بدترین راه ها برای جدایی عاطفی و طلاق (کات یک رابطه عاشقانه) از منظر روانشناختی
جدایی عاطفی و طلاق جدایی عاطفی و طلاق: هر راهی که باعث شود فرد، احساس طرد شده یا نامرئی کند. سه راه برای پایان دادن به یک رابطه عاطفی و عاشقانه عبارتند از: طرد صریح، شبح و مداری می باشد. این سه روش منجر به واکنشهای روانشناختی متفاوتی برای کسانی میشود که در حال جدایی […]
جدایی عاطفی و طلاق
جدایی عاطفی و طلاق: هر راهی که باعث شود فرد، احساس طرد شده یا نامرئی کند.
سه راه برای پایان دادن به یک رابطه عاطفی و عاشقانه عبارتند از: طرد صریح، شبح و مداری می باشد.
این سه روش منجر به واکنشهای روانشناختی متفاوتی برای کسانی میشود که در حال جدایی عاطفی و طلاق هستند.
مراحل جدایی عاطفی و طلاق شامل تشخیص رویداد، غافلگیری و سردرگمی، عصبانیت و غم و جدایی است.
همانطور که آهنگ قدیمی می گوید، شکستن رابطه سخت است. اما آیا برخی از روش های پایان دادن به یک رابطه عاطفی و عاشقانه درد بیشتری نسبت به روش های دیگر ایجاد می کنند؟ این سوال اصلی مطالعه ای بود که توسط لوکا پانکانی از دانشگاه میلانو-بیکوکا در ایتالیا انجام شد که
سه روش کات یک رابطه عاشقانه را با هم مقایسه کرد:
ارواح
که در آن فرد جداکننده به طور ناگهانی بدون توضیح ناپدید می شود و تلاش های قربانی برای برقراری ارتباط را نادیده می گیرد.
چرخش مداری
مشابه ارواح است، با این تفاوت که فرد جداکننده پس از جدایی، قربانی را در رسانههای اجتماعی دنبال میکند (یعنی تماشای داستانها در فیسبوک)، و گهگاه به پستهای قربانی واکنش نشان میدهد (مثلاً «لایک»).
رد و طرد صریح
که در آن جداکننده به طور مستقیم و صریح تصمیم خود برای قطع رابطه را به شریک عاطفی اش اعلام می کند.
به منظور بررسی نحوه واکنش مردم به این اشکال مختلف جدایی عاطفی و طلاق، پانکانی و تیمش شرکتکنندگان را از طریق رسانههای اجتماعی استخدام کردند و آنها را به یکی از این سه روش شبح، مدار یا رد صریح اختصاص دادند. سپس شرکتکنندگان تجربهای را در پنج سال گذشته بازگو کردند که در آن یک دوست یا شریک عاشقانه به یکی از این سه راه رابطه خود را با آنها قطع کرد. شرکت کنندگان افکار، احساسات و رفتارهای خود را در مورد این تجربه در یک متن مکتوب توصیف کردند که بعداً برای مضامین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
نتایج قابل توجه بود. پانکانی و همکارانش دریافتند که شبح گردانی، مداری و طرد شدن باعث واکنش های روانی متفاوتی در شرکت کنندگان می شود. علاوه بر این، شرکت کنندگان جدایی خود را به عنوان فرآیندی تجربه کردند که در مراحل، هر کدام دارای موضوعات فرعی بود. مروری بر مراحل، و چگونگی تفاوت آنها بر اساس نوع جدایی، در زیر ارائه شده است.
مرحله ۱: تشخیص رویداد
این شامل شناسایی قربانی برای پایان دادن به رابطه عاطفی و عاشقانه بود. در شرایط رد، ارتباط رو در رو، از طریق تماس تلفنی یا پیامک صورت میگرفت. دلایل جداشدگان برای جدایی شامل مسائل بین فردی و روابط جایگزین بود.
در مقابل، قربانیان ارواح و مداری متوجه شدند که این رابطه زمانی به پایان رسیده است که تلاش آنها برای برقراری ارتباط نادیده گرفته شد. چرخش به دلیل ارتباط مستمر از طریق رسانه های اجتماعی ابهام بیشتری ایجاد کرد که می تواند امید قربانیان را برای آشتی جرقه بزند. یکی از شرکتکنندگان بیان کرد: «راستش، وقتی اولین نشانههای گردش مداری را کشف کردم، احساس قدردانی کردم، زیرا به نوعی میدانم که هنوز در افکار این فرد، چه خوب و چه بد، بودم.
ارزش رابطه
بسیاری از شرکتکنندگان به نوع و طول رابطه عاطفی اشاره کردند تا پاسخ خود را به جدایی بفهمند. در همه شرایط، میزان سرمایه گذاری عاطفی، نقش روزانه و برنامه های آینده عوامل مهمی بودند. یکی از شرکت کنندگان اینگونه منعکس کرد: “من احساس می کردم از دست رفته بودم، زیرا که خیلی نزدیک بودم، به او تکیه دادم. او را به عنوان نقطه مرجعی احساس کردم که ناگهان از دست دادم.
مرحله ۲: تعجب و سردرگمی
قربانیان سعی میکردند که جدایی را درک کنند، در حالی که احساساتی مانند گناه، خشم و غم را احساس میکردند. برای کسانی که ارواح شده بودند یا در مدار قرار گرفته بودند، این مرحله زمانی شروع شد که متوجه شدند قطع ارتباط فرد قطع کننده موقعیتی نبود، بلکه تصمیمی عمدی بود.
غیر منتظره و غافلگیری
مردم در مقابل رد شدن صریح، هنگامی که در مدار قرار گرفتند، شگفتی بیشتری را تجربه کردند. قربانیان ارواح اغلب نگران سلامتی و ایمنی فردی که به تازگی ناپدید شده بود، بودند. یکی از شرکتکنندگان به یاد میآورد: «یک روز او ناپدید شد، دیگر به تماسها و پیامها پاسخ نداد. بدون اینکه چیزی بگوید دور شد. او هیچ جزئیات تماسی باقی نگذاشت. ابتدا ساکت بودم: فکر کردم او فقط مشغول است، سپس نگران شدم، شاید اتفاقی افتاده است؟
عدم قطعیت و سردرگمی
بسیاری از قربانیان تنها به این دلیل که نمیتوانستند توضیح معقولی برای رفتار فرد جداکننده بیابند، احساس عدم اطمینان و سردرگمی میکردند. این در شرایط رد کمتر بود، زیرا فرصت بحث وجود داشت. اما برای قربانیان شبحسازی و گردش در مدار، فقدان شفافیت باعث سردرگمی شد. ابهام در اطراف مدار نیز می تواند باعث سردرگمی شدید شود.
یکی از شرکتکنندگان خاطرنشان کرد: «نمیتوانستم برای خودم توضیح دهم که چگونه میتوانست به پایان برسد، علیرغم اینکه بازدیدها/لایکهایش [در رسانههای اجتماعی] چنان ادامه میداد که انگار هیچ اتفاقی نیفتاده است».
مرحله ۳: خشم، غم و گناه
در تلاش برای درک معنای جدایی، شرکت کنندگان اغلب احساس گناه، خشم و غم می کردند که در ادامه توضیح داده شده است.
احساس مسئولیت و گناه
در تمام شرایط، برخی از شرکتکنندگان احساس گناه میکردند و از خود میپرسیدند که آیا آنها مسئول رفتار ضعیف جداکننده هستند یا خیر. این بیشتر در مورد ارواح و گردش در مدار بود. در غیاب اطلاعات روشن، برخی از قربانیان خود را زیر سوال بردند: “چند بار بدون اینکه متوجه باشم فکر کردم کار اشتباهی انجام داده ام”. این نوع خود پرسجوییها موقتی، اما همچنان دردناک بودند.
بی انصافی و عصبانیت
شرکت کنندگان در مواجهه با طرد شدن احساس خشم می کردند، به خصوص اگر دلایل جدایی عاطفی و طلاق را ناعادلانه می دیدند. گفته میشود، روحآلود بودن ذاتاً غیرمنصفانه و برانگیختهکننده خشم تلقی میشد: «من بسیار عصبانی بودم زیرا رفتار او را پوچ، ناعادلانه و غیرمنطقی میدانستم. […] احساس میکردم که بدون تجدید نظر و حقوقی مورد قضاوت و محکومیت قرار گرفتهام.
چرخش در مدار نیز خشم را برانگیخت. شرکتکنندگان از رفتار رسانههای اجتماعی فرد جداکننده احساس «آزار» کردند. یکی از شرکت کنندگان به اشتراک گذاشت: “تنها چیزی که بی ثبات کننده و آزاردهنده است، احساس حضور او در رسانه های اجتماعی است.”
از دست دادن و غم و اندوه
این احساسات در بین قربانیان کاملاً شایع بود. در شرایط ارواح، بسیاری احساس غمگینی و تنهایی می کردند. در شرایط چرخشی، غم و اندوه اغلب در کنار اضطراب تجربه میشد: «من غمگین بودم، اما بیش از هر چیز مضطرب بودم، زیرا سعی کردم انگیزه این ژست را بفهمم، احساس میکردم تا زمانی که آن را ندانم نمیتوانم به خودم آرامش بدهم.
تلاش برای ارتباط و ترمیم رابطه
تلاش برای احیای یک رابطه عاطفی و عاشقانه بسته به نوع جدایی متفاوت بود. برای کسانی که در شرایط طرد صریح بودند، شرکت کنندگان گاهی اوقات به دلیل غرور یا اعتقاد به اینکه نمی توان رابطه را نجات داد، خودداری می کردند. با این حال، در مورد شبحسازی، تلاشها برای برقراری ارتباط (و بدون پاسخ میمانند) ذاتی موقعیت هستند. به طور مشابه، برخی از قربانیان در مدار تلاش کردند تا رابطه را اصلاح کنند، اما ابهام فراگیر شد:
از یک طرف، […] تو بدون اینکه توضیحی به من بدهی، از زندگی من رفتی، و حالا این به تو نیست که بدانی من چه کار می کنم، کجا و با چه کسی. از سوی دیگر، تمایل به بازگرداندن رابطه: هر اطلاع از طرف مقابل، امید به شفاف سازی را افزایش می دهد.
مرحله ۴: رهایی از رابطه عاطفی از دست رفته و تمرکز بر سرمایه گذاری های جدید
مرحله آخر شامل پذیرش جدایی عاطفی و طلاق است که شامل دو فرآیند جدا شدن از رابطه از دست رفته و تمرکز بر سرمایه گذاری های جدید است.
متارکه
برای رهایی کامل، شرکتکنندگان باید میپذیرفتند که رابطه عاطفی تمام شده است – و از ارزش جداکننده میکاهد. آنها از تلاش برای تماس با فرد جداکننده دست کشیدند و از این ایده که رابطه می تواند ترمیم شود، دست کشیدند. قربانیان ارواح گزارش دادند که فاصله خود را حفظ کردند و قربانیانی که در مدار بودند، راههای جداکننده را مسدود کردند.
سرمایه گذاری های عاطفی جدید و روابط عاطفی جایگزین
در پایان فرآیند جدایی عاطفی و طلاق، دوستان جدید و شرکای بالقوه محوریت بیشتری پیدا کردند و به عنوان نوعی جایگزین برای رابطه از دست رفته عمل کردند. یکی از شرکتکنندگان بیان کرد: «به مرور زمان، با گذشت ماهها، یاد گرفتم که توجهی به [دوستان گذشته] نداشته باشم و یک گروه دوستان جدید ایجاد کردم تا به آن مراجعه کنم.
پس بدترین راه برای جدایی عاطفی و طلاق چیست؟
در تفسیر نتایج خود، تیم پانکانی استدلال کرد که ارواح و گردش در مدار را می توان به عنوان اشکال طرد شدن درک کرد، که همچنین احساسات نامرئی، شگفتی، خشم، غم و تسلیم را برمی انگیزد. بدیهی است که مقابله با هر نوع رد کردن دشوار است، اما یافتههای این مطالعه نشان میدهد که داشتن ارتباط مستقیم (و امیدواریم مقداری دلسوزی) تحمل آن را آسانتر میکند.
لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.