چرا برخی افراد به راحتی آزرده می شوند؟
چگونه گذشته بر واکنش ما به زمان حال تأثیر می گذارد. چرا مردم به راحتی آزرده می شوند چگونه گذشته بر واکنش شما به زمان حال تأثیر می گذارد. افرادی که دکمه های دیگران را فشار می دهند همیشه عمدا یا آگاهانه این کار را انجام نمی دهند. مردم ممکن است ندانند که به […]
چگونه گذشته بر واکنش ما به زمان حال تأثیر می گذارد.
چرا مردم به راحتی آزرده می شوند چگونه گذشته بر واکنش شما به زمان حال تأثیر می گذارد.
افرادی که دکمه های دیگران را فشار می دهند همیشه عمدا یا آگاهانه این کار را انجام نمی دهند.
مردم ممکن است ندانند که به کسی توهین کرده اند بدون اینکه متوجه شوند تا بعداً یا زمانی که آن شخص به او توجه کند.
مردم اغلب نسبت به آنچه به عنوان انتقاد، سوء استفاده یا بی توجهی فرض می کنند، حساس هستند.
وقتی آنها توهین میشوند، افراد بیشتر از آنچه تصور میکنید «بازی میکنند». چه مستقیم و چه به صورت منفعلانه-تهاجمی، آنها انگیزه دارند تا علیه مهاجم (فرض) خود انتقام بگیرند. با این حال، بیشتر افرادی که گفتار یا اعمالشان به عنوان توهین آمیز تجربه می شود، نیت متضاد ندارند.
این مجرمان عمدتاً بی گناه یا تمایل به بی احساسی دارند، زیرا رفتار متقابل خود را از نظر تأثیرات روانی آن در نظر نمی گیرند – یعنی از نظر تأثیر احتمالی آن بر افکار و احساسات دیگران. یا آنها به سادگی از تاریخچه فرد مقابل اطلاع کافی ندارند تا پیشبینی کنند که چه کلمات یا اعمالی ممکن است او را آزار دهد.
اگر شما درگیر رفتار کاذب یا اشتباه فردی هستید، و یکی از دکمه های داغ شما فعال شده است، ممکن است نتوانید از شخصا گرفتن آنها اجتناب کنید. اما این به سختی به این معنی است که قصد آنها شخصی بوده است، که انگیزه های مضری که شما به آنها نسبت می دهید معتبر هستند.
ممکن است به این فکر کنید که آیا تا به حال به کسی توهین کرده اید، بدون اینکه متوجه شوید تا بعداً – یا تا زمانی که فرد متخلف به آن توجه شما را جلب نکرده باشد. پیشاپیش، شاید تصور نمی کردید که کاری که انجام دادید در هر جایی به همان اندازه که بود خصمانه درک شود.
بسیاری از ما، علیرغم اینکه چقدر ممکن است خود را در طول زمان تکامل یافتهایم، همچنان دارای یک نفس شکنندهتر از آنچه که معمولاً تصور میکنیم، داریم. بنابراین این احتمال وجود دارد که نفس شما نسبت به تجربه رفتار دیگران به عنوان آسیبرسان، خصمانه یا تهدیدآمیز، آسیبپذیرتر از آن چیزی باشد که تصور میکردید.
با توجه به انبوهی از ناامنیهایی که در دوران بزرگ شدن در معرض آن هستیم، بخشهایی در درون ما وجود دارد که – بیش از آنچه بخواهیم اعتراف کنیم – نسبت به انتقاد، سوء استفاده یا غفلت (عمدتاً فرضی) حساس هستند. و به استثنای معدود موارد، دیگران حتی کمتر از ما نسبت به آنچه که از نظر عاطفی مستعد هستیم و نمی توانیم (بیش از حد) نسبت به آن واکنش نشان دهیم، آگاه هستند.
این پست مواردی را که باعث میشود ما در مواقعی نسبت به انگیزههای دیگران مشکوک یا بیاعتماد شویم را پوشش میدهد، زمانی که رفتار آنها زنجیره عاطفی ما را از بین میبرد. و همچنین توضیح خواهد داد که چرا برخی از افراد به خصوص در موقعیت هایی که هیچ صدمه یا آسیبی در نظر گرفته نشده است، احساس توهین می کنند.
بنابراین، برای مثال، اگر بهدلیل انتقادات گذشته دیگران، مدتهاست که به طرز دردناکی نسبت به وزن خود آگاه بودهاید و در شوخیکردن با یک دوست، آنها بیگناه در مورد یک فرد چاق که از کنارش عبور میکند شوخی میکنند (مثلاً شرط میبندم که او هرگز نانوایی را ندیده که دوست نداشته باشد!”)، ممکن است فوراً به این فکر کنید که آیا آنها ممکن است به طور غیرمستقیم (به طعنه؟) شما را قضاوت کنند، مسخره کنند یا شما را مسخره کنند. و اگر چنین است، حتی ممکن است به آنها خیره شوید – و آنها را متحیر کنید که در دنیا با شما چه میگذرد.
چگونه گذشته بر واکنش های شما در زمان حال تأثیر می گذارد
بگویید که در گذشته چیزی را به عنوان آسیب زا تجربه کرده اید. و حالا، فقط فکر کردن به آن، آن را به زندگی بازمی گرداند – گویی دیروز اتفاق افتاده است. تا جایی که هنوز احساسات، احساسات یا افکار نگران کننده در مورد آنچه در آن زمان رخ داده است را تجربه می کنید، واضح است که هرگز نتوانسته اید به طور کامل آن را حل کنید.
ماهیت تروما این است که شما را نسبت به هر چیزی در زمان حال که ناخودآگاه شما را به یاد چیزی در گذشته می اندازد، حساس کند. چیزی که عمیقاً شما را تحت تأثیر قرار داده است – ممکن است شما را بترساند، وحشت زده یا شرمنده کرده باشید
بنابراین، با توجه به موقعیتی امروز که از نظر درونی مشابه وضعیت آسیب زا است، نمی توانید بیشتر از دیگران آزرده شوید. زیرا، ناخواسته، چنین شرایطی شما را در حالت آماده باش قرار می دهد. اگرچه هشیار بودن خوب است، اما اینکه قبلاً قربانی چیزی شده اید که هیچ کنترلی روی آن نداشتید، شما را مجبور می کند بیش از حد هوشیار باشید
و این می تواند مشکل ساز باشد.
به عنوان مثال، ممکن است زمانی که در حال بزرگ شدن بودید با تمسخر مداوم تحقیر شده باشید. بنابراین اگر یکی از دوستان یا آشنایان با بازیگوشی در مورد نژاد، مذهب، قد، وزن، لباس شما اظهار نظر کند (صراحتاً، ممکن است هر چیزی باشد)، تا زمانی که اظهارات آنها دفاع قدیمی را در برابر تمسخر دوباره بیدار کند، شما مجبور به واکنش منفی خواهید بود.
یا بهتر است، بیش از حد واکنش نشان دهید، زیرا هر چیزی که ممکن است در لحظه احساس کنید، به طور قابل توجهی با احیای یک توهین قبلی و غیرقابل استفاده که خیلی زودتر احساس کرده اید، تقویت می شود، که می تواند به غرور، وقار یا عزت نفس شما باشد.
اگر نفس شما انعطاف پذیر و نسبتاً قوی است (در مقابل بزرگ یا متورم) به طوری که چیزها را خیلی شخصی نمی گیرید، ممکن است از بی تدبیری یا بی حساسیتی دیگران ناراحت نشوید. اما اگر به طور کلی دچار شک و تردید از خود یا مسائل مربوط به تصور از خود هستید، یا اگر هنوز یاد نگرفته اید که چگونه به طور مستقل خود را تایید کرده و آرام کنید، برنامه نویسی محافظ از خود شما را فرا خواهد گرفت. یا بهتر است بگویم، شما را تحویل بگیرید. زیرا شما رانده میشوید که از هر چیزی – یا هر کسی – که مسئول ناراحتی فوری شما به نظر میرسد، توهین کنید.
عبارت خواندن بین سطرها به فراتر رفتن از درک تحت اللفظی آنچه گفته می شود به تفسیر آن اشاره دارد – بر اساس مفاهیم احساسی آن. و اگر ناخودآگاه سخنان دیگری را به تاریخچه شخصی خود ربط می دهید، ممکن است معنای آنها را به عنوان دلالت بر چیزی توهین آمیز در مورد شما ارزیابی کنید.
اگر مثلاً شخصی که با او صحبت میکنید، به شدت نسبت به بیعدالتی که اخیراً تجربه کرده است، خشم خود را تخلیه کند، درک نادرست قصد دیگری نیز محتمل است. اگر با پدر و مادری خشمگین بزرگ شدهاید که میتواند به صورت شفاهی به شما حمله کند، عصبانیت آشکار این شخص میتواند شما را وادار کند که احساس خطر، ترس یا توهین کنید.
و اتفاقی مشابه ممکن است بیفتد اگر شخصی در مقابل شما شروع به گریه کند زیرا، مثلاً، شریک زندگیاش او را ترک کرده است. اگر در گذشتهتان ناعادلانه به خاطر اشکهای دیگری سرزنش میشدید – شاید حتی مورد سرزنش قرار میگرفتید (“لعنت به شما! مرا به گریه میاندازید!”) و آن حمله ناخواسته شما را آزار میداد، آزرده خاطر میکردید، میتوانستید احساس کنید که مجبور میشوید طوری واکنش نشان دهید. -به دروغ متهم شدی