تکنیک های برطرف کردن ترس در کودک پارت ۱

ترس در کودک در سنین سه الی شش سالگی، ترس مشکل جدی خیلی از کودکان است. در این شرایط اغلب والدین شروع به انکار ترسناک بودن موضوع می کنند و سعی می کنند با جملاتی مثلا انگیزشی

شناسایی ترس در کودک :

در سنین سه الی شش سالگی، ترس مشکل جدی خیلی از کودکان است. در این شرایط اغلب والدین شروع به انکار ترسناک بودن موضوع می کنند و سعی می کنند با جملاتی مثلا انگیزشی ترس کودک را کم کنند مثلا به کودک میگویند” خجالت داره مگه این موضوع هم ترسناکه؟!

یا مگه تو بچه­ای که از این میترسی ، تو دیگه بزرگ شدی، نباید از این چیزهای مسخره بترسی” یا با مقایسه به اعتماد به نفس کودک آسیب می­زنند که “ببین داداشت نمی ترسه، ببین دوستت نمی ترسه، زشته، نزاری دوستات بفهمن تو از فلان چیز میترسی اونها مسخره ات می کنند”

و نهایتا وقتی راه به جایی نمیبرند سعی می­کنند با دعوا و تنبیه از سوسول بودن کودک، کودک را نجات دهند و در بدترین حالت ممکن سعی می­کنند یک دفعه کودک را با ترس هایش روبه­رو کنند.

 همه ی این کارها و حرف ها صد درصد اشتباه است و وضعیت ترس کودک را نه تنها خوب نمیکند، بلکه شرایط روانی کودک را هم حسابی بهم میریزد.

لازم است بدانیم که در بچه هایی که زمینه های اضطراب دارند یا سابقه­ی اختلالات اضطرابی در یکی از اعضای اول خانواده آنها دیده می شود یا کودکانی که والدین آنها بدرفتاری می کنند امکان وجود ترس بیشتر است. ترس ممکن است تا بزرگسالی ادامه داشته باشد.

برسی ترس کودک :

این درحالی است که با چند تا تکنیک ساده یا با کمک مشاور میتوان خیلی راحت این ترس ها را بدون اینکه کودک آسیبی ببیند درمان کرد.فکر کنید شما والد یک پسر بچه­ی ۴ ساله باشید. کودک شما قبلا خیلی راحت در اتاق خواب خودش می­خوابیده است، اما چند وقت است که نمیگذارد چراغ ها را خاموش کنید.

خب شما میروید یک چراغ خواب برای کودک تهیه می­کنید و میگذارید داخل اتاقش و چراغ را روشن می کنید تا بخوابد.

یک مدت میگذرد و به شما میگوید در را باز بگذارید و نهایتا به جایی میرسد که دیگر در اتاق خوابش نمی خوابد و مدام قبل از خواب گریه می کند که شما یا همسرتان پیش کودک بخوابید. چند شب شما یا همسرتان کنار کودک میمانید تا خوابش ببرد. اما الان وضع خیلی وخیم شده است.

بیداری کودک در نیمه شب :

چند شب است که کودک نصف شب بیدار میشود. با گریه پیش شما می آید و در اتاق شما می خوابد. اینجاست که تازه شما دنبال راه حل درست می گردید و ممکن است در بهترین حالت به روانشناس مراجعه کنید.

تازه اگر والدین دلسوز و آگاهی باشید، اغلب والدین کودکان را تنبیه و سرزنش می کنند که باید در اتاق خودت بخوابی و این اجبار شرایط را بدتر میکند.

 این درحالی است که اگر نزد یک روانشناس کودک یا بازی درمانگر حرفه­ای کودک بروید، ممکن است به شما بگوید کودکتان فقط به خاطر داستانی که دوستش برای او تعریف کرده است، این ترس را دارد و با چند  تکنیک می توانید مشکل کودک را حل کنید.

یا حتی ممکن است به شما این جمله را بگوید و شما شدیدا شگفت زده شوید ترس از تاریکی در این سن طبیعی است و رفتار اشتباه شما باعث بحرانی شدن ماجرا شده است. بله! درست شنیدید در هر سنی یک سری ترس ها برای کودکان ممکن است وجود داشته باشد.

ملاک تشخیص ترس :

گفته شد که در هر سنی یک سری از ترس ها ممکن است وجود داشته باشد و طبیعی است. در کودکان زیر شش ماه، صدای ناگهانی و بلند ایجاد ترس می کند و این کاملا طبیعی است. ما عموما با دو نوع ترس واقعی به دنیا می آییم. دو ترس نهادینه، یکی ترس از افتادن و یکی ترس از صداهای بلند که بین کودکان نوزاد این را به وضوح می توانید ببینید.

کودکان در سنین شش ماهگی تا یک سالگی، ترس از افراد غریبه و جدا شدن از افراد آشنا مثل والدین را تجربه می کنند. کودکان دو ساله کم کم متوجه دنیای خیالی می­شوند و ممکن است از موجوداتی مانند لولو خورخوره بترسند. سه سالگی ترس کودکان کمی عینی تر می شود، ترس از سگ، گربه، سوسک، اسب، حشره یا هر حیوانی ممکن است در این سنین دیده شود، چهارسالگی سن ترس از تاریکی است و نهایتا بعد از چهار سالگی ترس های کودکان کمی پیچیده تر می­شود.

انواع ترس :

ممکن است ترس از آسیب دیدن یا اتفاق های طبیعی مثل سیل و زلزله داشته باشند. ترس از مرگ، حالا مرگ خود کودک یا مرگ عزیزان کودک. یادتان باشد که کودکان با هم متفاوت هستند. ممکن است یک کودک اصلا هیچ یک از این ترس ها را نشان ندهد، اما خواهر یا برادر دوقلواش همه­ی این ترس ها را تجربه کند.

 پس دست از مقایسه کردن کودکان بردارید، هر کدام از کودکان ویژگی های خاص خودشان را دارند. نقش اصلی شما به عنوان یک والد خوب این است که کودک را برای داشتن این ترس ها سرزنش یا تنبیه نکنید و شرایط را از چیزی که هست بدتر نکنید.

زیرا این ترس ها برای کودکان خیلی واقعی و اذیت کننده است. وقتی که کودکان می ترسند، فرق بین واقعیت و تخیل را متوجه نمی شوند. برای همین این ترس کاملا طبیعی و درونی شده است و اصلا متوجه نیستند که این ترس ممکن است وجود نداشته باشد. شاید لولو یا هیولا برای شما خیلی مسخره باشد، اما یک کودک دو و نیم ساله با تمام وجودش فکر می کند این موجودات ترسناک وجود دارند و هر لحظه ممکن است به سراغش بیایند.

نشانه های ترس در کودک :

پس بیش از حد ممکن به شما می چسبد و حاضر نمی­شود از شما جدا شود. همین می شود نکته­ای که اگر کودکتان خیلی به شما می چسبد و اصلا حاضر نیست از شما جدا شود، احتمال دارد از یک چیزی بترسد. اگر رابطه­ی خوبی با کودک داشته باشید تکنیک های بهبود روابط والد و کودک را درست انجام داده باشید و از کودک بپرسید چیزی شده است؟ موضوعی تو را اذیت می کند؟

احتمالا به شما جواب می دهد. اما اگر توضیح درستی به شما نداد یا طفره رفت به رابطه ی بین خودتان و کودکتان کمی دقت کنید، شاید نیاز باشد زمان بیشتری را با کودکتان بگذرانید، شاید نیاز باشد تعامل بهتری را با کودک برقرار کنید.

بار دیگر تکنیک های بهبود والد و کودک را مرور کنید، اجرا بکنید و اگر باز هم لازم شد و نیاز به کمک داشتید به روانشناس مراجعه کنید تا رابطه­ی شما را ببیند و مواردی که نیاز به اصلاح دارد را به شما یاد دهد. با همه­ی این حرف ها قطعا ترس های طبیعی نگرانی کمتری برای والدین ایجاد می­کنند.

تکنیک های کاربردی که برای درمان انواع ترس در کودک کاربرد دارد :

اما جدای از این موضوع تکنیک هایی که اینجا قرار است گفته شود برای انواع ترس های کودکان کاربرد دارد، اما اگر ترس کودک شما انقدر زیاد است که شما را کلافه کرده است، یعنی زمانی که شما به تنهایی بتوانید مشکل را حل کنید از دست رفته است و لازم است حتما یک متخصص در این مسیر به شما کمک کند.

خب یک تعریف از ترس بدهیم. ترس درواقع واکنش فرد به محرک تهدیده کننده است. ترس خیلی جاها جان انسان را نجات میدهد. مثلا اگر وسط جنگل شما یک خرس را ببینید و از آن نترسید احتمالا توسط خرس خورده میشوید. اما زمانی که می ترسید، برای نجات خودتان دست به یک اقدام میزنید. اگر ترس در حد معقول باشد، احتمالا شما دست به یک اقدام موثر میزنید.

 اما اگر ترس شما بیش از حد، فلج کننده و نامعقول شده باشد، احتمال اینکه بتوانید یک قدم مناسب و درست بردارید خیلی کم است.

این شرایط شرایطی است که برای کودکان هم صدق می کند. پس هر چه زودتر اقدام کنید کار شما راحت تر است. علت به وجود آمدن ترس ها هم میتواند بسیار متفاوت باشد. اما همه­ی ترس ها ناشی از یادگیری است.

رفتار پدر و مادر در ایجاد ترس در کودک :

اگر شما از سوسک بترسید، احتمال اینکه دختر کوچک شما نیز با دیدن سوسک جیغ بزند هست. پس عامل اول میتواند رفتار پدر و مادر، خواهر و برادر یا نزدیکان باشد.

اتفاقی ناگوار هم می­تواند زمینه ساز ترس در کودکان باشد. مثلا کودکی که شاهد حمله­ی سگ به کسی بوده است، احتمال ترس از سگ در کودک خیلی بالا میرود و نهایتا فیلم ها و داستان ها میتوانند زمینه ساز ترس های کودکان باشند. همانطور که میبیند همیشه کودک یاد می گیرد که از یک چیزی بترسد.

پس برای حل مشکل ترس کودک باید این یادگیری را ضعیف یا معکوس بکنیم. اگر کودک شما دقیقا همان ترسی را دارد که شما هم از آن می ترسید، پس باید تکنیک های آرام سازی و مواجه پلکانی یا غرقه سازی را روی خودتان انجام دهید و حتما حتما حتما برای این کار به یک روانشناس مراجعه کنید.

اگر ترس شما درمان نشود، ترس کودک شما به قوت خودش باقی می ماند. پس از اینجای بحث به بعد در مورد ترس هایی است که والدین خودشان به آن مبتلا نیستند.

ترس از مرگ :

ابتدا موضوع ترس از مرگ را بیان می­کنیم. کمی موضوع ترس از مرگ با سایر ترس ها متفاوت است. ممکن است که این ترس زمانی به وجود آید که کودک از بیماری یا مرگ کسی خبر دار شود. هر چقدر این فرد رابطه­ی عاطفی نزدیک تری با کودک داشته باشد، احتمال اینکه چنین ترسی در ذهن و فکر کودک به وجود آید بیشتر می­شود. در این شرایط حتما با کودک صحبت کنید.

بگذارید از احساساتش با شما حرف بزند و سعی کنید در این شرایط سخنرانی و نصیحت نکنید. لازم است برای کودک موضوع مرگ را به زبان خودش توضیح داده شود. کتاب های زیادی در بازار هست که به صورت داستان، مرگ را برای کودکان توضیح می­دهند. این کتاب ها را برای کودکان تهیه کنید و اگر کودکتان هنوز یاد نگرفته است کتاب بخواند، خودتان کتاب را برای کودک بخوانید و نظر کودک را درباره­ی کتاب از او بپرسید.

بردن کودکان به مراسم خاک سپاری :

گاهی والدین می پرسند بهتر نیست که کودک را به مراسم خاکسپاری ببریم؟ یا مراسمی که برای فردی که فوت شده است گرفته شده است؟ جواب این نوع سوال اصلا ثابت نیست، شما با شناختی که از کودک خودتان دارید باید تصمیم بگیرید آیا کودکتان آمادگی و تحمل دیدن گریه و صحنه هایی که می شود پیش بینی کرد را در آن مراسم دارد یا ندارد؟

اما به طور کل توصیه می شود کودکان زیر ۸ سال بهتر است به مراسم سوگواری برده نشوند. کتاب های انتشارات هدهد و دانژه، کتاب هایی که به زبان کودکان و مربوط به آنها هستند و روانشناسان خیلی خوبی این کتاب ها را نوشته­اند و مرگ را برای کودکان توضیح داده­اند، خیلی می تواند در این راه به شما کمک کند.

بعد از مطالعه آن ها، می توانید با الگوبرداری کردن از کتاب ها شروع کنید خودتان داستان ها را ادامه دهید و با کودک صحبت کنید تا آگاهی کودک در مورد مرگ بالا رود.

ادامه مطلب :

درواقع کودکان زیر سه سال درک درستی از مرگ ندارند ولی بین سه تا پنج سال متوجه­ی این موضوع که مرگ وجود دارد می شوند ولی بازهم ایرادی پیش می آید.

آنها فکر می کنند که مرگ برگشت پذیر است، یعنی ممکن است از شما بپرسند که” بابابزرگ پس کی برمی گرده؟

مامان بزرگ پس کی برمی گرده؟ عمو یا خاله کی بر می گردند؟” پس در مورد مرگ و ترس از مرگ راه حل بالا بردن اطلاعات کودک از مرگ هست.

 به هیچ وجه در این مسیر به کودکان دروغ نگویید، امیدوارشان نکنید، چون بعدا دچار این حس می­شوند که مامان و بابا دروغ گو هستند یا حس نا امیدی را تجربه می کنند.

دلتنگی هایشان را به شما نمی­گویند، حتما حتما صادقانه حرف بزنید و حرف های مربوط به مرگ را متناسب با سن کودک برای کودک توضیح دهید.

جملات معروف که به کودکان می گویم :

یک جمله­ای که ما ایرانی ها خیلی به کودکان خود می گوییم این است که مامان بزرگ یا بابا بزرگ رفته پیش خدا، این ممکن است در کودک این حس را ایجاد کند که خدا چقدر بدجنس است که مامان بزرگ و بابا بزرگ من را برداشته برده برای خودش. پس حواسمان باشد که چه جملاتی را به کودکان خود می گوییم. جمله­ای را نگوییم که مرهم موقت باشد و خودش به درد طولانی مدت تبدیل شود.

برای سایر ترس های کودک، یعنی آن ترس هایی که غیر از ترس هایی هستند که از والدینشان یاد گرفته­اند، یعنی خود والدین هم دچار این ترس ها هستند، در ترس از مرگ، ابتدا باید با کودک همدلی کنید، احساس کودک را بپذیریم و به کودک بگوییم که همه­ی انسان ها یکسری ترس هایی دارند و زمانی که کوچک هستند این ترس ها بیشتر است و هرچه آدم بزرگ بزرگ تر می­شود از موارد کمتری ممکن است بترسد.

تاثیر برخورد والدین :

این گونه کودک اعتماد به نفسش را حفظ می کند و قدرت روانی جنگیدن با ترس هایش را پیدا می کند. حواستان باشد این متفاوت است با اینکه” تو دیگه بچه نیستی! نترس!” در عوض به کودک می گوییم” در این سنین این گونه ترسیدن طبیعی است.

شما بزرگتر که بشی این ترسها کمتر میشه” در واقع با طبیعی جلوه دادن موضوع، استرس کودک را برمیداریم تا بتواند اقدام موثری انجام دهد.

نویسنده: فاطمه حیدری کارشناس ارشد روانشناسی

2 thoughts on

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *