کودک لجباز و نا فرمان پارت اول

در برخورد با کودک لجباز و نا فرمان : هر وقت اسم لجبازی می­آید ناخودآگاه کودکی را متصور می­شویم که هر کاری را به او میگویند ، دقیقا برعکسش

تکنیک های مقابله با کودک لجباز و نا فرمان :

در برخورد با کودک لجباز و نا فرمان :

هر وقت اسم لجبازی می­آید ناخودآگاه کودکی را متصور می­شویم که هر کاری را به او میگویند ، دقیقا برعکسش را انجام می­دهد.

اما درحقیقت این همه­ی ماجرا نیست .کودک برای کسب استقلال و ایجاد هویت برای خودش در سنین دو الی سه سالگی به صورت طبیعی و غریزی رفتارهای منفی انجام می­دهد.

در واقع همان زمانی که کودک یاد میگیرد خودش قاشق را دستش بگیرد، راه برود، در واقع متوجه میشود موجودی جدا از بقیه است.

سعی می کند توانمندی های خودش را به رخ بقیه بکشد. شروع به رفتارهایی می کند که دوست دارد یا در این زمان ها والدین خیلی از این کلمات را از دهن کودک می­شنوند:

خودم، نه، من، نمی خواهم، دوستش ندارم. دقت کنید لجبازی اگر در حد خیلی شدیدی نباشد، بین سنین سه تا شش سالگی طبیعی و یکی از مراحل رشد است.

این موضوع یک اختلال نیست. کودک لجباز چند ويژگی دارد مثلا به حرف هیچ کس گوش نمیدهد. چقدر خوب است قبل از اینکه به کودک برچسب لجبازی بزنید، اول به محیطی که کودک در آن  رشد کرده و قرار گرفته توجه کنید.

یک دختر ۵ ساله به اسم شیرین را تصور کنید. والدین شیرین دو سال است که از هم جدا شده­اند. درحال حاضر شیرین با مادرش زندگی می کند. آخرهفته ها را با پدرش میگذراند.

کودک لجباز

ادامه تیتر بالا در مقابل کودک لجباز و نافرمان :

پدر شیرین مرد خیلی مهربانیست  که به کودکش اجازه میدهد هرکاری دوست دارد انجام بدهد. تازه گاهی خودش هم با کودک هم دست میشود خب؟

براساس چیزهایی که تا الان یاد گرفتید همه ی ما می دانیم که پدر شیرین سبک فرزندپروری سهل گیرانه یا آسان گیر دارد اما مادرش شیرین متفاوت است 

برای شیرین قانون های سفت و سختی میگذارد، دستور می­دهد، تنبیه می کند و معتقد است نباید خیلی به کودک توجه کرد، چون کودک لوس می­شود.

به زبان روانشناسی، مادر شیرین سبک فرزندپروری سخت گیرانه یا مستبدانه دارد. بسیار واضح است که رفتار شیرین در خانه مامان و بابا متفاوت و بر اساس الگوی رفتاری آن ها است.

اما حتی اگر رفتار کودک را ثابت در نظر بگیریم، نظر بابای شیرین این است که شیرین کودکی پر انرژی و متکی به خود، و نظر مامان شیرین این است که شیرین دختربچه­ای شیطان و خودسر است.

یکی از آسیب های ماجرا این است والدین شیرین بر اساس نظرشان با آن متفاوت برخورد می کنند و این تفاوت اعتقادی و رفتارشان باعث سردرگمی شیرین و نفرت از مادرش می­شود.

برای اینکه از مادرش انتقام بگیرد با هر خواسته­ی مادرش مقابله می کند.  به عبارتی حتی اگر شیرین لجباز هم نباشد یاد می­گیرد لجبازی کند.

لجبازی در کودکان :

لجبازی کودکان  می­تواند علت های زیادی داشته باشد. برخی از کودکان لجباز در دوران نوزادی هم بسیار بد قلق هستند. مدام ناآرام هستند.

از همان نوزادی، درواقع می­شود گفت خلق دشواری دارند. وقتی به گریه می افتند آرام شدنشان خیلی زمان بر است و مدام گریه می کنند.

برخی از این کودکان در دوران ابتدایی خیلی تحریک پذیر هستند،  با کوچکترین موضوعی عصبانی می­شوند. مثلا به خاطر افتادن اسباب بازی از دست خودش هم داد میزند.

بر اساس پژوهش هایی که انجام شده اگر اعضای خانواده و خویشاوندان نزدیک کودک، اضطراب خیلی زیادی داشته باشند ،در واقع اختلال های اضطرابی داشته باشند، احتمال اینکه کودک، لجبازی داشته باشد بیشتر می­شود که این نشان دهنده­ی نقش ژنتیک است.

علاوه بر ژنتیک محیط هم نقش مهمی در شکل گیری لجبازی کودکان دارد .تجربه های اولیه دشوار، پر استرس و ناپایدار در دوران کودکی مثل جابه­جایی مدام خانه، مهد، مدرسه، مرگ یکی از نزدیکان یا بیماری آن ها، میتواند زمینه ساز اضطراب یا لجبازی کودک شود.

مشکلات یادگیری، استرس ناشی از آن ها می­تواند باعث رفتارهای لجبازانه­ی کودک مخصوصا در محیط مدرسه یا در مورد انجام کارها یا رفتن به مدرسه باشد.

اما شاید مهم ترین عامل در شکل گیری لجبازی کودک عوامل خانوادگی، دعوا و رابطه­ی بد بین والدین، سبک فرزندپروری مستبدانه، بها دادن بیش از حد

به یکی از خواهر و برادرها یا وجود رفتارهای لجبازانه در خواهر و برادر یا حتی تولد یک نوزاد جدید، می تواند باعث بشود کودک رفتارهای لجبازانه را یاد بگیرد.

دید افراد نسبت به کودک لجباز :

حس همه­ی آدم ها نسبت به کودک لجباز مشترک است. تقریبا کسی دوستش ندارد. اگر دکمه­ی قضاوتمان را خاموش کنیم، می توانیم حسی که کودک لجباز تجربه می­کند را متوجه شویم.

جدا از اینکه چه اتفاقی افتاده که یک کودک لجباز شده، کودکی که لجبازی می­کند به شدت در معرض خطر  است، چون باعث ناراحت شدن یا عصبانی شدن بقیه می­شود. پس میداند  که بقیه دوستش ندارند و این حس بدش اذیتش می­کند.

  اما سرانجام تسلیم می­شود و به فکر انتقام گرفتن می­افتد.  بیشترین مشکلات لجبازی های این کودکان روی این موضوعات بد غذایی یا عدم رعایت کردن آداب غذا خوردن درست، انجام کارهای منع شده، بی احترامی کردن و پرخاشگری کردن است.

ممکن است هر کدام از این نشانه ها در کودک لجباز دیده شود و الزاما کودک لجباز در همه­ی اینها با هم دیگر مشکل ندارد.

از طرفی دیگر هم بچه ها تا حدود کمی ممکن است  لجبازی داشته باشند. مثلا وقتی بدانند والدینشان روی غذا خوردن آنها حساس هستند یا به موضوع سلامتی شان خیلی اهمیت می­دهند،

برای اینکه نظر والدین را جلب کنند غذا نمی­خورند، از غذا ایراد می­گیرند سر غذا خوردن قشقرق به پا می کنند یا خودشان را به مریضی می زنند، شروع می کنند ناله های الکی کردن، بهانه های الکی گرفتن یا گریه کردن ها از سر دردی که مشخص نیست چیست.

تعامل با کودک لجباز و نا فرمان :

درست است  که تعامل با کودکان یک دنده و لجباز بسیار کار دشواری است. اما زندگی این بچه ها برای خودشان هم خیلی سخت است. این بچه ها بلد نیستند با دنیای بیرون تعامل خوبی برقرار کنند و مدام آسیب می بینند.

 قدم اول برای اینکه به این کودکان و خودمان به عنوان والدینشان کمک کنیم این است که درکشان کنیم. درک کلمه­ی بسیار عمیق تری نسبت به دانستن است. بیایید یک مثال را مرور کنیم.

اگر یک پسربچه­ی چهار و نیم ساله هست که از سه سالگی به مهد کودک رفته و تقریبا خیلی برای رفتن به مهد کودک اذیت نکرده است، رابطه­اش با مربی ها و بچه های مهدکودک به نسبت رابطه­ی خوبیست. 

اما به خاطر شغل پدر مجبور به اسباب کشی به شهر دیگری می­شوند و کودک دیگر نمی­تواند به آن مهد برود. حالا بدقلقی ها و لجبازی های کودک شروع می­شود.

ادامه مطلب :

اگر والدین کودک درک درستی از حس و حال کودکشان نداشته باشند، لجبازی های کودک خیلی شدید می­شود. اما اگر والدین از قبل در مورد اتفاقی که قرار است بیافتد، یعنی جابه­جایی به شهری دیگر و علت آن صحبت کرده باشند، کودک آماده­ی این تغییر می­شود و احتمالا بد قلقی هایش کوتاه مدت تر و خفیف تر می­شود.

از طرفی هم وقتی کودک شروع به لجبازی می­کند، بهتر است والدین با او طوری حرف بزنند که کودک متوجه شود والدین می دانند او چقدر از این اتفاق ناراحت است.

مثلا می­توانند به او بگویند که “می دانم از اینکه مجبوری به یک مهد دیگه بری و از دوستات جداشی خیلی ناراحتی اما ما به خاطر کار بابایی مجبوریم اینجا زندگی کنیم تو در مهد جدید هم می توانی کلی دوست خوب پیدا کنی،

میدانم شاید جای آن دوست ها را نتوانند برایت پر کنند ولی من به تو قول می دهم تا زمانی که دوستان جدید پیدا می­کنی این پارک کنار خانه هست که پارک خیلی قشنگی است.

هر روز یک ساعت با هم دیگه میریم آنجا بازی می کنیم” بیشترین نافرمانی را ما از کودکانی داریم که حس می کنند والدینشان آنها را نمی­فهمند.

ادامه دارد

نویسنده: فاطمه حیدری کارشناس ارشد روانشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *