اصول شکل دهی رفتار کودکان پارت اول

زمانی افراد اعتقاد داشتند می توانیم از کودک هر چیزی که می خوایم بسازیم بدون در نظر گرفتن اینکه کودک چه چیزی را دوست دارد

اصول شکل دهی رفتار کودکان

زمانی افراد اعتقاد داشتند در اصول شکل دهی رفتار کودکان می توانیم از کودک هر چیزی که می خوایم بسازیم بدون در نظر گرفتن اینکه کودک چه چیزی را دوست دارد،‌ در چه چیزی استعداد دارد درواقع همان چیزی که میشود به او گفت ژنتیک و فقط به صرف اینکه بچه چه آموزش هایی در کودکیش می بیند.

چه چیزهایی را تجربه می کند یا همان تربیتش هرچیزی که بخواهیم می توانیم از کودک بسازیم هرچند که اکنون به این نتیجه رسیدند که هم ژنتیک تاثیرگذار است و هم تربیت در این مقاله میخواهیم درباره ی  شرطی سازی کودک یا شکل دهی به رفتار کودک صحبت کنیم.

روش های کلی برای تغییر رفتار در هر فردی با هر سنی

 دو روش کلی برای تغییر رفتار در هر فردی با هر سنی وجود دارد :

در روش اول هم زمانی اتفاقات  مورد تمرکز است ولی روش دوم بیشتر بر پیامدهای رفتار تمرکز می کند یعنی همون تشویق و تنبیه برای استفاده از هرکدام از این روش ها باید اول حواسمان باشد می خواهیم کدام نوع را استفاده کنیم و اینکه هر دوی این روش ها مرحله به مرحله باید جلو برود پس نیاز به صبر و حوصله ی خیلی زیادی دارد.

مثال هایی برای تبیین مطلب گفته شده :

پیش ترگفته شد که دو  شکل کلی برای تغییر رفتار هر فرد وجود دارد.  در روش اول بحث هم زمانی مطرح است. مثلا کودک مریض میشود. می بریمش دکتر آقای دکتر برای کودک آمپول تجویز می کند حالا یک خانم با روپوش سفید که همان خانم پرستار است می اید و آمپول کودک را تزریق می کند .

طبیعی است که آمپول درد دارد و کودک حسابی جیغ می کشد امّا بعدش بچه هربار یک خانم با روپوش سفید می بیند و قشقرق به پا می کند درواقع او  یاد گرفته که خانمی که روپوش سفید دارد باعث میشود او دردش بیاید

اگر چندبار دیگر این اتفاق پیش بیاید این رفتار کودک هربار بدتر و شدیدتر میشود ولی اگه بعد از ان یک مدت طولانی کودک بیمار نشود یا اگر کودک بستری بشود و پرستار روپوش سفید این دفعه فقط به او داروهایی بدهد که داروهای شیرین است و کودک اذیت نمیشود 

کودک ترسیده از امپول

این ترس کودک کم کم ضعیف و ضعیف تر شده تا جایی که از بین میرود پس در نوع اول آموزش وقتی دو تا چیز کنار همدیگر میاید کودک ان هارا باهم به خاطر می سپارد و بعدا با هم به یاد میاورد حسی که بار اول نسبت به ان داشته را دوباره بروز میدهد

بعضی مواقع این مورد مشکل ایجاد میکند به طور مثال بچه به خاطر آمپولی که زده و دردی که کشیده کلاً نسبت به هرچیزی که رنگ سفید دارد واکنش نشان میدهد و قشقرق به پا می کند

ولی خب این قسمت ماجرا هم هست که کم کم اگر بتوانیم این محرک هارا جداسازی بکنیم «یعنی دردی که داشته و لباس سفید را» این رفتار کم و کم و کمرنگ تر میشود.

روش دوم :

گفتیم که نوع اول براساس همزمانی است اینکه چه چیزی با چه چیزی همزمان رخ میدهد امّا در نوع دوم پیامد رفتار که تعیین کننده ست کودک چه رفتاری را یاد بگیرد یا چه رفتاری را تغییر بدهد

به طور مثال یک کودک را تصور کنید که برای بار اول کلمه ی فحش را خیلی بامزه توی جمع خانواده ای که مثلاً مادربزرگ، دایی ها و خاله ها هستند میگوید.

بار اول که کودک این کلمه را استفاده می کند تا حالا کسی نشنیده این کودک فحش بدهدپس نتیجه می گیریم توی ذهن افراد حاضر کودک ، یک کودک بددهن و بی ادب نیست.

این فحش را  با مزه هم که بیان می کند احتمال خیلی زیاد کل جمع می خندند حتی ممکن است بعضی ها قربان صدقه کودک هم بروند و بگویند بازهم تکرارش کند.

 این رفتار شاید بارهای اول بامزه باشد امّا وقتی چندبار تکرار شود دیگه کودک  مثل قبل تشویقی دریافت نمی کند پس سعی میکند فحش های بیشتری یاد بگیرد تا جایی که ممکن است والدین احساس کنند کودک بددهن و بی ادب میشود.

 حالا  واکنش ها ناگهان  عوض میشود نه تنها از تشویق و تعریف خبری نیست بلکه تنبیه و دعوا و کتک ممکن است در انتظار کودک باشد می بینید که اینکه چه رفتاری،  چه اتفاقی بعد از رفتار کودک پیش میاید می تواند تعیین کننده ی این باشد که کودک  رفتار را تکرار می کند یا نه .

تبیین بهتر روشم دوم :

پس نوع دوم تغییر رفتار یا یادگیری رفتار منوط به رفتار و اتفاقاتی که بعد رفتار هدف پیش میاد پس اگه کودکی که تف می کند ، کتک می زند، نق و نوق می کند، لجبازی می کند قطعاً این رفتارها در  کودک تقویت شده و لازم با تکنیک های تشویقی و تنبیه ای که در ادامه می گویم دارد. یادگیری قدم به قدم و طولانی است پس صبور باشید.

دانستن چندتا نکته در مورد یادگیری لازمِ است بعضی وقت ها کودکان رفتاری را یاد می گیرند امّا همان لحظه بروزش نمیدهند

دقت به اصول شکل دهی رفتار کودکان

مثلا کودکی که می بیند مامانش روی خیاری که پوست کنده نمک می ریزد و بعد ان را می خورد بعد از مدت در یک مهمانی وقتی مادر مشغول پوست کندن خیار میشود کودک به نمکدان اشاره میکند پس بچه یاد گرفته که خیار را با نمک می خورند حتی اگه خودش اینکار را نکرده باشد.

 همین موضوع اشاره به یک موضوع خیلی مهم دارد یادگیری از طریق دیدن درواقع مشاهده کردن شما وقتی که یک کاری را انجام میدهید شما هزار بار برای کودک توضیح دهد که “وقتی بابا از سرکار میاد باید سلام بده

” امّا خودتان وقتی همسرتان از سرکار میاید به او توجه نمی کنید احتمال یادگیری سلام دادن به بابا موقعی که از سرکار میاد خانه خیلی خیلی کمتر از وقتی است که شما دست کودک را می گیرید به استقبال بابا می روید و به او می گویید “عزیزم سلام خسته نباشی” بعد از بچه می خواهید که به بابا سلام کند

پس میزان یادگیری از طریق دیدن ان رفتار خیلی بیشتر از یادگیری در زمانی که فقط با کودک حرف میزنیم و براش توضیح میدهیم .

ادامه دارد

نویسنده: فاطمه حیدری کارشناس ارشد روانشناسی

فاطمه حدری

2 thoughts on

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *