تکنیک های برطرف کردن ترس در کودک پارت ۲

برخی از والدین با ترس های کودکشان شوخی می کنند. بهتر است بدانید این اتفاق می تواند آسیب جدی به رابطه­ی بین شما و کودکتان وارد کند.
ترس در کودک نباید نادیده گرفته شود …

کم شدن نگرانی و ترس در کودک :

بعد از اینکه نگرانی کودک کم شد و بهش اعتماد دادیم که این ترس ها طبیعی و میتواند از شرشان خلاص شود، زمان این هست که تمرین خیلی خیلی مفیدی را به کودک یاد بدهیم.

ریلکسیشن یا آرام سازی، این تکنیک، تکنیک خیلی خوبی برای کودک هایی است که ترس غیرعادی دارند یا زود دچار اضطراب می شوند. هر چه قدر شما بتوانید این تکنیک را با بازی و داستان همراه کنید، کودک با شما همکاری بهتری می کند و بهتر و بیشتر این تمرین را یاد میگیرد.

تا جایی که بتواند بدون حضور شما هم این تمرین را انجام دهد. همه­ی ما حالت ترس را تجربه کرده­ایم.دیگر میدانیم بدن ما در این حالت چطور می­شود، قلبمان تند تند میزند، نفسمان انگار بند می آید میخواهیم خفه بشویم، دست و پاهایمان یخ میکند، شروع می کنیم لرزیدن، بدنمان را مچاله می کنیم و حتی ممکن است درعین اینکه سردمان هست خیلی هم عرق کنیم. همه­ی اینها علائم بدنی ترس می باشند.

افکار کودک هنگام ترس :

تمام علائم بدنی ترس، حتی در ذهن ما هم حسابی ممکن است همه چیز را به هم بریزد. در مورد یک موضوع ترسناک هزار تا فکر با هم دیگر به مغز ما حمله می کنند. این حالت برای کودکان هم دقیقا همین گونه است.

با یک داستان یا بازی، حالت های بدنی ترس را به کودک نشان میدهیم. مثلا “موش کوچولو با اینکه مامانش بهش گفته بود از خونه خیلی دور نشه اما بازیگوشی می کنه و موقع بازی یادش میره مامانش چی گفته، یهویی به خودش که میاد میبینه آخ آخ همه جا داره تاریک میشه و شب شده و راه خونه شون رو پیدا نمی کنه

حالا از کودک می پرسیم اگر تو جای موش کوچولو بودی چه شکلی میشدی؟ چه حسی داشتی؟” خودمان با کودک شکل موش کوچک ترسیده را بازی می کنیم.

بدنش را مچاله کرده است و با ترس همه جا را نگاه می کند نفس نفس میزند، قلبش تند تند میزند و دلش می خواهد از ترس جیغ بزند و بلند بزند زیر گریه. بعد موش کوچولو ناگهان یاد بازی هایی که با مامانش می­کرده است می افتد. بازی بادکنی، در این بازی موش کوچولو به پشت دراز می کشید، یک دستش را روی شکمش میگذاشت و مامانش سه شماره میشمارد.

 موش کوچولو شکمش را باد می کرد و میشمرد یک دو سه هرچه میتوانست هوا را داخل شکمش میداد. بعد مامانش یک مکث کوتاه می کرد و شروع می کرد از پنج به عقب شمردن و موش کوچولو همه­ی هوای داخل شکمش را خیلی آرام از دهنش فوت می کرد بیرون، عین یک بادکنک.

بازی بادکنکی :

چند بار در روز سعی کنید تمرین بازی یا بازی بادکنکی را انجام بدهید و هر بار در حدود سه الی چهار دقیقه و زمانی که کودک کاملا این نوع تنفس که به تنفس دیافراگمی یا شکمی معروف است را یاد گرفت، ما وارد بازی بعدی می شویم.

در این بازی قرار است کودک یاد بگیرد که تک تک ماهیچه­های بدنش را شل کند و نهایتا بعد از چند روز تمرین، کودک این بازی را با بازی قبلی باید همزمان با هم دیگر انجام بدهد.

 یعنی همزمان با نفس کشیدن شکمی بدن خودش را ذره ذره شل بکند اصلا عجله به خرج ندهید، سعی نکنید به کودک فشار بیاورید، مثلا بگویید:

درست نفس بکش، بدانید قرار است این تکنیک با بازی همراه باشد تا ترس کودک هر چه قدر که می تواند کمتر، اضطراب کمتر و رابطه­ی شما با کودکتان بهتر شود تا بیشتر به حرفتان گوش دهد.

ممکن است بعد از این نوع نفس کشیدن کودک یک مقدار حالت سرگیجه و منگی و خواب آلودگی داشته باشد. این نکته­ی خوبی است و نشان میدهد که تنفس هایی که کودک انجام داده کاملا درست بوده است.

اکنون که مطمئن شدیم نفس کشیدن را یاد گرفته است، سراغ بازی بعدی  می­رویم. دوباره با بازی و داستان میتوانیم این مهارت را در کودکمان بالا ببریم.

اما راه ساده تر آن تهیه یک سری سیدی های ریلکسیشن کودکان در بازار است .فقط دقت کنید باشد موسیقی آرامبخش نمی خریم، سیدی آموزش ریلکسیشن به کودکان تهیه می کنیم.

بازی جدید :

اسم بازی جدید ما آدم آهنی که عروسک ژله­ای شد است. در این بازی کودک باید بتواند هر قسمت از بدنش را که شما نام میبرید اول خیلی سفت کند، بعد آرام آرام عضلات خود را مانند ژله شل کند. سعی کنید این بازی را چرخشی انجام دهید.

یعنی یک بار شما انجام بدهید کودکتان اسم ببرد و یک بار شما اسم ببرید و کودکتان آن را انجامش دهد که هیجان بیشتری برای یادگیری داشته باشد.

 لازم نیست اسم ماهیچه ها را خیلی دقیق و علمی بگویید. می توانید با انگشتتان روی آن ماهیچه اشاره کنید و بگویید مثلا” ماهیچه­ی بازویت را سفت بکن.

از ماهیچه های پیشانی شروع می کنیم. یکی یکی اندام های بدن را نام می بریم. اول با انگشت قسمتی که می­گوییم را لمس می­کنیم تا کودک کاملا متوجه منظورمان بشود.

مثلا انگشتمان را بین ابروها یا روی پیشانی کودک میگذاریم به او می گوییم” یک آدم آهنی جدی بشو” همزمان با وی ابروهای خودمان را هم بالا میبریم یا اخم می کنیم.

سه شماره می شماریم: یک، دو، سه. یک مکث کوتاه پنج، چهار، سه، دو، یک. وقتی که برعکس می شماریم کودک باید آرام آرام عروسک ژله­ای شود یعنی اخم هایش را باز کند، ابروهایش را به پایین بیاورد.

بعد سراغ ماهیچه های لپ می­رویم.  می­توانیم بگوییم لپ ها را پر باد کند، بعد آرام آرام ماهیچه های صورتش را باز هم شل می کند. به همین ترتیب ،  ماهیچه های لب، گردن، قفسه­ی سینه، شکم، بازوی دست راست بازوی دست چپ، ساعد دست راست، ساعد دست چپ، مچ و انگشتان دست راست و بعد دست چپ، باسن، ران پای راست، پای چپ، ساق پای راست، ساق پای چپ و درآخر انگشتان پای راست و انگشتان پای چپ.

ترکیب تمرین بالا با تمرین تنفسی :

چند بار این بازی را تمرین کنید تا کودک کاملا آن را یاد بگیرد و نهایتا میخواهیم با تمرین تنفسی ترکیبش کنیم. درحالت ریلکسیشن، نشانه های بدنی ترس از بین می­برود و کودک راحت  تر می­تواند با ترس خودش روبه­رو شود. وقتی مطمئن شدید بچه­ی شما کاملا تمرینات تنفسی و عضلانی ریلکسیشن را یاد گرفته است، وارد مرحله­ی بعدی میشویم.

 یعنی روبه­رو شدن با کمترین میزان ترسش. قبل از اقدام، یک لیست بیست موردی تهیه کنید که ترس کودک شما، مورد آخر یا مورد بیستم لیست باشد و به ترتیب واقعیت هایی که کمتر برای کودک ترسناک هست را به لیست اضافه کنید. مثلا کودک شما از سگ میترسد.

مورد یک بشود یک داستان که می تواند در مورد سگ باشد و کودک گوش کند. به همین ترتیب موارد بعدی دیدن کارتون سگ باشد، حرف زدن در مورد دیدن عکس سگ های زیبا و کوچولو، دیدن فیلم بامزه و خنده دار از سگ های کوچک، دیدن عکس سگ هایی که مقداری  بزرگتراند.

دیدن سگ در باغ وحش که پشت فنس و با فاصله است. دیدن سگ از فاصله­ی دور بدون اینکه حفاظی داشته باشیم. مثلا می­توانید به فروشگاه سگ ها بروید.

ادامه مطلب :

قدم بزنید و درآخر بغل یا لمس کردن سگ باشد. برای این لیست زحمت زیادی باید بکشید و برای هر قسمت آن فیلم و عکس از اینترنت تهیه کنید.

حتی ممکن است لازم باشد با آدمی که سگ خانگی دارد صحبت کنید که صدای سگش را، عکس های سگش را، در اختیار شما بگذارد و از او خواهش کنید در این پروسه به شما کمک کند که کم کم کودک با سگ روبرو شود. خب حالا نوبت قدم اصلی یا همان مورد اول لیست بیست گانه­ی ترس کودکمان است.

کودک  را در معرض پله اول یا مورد اول میگذاریم و هروقت کودک ترسید یا خودش را جمع کرد سریعا بازی های ریلکسیشن را تکرار می کنیم تا کودک دوباره آرام شود. ممکن است لازم باشد هر پله یا موردی که در لیست نوشته­ایم را چند روز با کودک کار کنیم. پس بسیار باید صبور باشیم. کودک را در موقعیت قرار می دهیم. در کنار کودک هستیم.

هنگام مضطرب شدن کودک :

وقتی کودک مضطرب شد، تکنیک ریلکسیشن را انجام میدهیم، دوباره در موقعیت قرار می دهی،م مضطرب که شد ریلکسیشن را انجام میدهیم و آنقدر این کار و این پروسه را (این چرخه را) تکرارش می کنیم که کودک کم کم به آن پله سازگار بشود و دیگر ترسی از آن پله نداشته باشد.

زمانی که این اتفاق افتاد، موقعی است که به سراغ قدم بعدی برویم و کودک را با مورد بعدی لیستمان روبه­رو کنیم. باز همین پروسه روبه­رو شدن، ریلکسیشن، روبه­رو شدن، ریلکسیشن تا ترس از آن هم بریزد و برسد به مورد آخر. میبیند برای هر پله­ای ممکن است چند روز وقت بگزارید.

 گاهی هم خیلی سریع پیس نمی­رود. ممکن است کودک یک باره که این کار را انجام میدهد سه تا پله را به جلو بیاید. این نشان میدهد که ما میزان ترس از موقعیت ها را  برآورد کرده ایم. یا پله ها را درست تنظیم نکردیم یا ترس انقدر در کودک شدید نشده است که ما نگرانش شده بودیم.

ولی باز هم کار خوبی کردیم که زودتر اقدام کردیم. در ترسها هرچه زودتر اقدام کنید درمان راحت تر است و برطرف کردن ترس راحت و سریع تر خواهد بود.

شوخی با ترس ممنوع :

برخی از والدین با ترس های کودکشان شوخی می کنند. بهتر است بدانید این اتفاق می تواند آسیب جدی به رابطه­ی بین شما و کودکتان وارد کند.

همینطور ممکن است به اعتماد به نفس کودکتان آسیب خیلی جدی وارد شود. پس موضوع ترس کودکان را جدی بگیرید و درست با او برخورد کنید. بعضی افراد می گویند اگر یک بار کودک با ترسش روبه­رو شود ترس کودک میریزد، بله این موضوع درست است و به این روش غرقه سازی میگوند.

 اما این روش اصلا اصلا اصلا برای کودکان توصیه نمی­شود، چرا که مغز کودکان در حال رشد است و متاسفانه ترس و اضطراب های شدید میتواند آسیب جبران ناپذیری به مغز کودک وارد کند.

ما خیلی از کودکان را داریم که وقتی که در کودکی  ترسیده­اند در بزرگ سالی علائم  حرکتی عجیب و غریبی دارند.

نمی توانند به راحتی حرکت کنند و این فقط بخاطر آن آسیب جدی که در دوران کودکی به مغز آنها وارد شده است هست.

بعضی از کودکان هم در مواجه ناگهانی با چیزی که خیلی از آن میترسند دچار لکنت زبان های خیلی شدید میشوند، کابوس های شبانه، بی قراری، پرخاشگری، جویدن ناخن و شب ادراری هم از عوارض دیگر این اقدام نادرست است پس به هیچ وجه، به هیچ وجه،به هیچ وجه شما به عنوان یک والد از این تکنیک نباید استفاده کنید.

مشورت با مشاور :

مشورت و حضور متخصص خیلی حرفه­ای در زمینه­ی روانشناسی کودک نیازاست که آنجا باشد تا غرقه سازی انجام شود. خود ما روانشناس ها هم تا جایی که بتوانیم سعی می کنیم از غرقه سازی استفاده نکنیم در واقع برای کودکان این کار را نمی­کنیم.

شاید برای بزرگسال ها استفاده شود، ولی کودکان آسیب های جدی می­بینند. یک بار دیگر میگوییم شاید ترس های کودکان به نظر شما مسخره باشد، اما این ترس ها برای خود بچه ها کاملا واضح و خیلی خیلی آزار دهنده است. اصطلاحی هست به اسم فوبیا که ممکن است شنیده باشید.

فوبیا درواقع نوع بیمارگونه و خیلی خیلی شدید ترس است. قطعا در اطرافیانتان کسی را دیده­اید که به طرز خیلی عجیب و غریبی، مثلا از مار می­ترسد. هرچیزی که ظاهرش حتی شبیه مار باشد، می تواند آن را شدیدا دچار ترس و اضطراب یا حمله کند

. ممکن است حتی از عروسکی که به شکل مار هست بترسد یا اگر در فیلمی صحنه­ای از مار را ببیند آنقدر دستهایش را مشت کند و فشار دهد که داخل پوستش فرو رود.

تفاوت در ترس ها :

 همه­ی ما از یک سری چیزها می­ترسیم ولی میزان ترسمان از هر چیزی متفاوت است. ممکن است از تاریکی کمی بترسیم، از خفاش خیلی بیشتر بترسیم، ولی به معنای فوبیا نباشد.

در واقع فوبیا ترسی است که حالت غیر منطقی بیش از اندازه پیاپی و کنترل نشده دارد. از یک چیز یا یک موقعیت نشانه های بدنی آن هم دقیقا عین همان چیزهایی که تا الان گفته شده است نشان دهیم.

 مثل: تنگی نفس، تپش قلب، عرق کردن، لرز، مچاله شدن، منقبض شدن عضلات و سرگیجه است. در فوبیا همه­ی علامت ها را داریم و خیلی زیاد هستند.

تا حدی که ممکن است فرد کنترل خودش را از دست بدهد و بیهوش شود. فوبیا حدود ۶ ماه باید طول بکشد تا اصطلاح یا اختلال فوبیا را رویش بگذاریم و بیشتر از صد نوع مختلف هم وجود دارد.

ولی در کودکان بیشتر نوع فوبیا مربوط به تاریکی، حیوانات و جانداران است بعد فوبیاهای پزشکی فوبیا از محیط های بسته، ترس از آسانسور، مترو، بلندی، فوبیای اجتماعی هم ممکن است در کودک ها باشد.

جالب است بدانید بعضی از کودکان حتی ممکن است از عروسک خودشان فوبیا داشته باشند، ولی از کجا بدانیم کودکمان واقعا از عروسکش می­ترسد یا می خواهد جلب توجه کند؟

اینکه همیشه از آن شی بترسد یا نه. بعضی وقت ها اینکار را می­کند دقیقا از روی همین می توانید بفهمید اگر همیشگی و به مدت طولانی باشد نیاز به اقدام جدی دارد.

نویسنده: فاطمه حیدری کارشناس ارشد روانشناسی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *