بهبود مغز پس از اختلال خوردن: آیا مغز پس از یک اختلال خوردن بهبود می یابد؟ مشخص نیست که آیا مغز بعد از یک اختلال خوردن به طور کامل بهبود می آید؟
بهبود مغز پس از اختلال خوردن بهبود مغز پس از اختلال خوردن: بهبود اختلال خوردن برای هرکس متفاوت است و مطالعه آن را دشوار می کند. ساختار و عملکرد مغز می تواند در طول بیماری اختلال خوردن تغییر کند. مشخص نیست که چه مقدار از این در طول بهبودی معکوس می شود. تغییرات پایدار در […]
بهبود مغز پس از اختلال خوردن
بهبود مغز پس از اختلال خوردن: بهبود اختلال خوردن برای هرکس متفاوت است و مطالعه آن را دشوار می کند.
ساختار و عملکرد مغز می تواند در طول بیماری اختلال خوردن تغییر کند. مشخص نیست که چه مقدار از این در طول بهبودی معکوس می شود.
تغییرات پایدار در مغز می تواند در بهبود طولانی مدت اختلال خوردن اختلال ایجاد کند.
تحریک مغز می تواند به تغییر مدارهای مغز در طول درمان اختلال خوردن کمک کند.
اختلالات خوردن (EDs) می تواند به شدت به مغز و بدن آسیب برساند.
پیامدهای رایج اختلالات خوردن (EDs) تغییر در اندازه و عملکرد مغز، سوء تغذیه، عدم تعادل الکترولیت ها، ۹ و عوارض گوارشی است.
با این وجود، در حالی که می دانیم اختلالات خوردن (EDs) می تواند به مغز ما آسیب برساند، هنوز نمی دانیم که چقدر از این آسیب دائمی است. این تا حدی به دلیل چالش های مطالعه بازیابی اختلالات خوردن (EDs) است.
چالش های مطالعه بازیابی اختلالات خوردن (EDs)
جمجمه یک مانع بزرگ در هنگام مطالعه مغز افراد بهبود یافته از اختلالات خوردن (EDs) است. این جمجمه از استخوان های جمجمه به ضخامت ۶ تا ۷ میلی متر تشکیل شده است و ما را از آنالیز مستقیم مغز بدون جراحی تهاجمی باز می دارد.
برای غلبه بر این چالش، محققان از ابزارهایی مانند fMRI، MRI و EEG برای تخمین اندازه، شکل و فعالیت مغز استفاده میکنند. با این حال، این ابزارها فقط به ما اجازه میدهند تا حدسهای دقیقی درباره مغز داشته باشیم و به ما اجازه نمیدهند پروتئینهای خاص مغز را بررسی کنیم. این موضوع ما را با سوالات بیپاسخ زیادی در مورد پایداری آسیب مغزی پس از اورژانس باقی میگذارد.
چالش دیگر مطالعه مغز در بازیابی اختلالات خوردن (EDs) این است که محققان همیشه نمی توانند تشخیص دهند که آیا ناهنجاری مغز ناشی از اختلالات خوردن (EDs) است یا خیر. سایر عوامل، مانند مواد شیمیایی موجود در محیط یا سوء تغذیه، از علل احتمالی ناهنجاری های مغزی هستند. در نتیجه، محققان همیشه مطمئن نیستند که اختلالات خوردن (EDs) باعث آسیب دائمی مغز می شود.
بازیابی به چه معناست؟
ابهام کلمه “بازیابی” چالش دیگری را برای مطالعه مغز در طول بهبودی اختلالات خوردن (EDs) ارائه می کند. بهبودی می تواند برای افراد مختلف معانی متفاوتی داشته باشد. برای متخصصان پزشکی، بهبودی اغلب به عنوان ترمیم وزن یا کاهش علائم اختلالات خوردن (EDs) طبقه بندی می شود.
با این حال، این تعاریف پزشکی، علائم روانشناختی اختلالات خوردن (EDs) را نادیده میگیرند، که ممکن است مدتها پس از ناپدید شدن علائم قابل مشاهده باقی بماند. اگر علائم روانشناختی مانند نارضایتی از بدن پس از افزایش وزن باقی بماند، آیا می توان فرد را بهبود یافته دانست؟ تفاوت های ظریف مانند این ها، تعریف بازیابی در تحقیقات را دشوار می کند.
اگر بازیابی نقطه پایانی داشته باشد، مردم نیز مخالف هستند. برای بسیاری، این یک فرآیند مادام العمر است. این، دوباره، تعریف اینکه بهبودی در یک مطالعه تحقیقاتی به چه معناست را دشوار می کند.
ساختار مغز در بهبود اختلالات خوردن (EDs)
با این وجود، علیرغم این چالش ها، تحقیقات نشان داده است که داشتن اختلالات خوردن (EDs) می تواند ساختار مغز فرد را تغییر دهد.
ساختار مغز به آرایش و سازماندهی مغز اشاره دارد. به عبارت ساده، مغز از دو نوع مختلف ماده تشکیل شده است: ماده سفید (مانند آکسون) و ماده خاکستری (مثلاً نورون). اگر مغز یک کامپیوتر بود، ماده خاکستری بخش پردازش و ماده سفید سیم هایی بودند که اطلاعات را به سراسر کامپیوتر ارسال می کنند.
تجزیه و تحلیل کل مغز نشان داده است که افراد مبتلا به بی اشتهایی عصبی (AN) یا پرخوری عصبی (BN) در مقایسه با افراد بدون AN یا BN ماده خاکستری و سفید کمتری دارند. ۲ این تغییرات ساختاری احتمالاً به نگهداری اختلالات خوردن (EDs) و مقاومت در برابر درمان کمک می کند.
خبر خوب این است که این تغییرات ساختاری را می توان معکوس کرد. تحقیقات نشان داده است که به طور متوسط ۴۳ درصد از ماده خاکستری از دست رفته پس از ۴ ماه ترمیم وزن از AN بازیابی می شود و بیشتر ماده سفید در این مدت بازیابی می شود. در این مورد، بهبودی به عنوان کاهش علائم (به عنوان مثال، پرخوری) برای بیش از ۲ سال تعریف شد.
شواهد اضافی از مطالعات فاکتور نوروتروفیک مشتق شده از مغز (BDNF) نشان میدهد که مغز در طول بهبودی ED بهبود مییابد.۶ BDNF پروتئینی است که به بقا، رشد و ترمیم نورونها کمک میکند و نشان داده شده است که افرادی که از AN بهبود یافتهاند، سطوح بالاتری از این بیماری را دارند BDNF .نسبت به افراد مبتلا به AN افزایش BDNF در طول ریکاوری AN میتواند نشاندهنده این باشد که مغز در طی بهبودی AN فرآیند بهبودی را طی میکند.
با این وجود، ممکن است این روند درمانی چندان ساده نباشد.
به عنوان مثال، مطالعاتی که بر روی کل مغز پس از بهبودی AN انجام شده است، نشان میدهد که ماده سفید ممکن است به گونهای بازسازی شود که در نحوه تجربه پاداش غذایی این افراد اختلال ایجاد کند. این بدان معناست که در حالی که مغز در طول بهبودی ED بهبود مییابد، ما اینطور نیستیم. مطمئن باشید که آیا بهبودی کامل است. مغز ممکن است بازسازی شده باقی بماند.
نکته دیگری که باید در نظر گرفت سن شروع اختلالات خوردن (EDs) است. از آنجایی که نوجوانی یک زمان معمول برای رشد اختلالات خوردن (EDs) است، باید بپرسیم که آیا علائم اختلالات خوردن (EDs) در دوران نوجوانی با رشد مغز تداخل دارد یا خیر. اگر این کار را انجام دهند، EDهای نوجوانان می تواند منجر به افزایش دائمی شود آسیب مغزی نسبت به اورژانسی که بعد از نوجوانی شروع می شود
در نهایت، آنالیزهای جدیدتر مغز به ما نشان داده است که کل مغز در طول یک بیماری اختلالات خوردن (EDs) کاهش نمی یابد. در عوض، بخشهایی از مغز در افرادی که در حال حاضر مبتلا به اختلالات خوردن (EDs) هستند و بهبود یافتهاند در مقایسه با افراد بدون اختلالات خوردن (EDs) بزرگتر است.
به عنوان مثال، زنانی که در حال حاضر مبتلا به AN هستند یا بهبود یافته اند، در مقایسه با افراد بدون AN، ماده خاکستری در قشر اوربیتوفونتال و اینسولای راست افزایش یافته اند، در حالی که زنانی که در حال حاضر مبتلا به BN هستند یا بهبود یافته اند، ماده خاکستری را در اینسولای چپ افزایش می دهند. این افزایش پایدار در ماده خاکستری می تواند به رفتارهایی مانند اجتناب از غذا یا مشکلات احساس سیری کمک کند، که همه اینها بهبود ED را چالش برانگیزتر می کند.
عملکرد مغز در بهبود اختلالات خوردن (EDs)
همچنین شواهدی وجود دارد که اختلالات خوردن (EDs) عملکرد مغز را تغییر میدهند. عملکرد مغز به نحوه پردازش مغز اطلاعات، مانند خاطرات، حواس، تصمیمگیریها و پاداشها اشاره دارد. با استفاده از قیاس کامپیوتری، عملکرد مغز را می توان به عنوان نرم افزار در نظر گرفت، در حالی که ساختار مغز سخت افزار است.
شواهد نشان داده است که انجام مکرر رفتارهای اختلالات خوردن (EDs) (مثلاً پرخوری) می تواند نحوه عملکرد مغز را تغییر دهد و این تغییرات می تواند باعث اختلالات پایدار شود که بر نحوه تعامل ما با دنیای درونی و بیرونی خود تأثیر می گذارد. برای مثال، میزان خوردن ما (مثلاً محدودیت غذا) یا الگوی وعدههای غذایی ما میتواند بر اهمیت و اهمیت یک پاداش (مثلاً غذا) برای ما و میزان انگیزه ما برای دریافت آن تأثیر بگذارد. به این ترتیب، رفتارهای غذایی ما بر نحوه تجربه ما از غذا تأثیر می گذارد.
نمونه ای از این حساسیت غذایی در AN است. تحقیقات مغزی نشان داده است که افراد بهبود یافته از AN نسبت به طعم های غیرمنتظره غذایی بیش از حد حساس هستند.
با این حال، این حساسیت با طعمهای مکرر کمرنگ میشود. این میتواند به این معنی باشد که افرادی که از AN بهبود یافتهاند نسبت به طعمهای جدید حساس هستند، اما برای کاهش این شدت با قرار گرفتن مکرر در معرض آن طعم تلاش میکنند. آموزش مغز به گونه ای که کمتر به برخی سلیقه ها واکنش نشان دهد، می تواند راهی برای کنترل هوس و اجتناب از پرخوری باشد. از آنجایی که این تغییرات ممکن است دائمی باشند، می توانند در بازیابی اختلال ایجاد کنند.
همچنین مشخص شده است که مدارهای مغز و مواد شیمیایی مغز در افرادی که از AN و BN بازیابی شدهاند به گونهای تغییر میکنند که تشخیص اطلاعات مثبت و منفی را برای آنها دشوار میکند. با این حال، نشان می دهد که، حتی با کاهش علائم، افرادی که پس از اورژانس بهبود می یابند، در تشخیص لذت از تنبیه مشکلات مداومی دارند. این تغییرات همچنین ممکن است به مبارزه با نارضایتی بدن کمک کند.
جمع بندی
در حالی که تحقیقات نشان میدهد که مغز در طول بهبودی اختلالات خوردن (EDs) بهبود مییابد، اما میزان آن را نمیدانیم. با این حال، درک بهتر آسیب های مغزی در طول بهبودی اختلالات خوردن (EDs) می تواند به ایجاد درمان های بهتر اختلالات خوردن (EDs) کمک کند. به عنوان مثال، تحریک مغز میتواند یکی از راههای آموزش مجدد مدارهای مغز به حالتهای قبل از بیماری باشد. با این حال، برای درک کامل آنچه که میتوانیم برای بهبود مغز در طول بهبودی اختلالات خوردن (EDs) انجام دهیم، به تحقیقات بیشتری نیاز است.