ازدواج و مساله ای به نام سن

همواره یکی از مباحث مورد توجه در ازدواج و دغدغه های بسیاری از خانواده ها مساله سن به طور اعم و تفاوت های سنی داوطلبان ازدواج به طور اخص می باشد. بعضا وجود برخی باورهای کلیشه ای نه چندان خوشایند، پیرامون سن مطلوب و یا سقف سنی مفروض برای ازدواج یا تاکید بر کمتر بودن […]


همواره یکی از مباحث مورد توجه در ازدواج و دغدغه های بسیاری از خانواده ها مساله سن به طور اعم و تفاوت های سنی داوطلبان ازدواج به طور اخص می باشد.

بعضا وجود برخی باورهای کلیشه ای نه چندان خوشایند، پیرامون سن مطلوب و یا سقف سنی مفروض برای ازدواج یا تاکید بر کمتر بودن سن دخترها نسبت به پسرها در زمان ازدواج می تواند یکی از اصلی ترین موانع فرهنگی ازدواج در جامعه ایران اسلامی تلقی گردد.

در اینجا لازم است به چند نکته مهم پیرامون گسترده سن ازدواج در آقایان و خانم ها اشاره نمود:

الف) سن حقیقی انسان کدام است؟

حقیقت آن است که سن حقیقی انسان آمیزه ای است از برآیند سه مولفه اساسی،

۱) سال تولد و سن شناسنامه ای

۲) ساختار ژنتیکی، سن زیستی و بیولوژیکی

۳) سن روانی و عقلانی و نشاط و سر زندگی حیاتی

معنا و مفهوم سن حقیقی این است که خانم ها و آقایانی که در یک روز و سال معین متولد شده اند و اینک حدود ۲۰، ۳۰، ۴۰، ۵۰ سال از تقویم زمان تولد ایشان گذشته است لزوما از شرایط زیستی و روانی همانند برخوردار نمی باشند، چرا که رگه ها و ساختار ژنتیکی، اطلس کروموزومی، شرایط زیستی و بیولوژیکی و وضعیت روان، زمان و شرایط انعقاد نطفه، حیات جنینی ( قبل از تولد)، شرایط حاکم بر زمان تولد، وضعیت زیستی و عاطفی مصونیت های بدنی و استاندارد های بهداشتی در دوران رشد و تحول بعد از تولد، سرزندگی و نشاط حیاتی، آرامش روانی، بهره مندی از نگرش مثبت و انگیزه تلاش، دلبستگی امن به والدین محبوب، احساس غنی همدلی و همانند با ایشان، اکتساب آمادگی های عاطفی و روانی و کفایت های عقلانی در ایفای نقش خطیر همسری و آرامش آفرینی قبل از ازدواج، عموما در بین آقایان یا خانم هایی که کاملا همسن می باشند، به طور فوق العاده و قابل ملاحضه ای متفاوت می باشد. لذا گاه به حکایت شناسنامه، خانمی یک سال از آقایی که مایل است با او ازدواج کند در ظاهر بزرگتر است، اما با یک نگاه عمیق به سن زیستی و روانی ایشان به راحتی در می یابیم که فی المثل خانم چند سال از نظر سن زیستی و نشاط درونی، سرزندگی و پویایی حیاتی و بلوغ عقلانی، مهارت ارتباطی و آرامشگری و نوازشگری جوان تر از آقا می باشد، درواقع جوانی زیستی و نشاط روانی و سرمایه عقلانی زوج یا زوجین می تواند نقش بسیار مهمی در زندگی مشترک و فرزند آوری داشته باشد.به سخن دیگر همیشه به درجات متفاوت، سن زیستی و سن روانی و عقلانی آدم ها مختلف با سن شناسنامه ای آن ها هم خوانی ندارد.

از یک سو دوستی را می بینیم که در حدود ۴۰ سالگی همه موهایش سفید شده، پوست بدنش فرسوده گردیده و تعداد زیادی از دندان هایش عاریه ای است از سوی دیگر دوست قدیمی خود را ملاقات می کنیم که در ۶۰ سالگی یک تار موی سفید در سر ندارد همه دندانهایش سالم است و پوست بدنش نیز حکایتگر نشانه های جوانی سن زیستی او است!

با عنایت به مراتب فوق، این سوال مطرح می شود که حداقل سن مطلوب برای ازدواج کدام است؟

به طور کلی هر جوانی که بلوغ جنسی را تجربه نموده و با گذار از آن در صورت بهره مندی از رشد مطلوب جسمانی، برخورداری از هوشمندی، کفایت های عقلانی، سلامت روانی، تعهد و توان مسولیت پذیری خانوادگی و اجتماعی، درک و احراز صلاحیت های بایسته و شایسته همسری و مهارت های بالفعل یا بالقوه آرامشگری و آرامش آفرینی ماندگار می تواند به انتخاب فردی که او را همسری مطلوب می انگارد بیاندیشد. بدیهی است برخی این شرایط را در مناطق شهری و روستایی کشور در حدود ۱۸تا ۲۰ سالگی می یابند، بعضی کمی زودتر و جمعی نیز تا حدود ۲۵ سالگی و حتی بیشتر از آن نمی توانند شایستگی های لازم، بلوغ فکری و پختگی عقلانی و قابلیت زوجیت و آرامش آفرینی، تعهد و مسولیت پذیری  اجتماعی را به دست آورند.

بنابراین با توجه به متغیرها و مولفه های گوناگون در بحث سن حقیقی که به اختصار بدان اشاره گردید نمی توان برای مناطق مختلف شهری و روستایی ایران و جهان سن مشخصی را به عنوان سن پایه یا مطلوب ازدواج تعیین نمود.

از منظر دیگر، با عنایت به کاهش قابل توجه سن آغاز تجربه بلوغ در دختر ها و پسر ها در چهار دهه گذشته ( حدود ۳ تا ۴ سال) دیگر صرف سن تجربه بلوغ جنسی نمی تواند معیار تعیین گری برای سن ازدواج یا ملاحظات مورد نظر در تفاوت های سنی خانم ها و آقایان باشد.

به عبارت دیگر با توجه به تحول فوق العاده در فرایند پدیده بلوغ جنسی در دختر ها و پسرها، به گونه ای که بعضا میانگین آغاز تجربه بلوغ جنسی در بین پسرها در برخی از کشورهای پیشرفته، از میانگین آن در بین بسیاری از دخترها در بعضی کشورها در حال رشد یا رشد نایافته که با فقر اقتصادی مواجه می باشند پایین تر است، دیگر نمی توان صرف میانگین بلوغ جنسی در دختران را به طور مطلق در همه نقاط جهان از همه پسرها پایین تر تلقی نمود و آن را در زمره مفروضات کلیشه ای در توجیه ضرورت پایین بودن سن دختر ها از پسر ها به هنگام ازدواج مورد تایید قرار داد.

درواقع آغازجنسی در دختر ها و پسر ها در غالب موارد با فاصله حدود ۱ تا ۲ سال صورت می پذیرد( افروز ۱۳۸۹) و حتی شایان ذکر است که گاه در برخی شهر ها و مناطق جغرافیایی مشاهده می شود که درخانواده های مختلف با تبار اقتصادی و وضعیت اجتماعی مشابه بعضی از پسرها همزمان با دختران همسال خود بلوغ جنسی را تجربه می نمایند. مطالعات انجام شده در این زمینه بیانگر آن است که به طور کلی، حدود۱۰ درصد از پسرها زودتر از دخترهای همشهری خود به بلوغ جنسی می رسند.

به طور کلی سه دلیل اساسی را می توان برای کاهش سن بلوغ جنسی بر شمرد:

الف) تغییرجدی در الگوهای تغذیه کودکان و نوجوانان و مصرف حجم فوق العاده ای از پروتیین ها و چربی ها، مواد شیمیایی و هورمون های موجود در غذاها و فراورده های گوشتی

ب) استفاده از برخی لوازم بهداشتی و آرایشی، مانند کرم ها و شامپو ها و دیگر مواد به اصطلاح بهداشتی با ترکیب خاص شیمیایی؛

ج) واقع شدن درمعرض فرآورده های روزافزون صوتی و تصویری با اهداف روانی- جنسی ( نظیر برنامه های ماهواره ای، رایانه ای، سرگرمی های مجازی، بلوتوث ها و …) و متاثر شدن حوزه ذهنی بسیاری از کودکان و نوجوانان  در مسائل جنسی، فراهم شدن نگرش ها و تمایلات زود هنگام روانی – جنسی در کودکان و نوجوانان و در پاره ای موارد، حاکمیت برخی نگرانی ها، نا امنی های درونی، اضطراب و هیجانهای روانی- جنسی بر اندیشه و رفتار کودکان و نوجوانان ( افروز ۱۳۸۹)

آیا می توان برای ازدواج سقف سنی تعیین کرد؟

با عنایت به اینکه هدف غایی ازدواج در گستره حیات و برای همیشه زندگی احساس آرامش و تجربه خوشبختی است و دیگر عملکردهای ازدواج همچون ارضای مطلوب و مشروع تمایلات جنسی و کشش های نفسانی و فرزند آوری از پیامد ها و نتایج قهری ازدواج است و نه هدف اصلی آن، و با درک این حقیقت که همه داوطلبان ازدواج دوست دارند در همه لحظه های زندگی، به ویژه در سال های پیری و کهنسالی از چنین آرامش و آرامشگری برخوردار شوند آیا می توان برای ازدواج یک سقف محدود سنی را تعیین و تعریف نمود؟ یقینا با توجه به اینکه همه انسان ها، کودکان و نوجوانان و بزرگسالان، سالمندانن و پیران محبت پذیر و تکریم طلب آفریده شده و نیازمند آرامش ماندگار می باشند و از سویدای درون بر این باورند که یاد و ایمان به خالق زوج آفرینی و ازدواج و آرامیدن کنار همسری دل آرام و آرامشگر دو منبع اصلی آرامش وجود می باشد، هرگز تعیین سقف سنی برای ازدواج نمی تواند امری منطقی و عقلانی باشد. چرا که همه زن ها و همه مرد ها برای همیشه زندگی به ویژه در سال های سالمندی و پیری بیشتر به آرامش نیاز دارند.

از نگاه دیگر در ارائه یک پاسخ منطقی و عقلانی و جهان شمول به این سوال بسیار مهم و اساسی بایسته است توجه خاصی به یافته های نوین پژوهش پیرامون افزایش چشمگیر استاندارد های بهداشتی و سلامت به ویژه در خانم ها، گسترده عمر، امید به زندگی و احساس نیاز روانی به همدلی و همراهی همسری دل آرام و آرامش بخش به ویژه در سالمندی مبذول گردد.

در جهان معاصر، با پیشرفت علوم و اعتلای فرهنگ زیستی، دانش افزایی مستمر خانواده ها در حوزه سلامت، فراهم شدن تحصیلات پیش دانشگاهی و دانشگاهی برابر برای دخترها و پسرها در مناطق شهری و روستایی، همگانی  شدن بهداشت و خدمات پزشکی و درمانی، حضور فعال تر خانم ها در عرصه های فرهنگی و اجتماعی، اعتلای هرچه بیشتر مقام و منزلت بانوان و رعایت اصول بهداشتی در فرزندآوری، در غالب کشورها، افزودنی امید به زندگی در بین مردان و زنان به صورت هماهنگ قابل مشاهده می باشد.

در گذشته، به دلایل مختلف ازجمله، فرزندآوری های متعدد و درغالب موارد به دور از تدبیر بایسته و بدون برنامه ریزی لازم، عهده دار شدن کارهای سخت در خانه و بعضا خارج از خانه همچون مزارع و کارخانه ها، نقصان مراکز مطلوب خدمات بهداشتی، کم توجهی در رعایت اصول بهداشت فردی، عدم بهرمندی از تغذیه مناسب، کمبود امکانات پزشکی و درمانی، ابتلای درصد قابل توجهی از مادران به بیماری های عفونی، کم خونی و سرطان رحم و غیره، بسیاری از ایشان زودهنگام دچار فرسودگی جسمانی و دلمردگی روانی و پیری زودرس و مرگ زودهنگام می شدند و میانگین عمرشان کمتر از آقایان بود.

اما امروزه، با گسترش روزافزون خدمات موثر بهداشتی و درمانی و کاهش قابل ملاحظه میانگین خانوار و افزونی فوق العاده دانش بهداشتی مادران، در غالب کشورها بالاخص در کشورهای آمریکایی و اروپایی و برخی کشورهای آسیایی از جمله ایران، میانگین عمر خانم ها به میزان در خور تاملی بیشتر از میانگین عمر آقایان است. نکته دیگری که در زمینه گسترده عمر خانم ها می توان بدان اشاره نمود حفظ سلامت، سرزندگی و نشاط و پویایی نزد بسیاری از خانم ها بعد از دهه پنجم یا ششم حیات شان است. به گونه ای که بسیاری از خانم ها در سنین پنجاه یا شصت سالگی نیز دارای ظاهری آراسته و جاذبه های شایسته همسری می باشند.

لذا این تصور نادرست کلیشه ای در نزد برخی از  عوام و بعضا خواص کم توجه و کم بصیرت که همه خانم ها در سنین بالای چهل سالگی فوق العاده شکسته می شوند کاملا ناصحیح و ناروا و به دور از مروت و انصاف علمی است. درواقع سلامت زیستی و پویایی حیاتی دختران ۴۰ ساله امروز همانند دختران ۲۰ ساله چهل تا پنجاه سال گذشته است و همان طوری که پیش تر اشاره شد مطلقا روا نیست که در مخاطب قرار دادن دختران مجرد ۴۰ سال به بالا که عموما از نظر زیستی و روانی آمادگی کامل برای ازدواج موفق و فرزند آوری مطلوب دارند اصطلاحات فوق العاده قدیمی که نشان از واماندگی فرهنگی و دور بودن از یافته های پژوهش های نوین و جهان شمول است، نظیر (( پیر دختر)) را به زبان جاری نمود و علاوه بر ایجاد اضطراب و تعارض در آنها و خانواده های ایشان مانع فرهنگی دیگری را به موانع ازدواج افزود.

مطابق آمار لحظه سازمان ثبت احوال کشور، به رغم آن که به طور کلی تعداد جمعیت مردان در مناطق شهری و روستایی کشور حدود ۵/۲ درصد بیشتر از خانم ها می باشد. یعنی در قبال هر ۱۰۰۰ دختر سنین ۲۰ تا ۴۰ سال آماده ازدواج، حداقل ۱۰۲۵ پسر درهمین سنین حضور دارند! اما در هرم بالای جمعیتی کشور تعداد خانم های بالای ۷۰ سال حدود ۵ درصد بیشتر از آقایان می باشد. این بدان معناست که امید به زندگی و میانگین طول عمر خانم ها نسبت به چند دهه گذشته به طور معنی داری افزایش یافته است و بالطبع در سال های پیری که عموما فرزندان ازدواج کرده و خود خانواده دیگری را بنا نموده اند بیش از بیش نیازمند ادامه حیات با همسری دل آرام می باشند.

به گزارش بخش جمعیت سازمان ملل متحد در دهه ۱۳۴۵- ۱۳۳۶ میانگین امید به زندگی جمعیت مردان ایران ۵/۴۹ سال و در خانم ها ۳/۴۹ سال بود، این رقم در دهه ۱۳۸۰- ۱۳۷۱ در مردان به ۹/۶۶ سال و در زنان به ۳/۶۹ تغییر یافته و این روند در دهه ۱۳۹۰-۱۳۸۱ در مردان به ۱/۷۲ سال و در زنان به ۷/۷۵ سال افزایش یافت.

به  گزارش بانک جهانی امید به زندگی در ایران در سال های اخیر به ۷۶ سال افزایش یافته است. به گزارش اخیر بانک جهانی امید به زندگی در چند کشور مختلف جهان به صورت زیراست:

کشورامید به زندگیکشورامید به زندگی
ژاپن۸۶امارات۷۸
سن ماریو۸۶ترکیه۷۸
ایتالیا۸۶ایران۷۶
ایرلند۸۴افغانستان۶۱
انگلستان۸۳مالی۵۴
آمریکا۸۲سرالئون۴۵
قطر۷۹

 

همه سخن این است که امید به زندگی در خانم های ایرانی نسبت به هفتاد سال گذشته قریب به دو برابر افزایش پیدا کرده و به رغم گذشته های دور در حال حاضر عمر طولانی تری را نسبت به مردان تجربه می کنند. بنابراین در شرایط فعلی، ازدواج خانم های ۴۰و ۵۰ ساله امروزی همانند ازدواج دختر خانم های۲۰ و ۲۵ ساله چند دهه گذشته می باشد.

یقینا چون فلسفه خلقت به زوجیت استوار است همه انسان ها در هر سنی که هستند حق دارند همسر و همدلی هم اندیش و دل آرام داشته باشند. خالق زوج آفرینی دوست دارد همه مخلوقاتش، همه زن ها و مرد ها در گستره حیات با زوجی همدل و دل آرام زندگی کنند. این حق طبیعی و فطری مردان و زنان است که از زوجی همدل و همسری هم اندیش و آرامبخش بهره مند باشند.

بدون تردید در این میان خانم های مجرد و یا خانم هایی که به دلایل خاصی، مثل فوت یا شهادت همسر و یا طلاق و جدایی بدون همسر زندگی می کنند شایسته و بایسته آن است که در اولین فرصت ممکن در هر سنی که هستید، ولو اینکه بعضا دارای فرزند یا فرزندانی هم می باشند یا زوجی دل آرام ازدواج کنند. چرا که فرزندان ایشان هم می  بایست در فرصت مطلوب ازدواج موفق و پایداری داشته باشند و با همسر همره و همدل خویش زندگی کنند. اساسا بهترین و موثرترین رویکرد فرزند پروری نیز آن است که فرزندانمان را با قابلیت همسری تربیت نماییم تا به فرزندانمان فرصت دهیم که قاموس همسری و آرامشگری متقابل را مستقیم و غیر مستقیم در آموزشگاه همسرپروری خانواده به نیکی بیاموزند. زندگی بدون همسر و مجرد ماندن آقایان به ویژه خانم ها به صرف اینکه سن ایشان بالای ۴۰- ۵۰ – ۶۰ و حتی بیشتر از ۷۰ سال می باشد، نمی تواند در قاموس هستی و از منظر خالق زوج آفرین امری میمون و مطلوب باشد. نباید خانم و یا آقایی که ازدواج ناموفقی را در گذشته تجربه نموده است و یا به دلایلی همسر قبلی اش را از دست داده است اندیشه ازدواج مجدد، مطلوب و دل آرامی را از دست بدهد ولو اینکه دهه پنجاه، شصت و یا هفتاد عمر خود را تجربه نموده و یا اینکه در سنین کهنسالی به سر می برد. همان طوری که پیش تر اشاره گردید. هدف غایی ازدواج برای احساس آرامش و امنیت درونی است و مابقی عملکرد های ازدواج، همچون ارضای تمایلات نفسانی، فرزند آوری و فرزند پروری از نتایج قهری است نه هدف اصلی و مطمئنا برای افراد سالمندی که در دهه هفتاد عمر خود ازدواج می کنند، بیشترین هدف و نیاز، همانا همدلی و هم نوایی و دل آرامی متقابل با همسری دل آرام و همدهی آرامبخش است و نه صرف ارضای کشش های نفسانی!

خلاصه کلام آن که ازدواج برای داوطلبان دل آرام ازدواج در هر سنی ارزشمند و مطلوب است. در آموره های عقلانی و جهان شمول دینی و درفرهنگ های متعالی در گستره جغرافیایی زمین، هیچ سقف سنی برای ازدواج تعمیین نگردیده است. همه حق دارند در کنار خود زوجی دل آرام و همسری همدل و آرامبخش داشته باشند؛ چرا که همه انسان ها اساسا از دو منبع اصلی آرامش آرام می گیرند. یاد خدا و آرامیدن کنار همسری دل آرام و آرامشگر. از منظر خالق زوج آفرین همراه بودن با همسری دل آرام و آرامشگر در دنیای فانی محدود نمی گردد، بلکه زوجیت و همراهی با همسر دل آرام تا جنت سرای جاودان هم ادامه می یابد.

 

بریده ای از یادداشت های دکتر غلامعلی افروز( استاد ممتاز دانشگاه تهران) با عنوان:

 ازدواج در آئینه سن زیستی و روانی و فرزند آوری بعد از ۴۵ سالگی نگاهی فراتر از باورهای کلیشه ای 

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.