکلاسی نظر مثبتی پیدا می کند، اما توان و جرات بیان و اظهار را نمی یابد، مسئله را با استادی دلسوز، وارسته، مطمئن و قابل وثوق در میان می گذارد و از او درخواست کمک می کند. هیچ مانعی نخواهد داشت که دختر دانشجوی عفیف و پاکدامنی نیز که از بیشترین شایستگی ها و قابلیت های زوجیت بهره ند است، نگرش مثبت خود را درباره ویژگی های شخصیتی پسری که به طور نسبی او را می شناسد، با استاد مورد وثوق و مقبولش در میان بگذارد و این استاد امین و محرم راز و حافظ اسرار و احساسات و نگرش ها و تقاضاهای مراجعان، با گشاده رویی و احساس مسئولیت، ضمن بررسی کلیه جوانب امر در فرصتی مقتضی با پسر مورد نظر ارتباط برقرار کرده، نظر وی را نسبت به زوجیت و زوج مطلوب جویا شود و در صورت اقتضا، امکان آمادگی موکل خود( دختر) را برای ارائه پاسخ مثبت در صورت خواستگاری از طرف پسر، به اطلاع وی برساند و آمادگی خود را برای برگزاری جلسات معارفه و شناخت متقابل بیشتر اعلام دارد.

بدیهی است در مواقعی نیز این استاد محترم ممکن است چنین مصلحت بداند که به جای ابلاغ موضوع به پسر، به گونه ای که بدان اشاره شد، مسئله را به شیوه ای مطلوب و به زبانی گویا و گیرا با خانواده و اولیای وی مطرح کند. به عنوان مثال با شناختی که از خانواده پسر دارد یا پیدا می کند، ضمن تماس با ایشان و معرفی کامل خود به خانواده پسر ( مادر، پدر، یا …) اطلاع می دهد که چناچه مایل به ازدواج پسرشان باشند، فلان دختر خانم برای زوجیت با پسرشان از کفایت ها و شایستگی های ارزشمندی برخوردار است و در صورت صلاحدید، ایشان ( استاد رابط ) نیز می توانند در امر معارفه و خواستگاری، همکاری کنند. البته گاهی نیز برخی از دوستان صمیمی و نزدیکان شفیق و صدیق نیز می توانند همین نقش و مسئولیت خطیر را عهده دار شوند، به شرط آن که با رعایت همه جوانب و با ظرافت خاص اقدام به این کار کنند.

مهم آن است که در جامعه اسلامی ما، زمینه فرهنگ چنین اندیشه و روشی به زیبایی فراهم شود و تعمیم یابد. تردیدی نیست که اگر این شیوه با همه زیبایی ها، ظرافت ها، حساسیت ها و اهمیت فوق العاده اش در درون دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی و تربیت معلم و مقبول بدرستی شکل بگرد و به صورت کارآمد و موثر عملی شود، به سادگی در مراکز مختلف مذهبی، علمی و فرهنگی و در شهر های مختلف قابل تعمیم خواهد بود.

بریده ای از کتاب: روانشناسی ازدواج و شکوه همسری

نویسنده: دکتر غلامعلی افروز استاد ممتاز دانشگاه تهران

انتشارات: دانشگاه تهران

چاپ: پنجم

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.