چکار کنیم تنها نمانیم

چکار کنیم تنها نمانیم   بدون رابطه خوب احساس خوب وجود ندارد. همه به رابطه خوب نیاز دارند مثل نیاز به غذا  خواب و…. مهارت ارتباط درست نیزخارج از رابطه اموخته نمیشود ، مهارت تنها در رابطه اموخته میشود مثل اموختن رانندگی که تنها با رانندگی کردن اموخته میشود. اما گاهی بعضی از افراد تمایل […]


چکار کنیم تنها نمانیم

 

بدون رابطه خوب احساس خوب وجود ندارد. همه به رابطه خوب نیاز دارند مثل نیاز به غذا  خواب و….

مهارت ارتباط درست نیزخارج از رابطه اموخته نمیشود ، مهارت تنها در رابطه اموخته میشود مثل اموختن رانندگی که تنها با رانندگی کردن اموخته میشود.

اما گاهی بعضی از افراد تمایل دارند با کسی وارد رابطه نشوند که ریشه این رفتار ترس است . ترس از شکست، ترس از نه شنیدن، ترس از بلد نبودن ارتباط گرفتن و… ، پس تنهادلیل تنها بودن ترس است نه چیز دیگر

شکست عشقی در بزرگسالی یک کپی از اولین شکست عشقی است که کودک از مادر میخورد. اولین باری که توسط مادر ترد میشود معمولا این رابه یاد نداریم اما اتفاق افتاده است.

مفهوم خودباوری در رویارویی با ضربه ی عاطفی حائز اهمیت است. خود باوری یعنی باورداشتن به توانایی های خودکه باعث ایجاد اعتماد به نفس میشود.

برای ورود به رابطه دچار اضطراب میشویم چرا که احساس زیر اضطراب ترس است ، ما در واقع دچار ترس میشویم ، ترس از وارد رابطه شدن

اضطراب ما برای ورود به رابطه به خاطر ترس از ناشناخته ها نیست اتفاقا به خاطر ترس از شناخته هاست، چون تداعی کننده ی چیزی در ماست که قبلا تجربه کرده ایم

استدلال بعد از اضطراب خود را نشان میدهد نه قبل از ان. زمانی که برای انجام کاری مضطرب میشویم برای انجام ندادن ان استدلال می اوریم.چون اضطراب ازار دهنده است مجبوریم با دلایلی خودرا ارام کنیم.

دیگران نقشی در تنهایی ما ندارند. تنهایی انتخاب ماست.ما به خاطر ترس از قضاوت شدن ، بی کفایتی ،زیر سوال رفتن  شان  ،غرور و خیلی چیزهای دیگر ترجیح میدهیم تنها بمانیم

رابطه بدون تنش وجود ندارد رابطه بدون تنش نداریم مگر اینکه چیزی در ساختار روانی فرد مشکل داشته باشد ، ما همیشه در روابط خشم غم و ….را تجربه میکنیم

اما ما از رها شدن یا ابهام در رابطه میترسیم . زیرا مطمئنا قبلا رها شده ایم یا در ابهام مانده ایم.اصولا از احساساتی میترسیم که قبلا تجربه کرده ایم.مثلا اگر از بی کفایتی میترسیم مطمئنا قبلا کفایت ما توسط والدین زیر سوال رفته است .

قدم اول در راه مواجه شدن با احساسات دیدن این احساسات است که اضطراب مانع ان میشود .

قضاوتگری درافراد نشانه ی این است که سوپرایگو( نماینده ی والدین در درون فرد) در حال قضاوت او هستند وتا زمانی که مشکل فرد با انها حل نشود فرد همچنان قضاوت میکند کسی که دائم در حال قضاوت دیگران است مطمئنا بسیار زیاد قضاوت شده است این یک زنجیره مشخص است .اگر مادری کمالگرا باشد فرزند حتما قضاوتگر خواهدبود

نقش ناهوشیار در روابط ما

ما ۸۰ درصد ناهشیاریم وبا ناهشیارمان با دیگران در ارتباط هستیم

زمانی که فرد شرم را تجربه میکند یعنی فرد حس میکند به قدر کافی خوب و ارزشمند نیست تا زمانی که این احساسات را در ناهوشیارش داشته باشد نمیتواند از ان رد شود.مادر هر کاری که فکر کنیم بد است  انجامش در ما اضطراب ایجاد میکند و احساس شرم میکنیم

ترس نیز به اندازه ی شرم باعث میشود انسان ها تنهایی را انتخاب کنند عموما بعد از ترس ، خشم یا غم تجربه میشود .حتی در رانندگی اگر کسی ناگهان جلوی ما بپیچد ما بعد از ترس سریع خشم را تجربه میکنیم واگر خشم بروز پیدا نکند فرد از خودش عصبانی میشود و این باعث خودزنی میشود ، و اصولا این خودزنی را به گردن طرف مقابل انداخته واز او متنفر میشود چون ظرفیت روانی تحمل ان را ندارد.

اگر با دیدن و اعتراف کردن باز هم فرد نتواند از ترسش عبور کند چنین ترسی عمیق است ونیاز به درمان دارد.

لازم به ذکر است  عواطف ازبین نمیروند  عواطف مانند انرژی ازبین نمیروند فقط به شکل خشم یا غم و….تخلیه میشوند.

چکار کنیم تنها نمانیم  دپارتمان پژوهش مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

برگرفته از شماره ۲۵ ماهنامه پیام ارامش