تأملی بر روانشناسی مثبت نگر
حیطههای اصلی روانشناسی مثبت نگر چیست؟
کاظم ستاری سفیدان جدید (دانشجوی دکترای روانشناسی دانشگاه تهران)
برگرفته از شماره ۲۷ ماهنامه روانبنه
شاید پرداختن به مسائل و ابعاد منفی و از منظری دیگر، دیدن مشکلات و جنبههای منفی هر پدیده و اتفاقی راحتتر و بهنوعی نرمالتر از این باشد که انسان در شرایط پرتلاطم و پر از تناقض جهان فعلی، مثبت نگر و یا حداقل کلیات را در نظر بگیرد. روانشناسی مثبت نگر (POSITIVE PSYCHOLOGY) با شجاعت توانسته سنتشکنی کند و هیجانات و ابعاد مثبتی را که سالیان دراز دور از مباحث علمی و آکادمیک بوده را به چالش و به رخ بقیه رویکردها بکشد. در اهمیت آن میتوان به بحث آینده رواندرمانی در یکی از منابع اصلی روانشناسان اشاره کرد، در کتاب نظریههای رواندرمانی پروچاسکا، روانشناسی مثبت نگر جزء چند بحث اصلی آینده رواندرمانی است.
در اینجا ابتدا باید گفت ترجیح هیجانات و ابعاد مثبت بر ابعاد منفی، به معنای نادیده گرفتن مشکلات نبوده، بلکه واقعبینی را جایگزین منفی نگری میکنند. برای نمونه، بااینکه دنیا پر از ظلم، فقر، جنگ فساد، بداخلاقیها و … است اما از دل این مصائب، افرادی توانمند و موفق شکوفا میشوند که به درجات عالی دانشگاهی، شغلی و به زبان روانشناسی، عملکرد بهینهای دارند و احساس بهزیستی روانشناختی میکنند. کاستیها حتی در مرفهترین اقشار جامعه نیز قابلرؤیت بوده، بهگونهای که انسان موجودی است که محرکهای مختلفی وی را برمیانگیزند و زمانی که به یکی از آنها به هر دلیلی نرسد، احساس تنش و کاستی میکند، پس دلایل متعددی برای توجیه نارضایتیها و ناخوشیها وجود دارد ولی میتوان با جایگزینی واقعبینی و مثبت نگری، خوشایندی و رضایت را به ارمغان آورد.
موضوع بعدی، توجه به معنویت در این رویکرد است، در رویکردهای اصلی روانشناسی و نظریههای رواندرمانی اغلب بعد معنویت مورد غفلت یا فراموشی قرارگرفته و به آن کمتر پرداختهشده است ولی این رویکرد بهنوعی بین روانشناسی و معنویت آشتی برقرار کرده و معنویت را اصیل و مهم فرض میکند.
توانمندیهای انسان بحثی بعدی است. مشکلات و تنشها بهوفور در زندگی به بهانههای مختلفی رخ میدهند و هیچ شخص عاقلی منکر آنها نیست؛ اما توجه به توانمندیهای انسان در جهت مواجهه با مشکلات میتواند یکی دیگر از شاخصهای اصلی این رویکرد باشد. پرداختن به فضائل و توانمندیهای انسانی؛ مدتها مورد فراموشی قرارگرفته بود و شاید کمترین تحقیقات علمی نیز در آن روا و جایز نبود.
موضوع دیگر سازگاری، بالندگی، تعاملات اجتماعی و لذتهای متعالی هستند. این رویکرد انسان را موجود اجتماعی دانسته که به سمت اهداف متعالیِ معنیدار و ایجاد تعاملات اجتماعی با دیگران حرکت میکند و از طرفی در برابر مشکلات از خویش سازگاری نشان داده و به سمت شکوفایی و بالندگی تمایل دارد. شاید این شکوفایی و انگیزه را، از انسانگراها عاریت گرفتهاند ولی در سرتاسر مباحث رویکرد مثبت نگری، شکوفا شدن هدف اصلی بوده که قاعدتاً با شادکامی رابطه نزدیک و شاید الزامآور دارد و نیل به شکوفایی و توجه به هیجانات و احساسات مثبت، فرصت سوارشدن هیجانات منفی را بر انسان میگیرد (به قول ولپی نمیتوان همزمان هم ترسید هم نترسید).
موضوع دیگر؛ ذاتی بودن شادی و بحث آسیبشناسی روانی است. باید گفت یکی از علل اصلی آسیبپذیری افراد، خلل در رشد شکوفایی است و علاوه بر آن سطح پایین تعاملات اجتماعی در افراد سبب ایجاد آسیبهای روانی میشود، بنابراین توجه به این دو مقوله حائز اهمیت است.
موضوع قابلتأمل تر دیگر بحث سی اس وی در مقابل دی اس ام است. در این رویکرد دی اس ام بهشدت موردنقد قرارگرفته و بجای آن توجه به تواناییها و فضائل انسانی در صدر توجه قرار میگیرد و شش توانایی خرد، شجاعت، نوعدوستی، عدالتجویی، اعتدال و تعالی جایگاه ویژهای در انسان دارند.
موضوع دیگر توجه به شادکامی و رسیدن به شادکامی اصیل است. به شادکامی از طرق مختلفی میتوان رسید ولی بهترین راه رسیدن به آن از طریق زندگی خوب و اسلوب مربوط به زندگی همراه بامعنا است. برای رسیدن به شادکامی سهراه کلی وجود دارد: هیجانات مثبت، کارهایی است که در آن لذت وجود دارد و این مقصود اصلی شادکامی اصیل نبوده ولی لازم است که وجود داشته باشد؛ تعهد یا همان غرقگی، درواقع درگیر شدن متعهدانه افراد همراه با مسئولیت در کارکردها و عملکردهای مختلف زندگی است و معنا که در نظر گرفتن اهداف والاتر از خویش است که خلاقیت و تعاملات اجتماعی را هم شامل میشود. باید گفت تعهد و معنا علاوه بر پایدار بودن، نسبت به لذتگرایی با شادکامی بیشتری همراه هستند.
بهطورکلی باید موارد زیر را در نظر گرفت:
اولاً، این رویکرد همپای سایر رویکردها و درمانها درحالتوسعه و کارآمدی است و از مهمترین مزایای این رویکرد استفاده از روش علمی و کار آزمایی بالینی در تحقیقات مختلف آن است.
دوما، صرف توجه به درمانهای سنتی شاید پاسخگوی مسائل و مشکلات جدید نباشد، بنابراین رویکرد مثبت نگری علاوه بر جنبههای درمانی، جنبههای آموزشی برای عموم و مباحث معطوف به پیشگیری را در ذات خود دارد.
سوما، مثل همه رواندرمانیها، درمانگران تازهکار با مشکلاتی روبرو خواهند شد که بهتر است مقاومت و یا طرد آنها، حلوفصل شود.
چهارما، اینکه بجای توجه به نقاط منفی به نقاط و ابعاد مثبت انسانی توجه شود، امری سخت و رسالتی سنگین است و نمیتوان بهراحتی درباره مؤلفههای روانشناسی مثبت نگر، بخصوص فضائل انسانی صحبت کرد.
پنجما، کاربرد روانشناسی مثبت نگر در حل مسائل و آسیبهای اجتماعی میتواند مطرح باشد. یکی از مشکلات عمده کشور ما، گسترش عجیب آسیبهای اجتماعی است که نیاز به توجه ویژه بر اساس آموزش، پیشگیری و کنترل با اصول و فنون روانشناسی مثبت نگری دارد (مثل آموزش شادی اصیل، تابآوری در برابر مصائب، امید و خوشبینی نسبت به امور و آینده).
منابع:
نظریههای رواندرمانی؛ نوشته جیمز پروچاسکا و جان نورکراس؛ مترجم، هامایاک آوادیس یانس
راهنمای عملی رواندرمانی مثبت نگر نوشته دکتر مهدی خانجانی