وقتی با همکار وارد رابطه میشویم

وقتی با همکار وارد رابطه میشویم تفاوت انتخاب همسر از جمع های صمیمی و محیط کاری چگونه است؟ معمولا در محیط صمیمی مانند جمع های خانوادگی و یا محیط های دوستانه امنیت ، شناخت، ارتباط، صمیمیت، ادمهای همسان وجود دارد بدون اینکه چالش یا دعوایی باشد ، تصاویری که از ادمها وجود دارد ایده ال […]


وقتی با همکار وارد رابطه میشویم تفاوت انتخاب همسر از جمع های صمیمی و محیط کاری چگونه است؟

معمولا در محیط صمیمی مانند جمع های خانوادگی و یا محیط های دوستانه امنیت ، شناخت، ارتباط، صمیمیت، ادمهای همسان وجود دارد بدون اینکه چالش یا دعوایی باشد ، تصاویری که از ادمها وجود دارد ایده ال تر است ومعمولا افراد همسرخود را از این جمعها انتخاب میکنند.

در محیطهای کاری فعالیت هدفمند وجود دارد ، دعوا و چالش، ادمهای نا همسان و سلسله مراتب وجود دارد.شناخت عاطفی بین دو همکار وجود ندارد و به جایش شناخت شخصیتی وجود دارد در مجموع در محیط کار افراد واقعی تر هستند .

ابعادی از افراد را که در محیط های کاری میتوان شناخت :

اینکه چقدر طرف مقابل جدی و هدفدار است

اینکه چقدر طرف مقابل دارای مهارت حل مساله و مدیریت کردن زندگی است

اینکه چقدر طرف مقابل مسئولیت پذیراست

اینکه چقدر طرف مقابل نه گفتن را بلد است

اینکه چقدر طرف مقابل دارای مهارتهای  ارتباطی میباشد

تفاوت اینکه دو نفر در محیط صمیمی یا کاری همدیگر را انتخاب کنند در این است که  در جمع صمیمی اگر بعد از انتخاب از هم خوششان نیاید میتوانند همدیگر را کنار بگذارند ولی اینکار در محیط کاری غیر قابل انجام است، حتی ممکن است طرف مقابل در جایگاه رئیس باشد وبه هیچ وجه کنار گذاشتنش امکان پذیر نباشد.

*چرا در محیط کار انتخاب  همسر،کمتر اتفاق می افتد؟

چون در محیط کاری چهره ی افراد بر خلاف جمع های صمیمی که ایده الانه است؛ واقعی تر است و معمولا چهره واقعی افراد برای همدیگر نا خوشایند است .

*چرا در محیط صمیمی انتخاب بیشتری اتفاق می افتد؟

چون شناخت افراد از هم واقع بینانه نیست و اکثر افراد ظاهر ایده ال دارند و لی به مرور زمان چهره واقعی خود را نشان میدهند و رابطه اسیب میبیند.

برای پرداختن به این موضوع لازم است ابتدا مفهوم عشق را تعریف کرد :

عشق فرافکنی ایده ال ایگو روی فرد دیگری است . هرچه طرف مقابل ایده ال ترباشد عشق زودتر اتفاق می افتد.

ایده ال در عمق ناهوشیار افراد دفن است و دسترسی به ان وجود ندارد، انتخابهای ما در راستای شکل گیری ایده ال های ماست ؛ ایده ال در چارچوب قوائد دنیا نیست. نا خوداگاه انسان باهوش است اما به همان اندازه دوست دارد واقعیت ها را نبیند.

ما دوست داریم فکر کنیم که عشق فقط یک بار اتفاق می افتد اما در واقع این گونه نیست در عشق های اول به بعد انسان بازداری را برای خود الگو قرار میدهد؛ نقطه تمایز بشر از حیوان همین قدرت بازداریست .

*انتخاب در محل کار و ماندن در ان چه اینده ای دارد؟

اصولا این روابط دچار چالش میشوند ، زیرا مشکل مرزها به وجود می اید، ما معمولا قادر به تعریف و تعیین مرزهایمان نیستیم. وقتی مرز وجود نداشته باشد یا تعریف نشده باشد دو نفر در محیط کار از هم انتظار حمایت دارند و اگر اتفاق نیوفتد در زندگی مشترک دچار چالش میشوند.

معمولا افراد نمیتوانند این مرزها را رعایت کنند چرا که عموما در نه گفتن ضعیفیم، همیشه بله گفتن را دوست داریم چون با نه گفتن میترسیم که طرد شویم ، میترسیم که دچار چالش شویم ونیز از عصبانیت طرف مقابل میترسیم و بابتش باج میدهیم، ترس از قضاوت شدن داریم ، ترس از غمگین شدن دیگران داریم.در کنار اینها، ما طمع قهرمان بودن داریم چون علاوه بر حس قدرت ، قهرمان نبودن به ما حس پوچی میدهد واین بر میگردد به فانتزی که جامعه برایمان قرار داده است. انگار یا باید قهرمان بود یا هیچ .و مهم نیست قهرمان خوب باشد یا بد، حتی قهرمان بد برای ما بهتر از پوچ بودن است.همه ما از عادی بودن متنفریم چون اموخته ایم عادی بودن بی ارزش است در حالی که شکل نرمال  جامعه عادی بودن است و همه ی ما عادی هستیم.

گاهی ما نمیتوانیم ازادانه نیازهایمان را از طرف مقابل بخواهیم چرا که معمولا طرف مقابل با ابزارهایی مثل احساس گناه ترس تنبیه وادارمان میکند که نیازهایمان را بیان نکنیم.

سر انجام روابط همکاری اینگونه است که درباره ی مرز ها مشکلاتی به وجود خواهد آمد. برای همین روابط همکاری به شدت شکننده اند.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.