افسردگی و مقاومت نسبت به درمان

سلام وقت بخیر، مادرم چند سالی است که دچار افسردگی البته هر دفعه با درمان یه چند ماهی بهتر میشد و به حالت عادی برمی گشت اما دوباره بیماریش برمی گشت، که از این بابت گوشه گیر و مضطرب شده، به طوری که وزن کم کرده و همش تو خونه می مونه و حتی بیرون هم نمی یاد و نسبت به دکتر و دارو و درمان مقاومت می کنه، و اظهار عجز و ناتوانی میکنه و کارهاش رو انجام نمیده حتی کارهای شخصیش، ما هم دیگه نمی دونیم چطور باید کمکش کنیم.

تکرار خاطرات تلخ

با سلام یکی از بستگان ما سالها قبل در یک دوره از زندگی با رفتارهای بسیار بدی از طرف اطرافیان مواجه شده و اسیب روحی بسیار شدیدی دیده الان سالهاست که خاطره ی بد آن زمان را نمیتونه فراموش کنه و آزارش میده ممکنه در مورد درمان راهنمایی بفرمایید

بی انگیزه شدن نسبت به همه چی

یه پسر ۲۸ ساله که ۸ سال تو شغلی ک علاقه بهش داشتم کار کردم یعنی مغازه داشتم اما بخاطر نداشتن مول پیشرفت کمی داشتم تو این ۸ سال اما یهو ب خودم اومدم دیدم ۲۸ سالم شده هیچی ندارم از خودم هیچ پس اندازی هم ندارم ب معنای واقعی صفرم فقط تو این مدت برام از داشتن این شغل اعتبار کسب شد ولی الان نمیدونم چیکار کنم چون انگیزه ندارم هم جنس تو مغازه خالی شده هم اینکه هیچ درآمدی برام از مغازه نمیمونه الان ۱ ساله حال حاضرم که مریض شدم بعد مصرف ی سری دارو ها دیگه هیچی برام مهم نیست واقعا نمی دونم چیکار کنم

برای حملات توهمی و اسکیزوفرنی، مشاوران مفیدترین یا روانپزشکان؟

من جوانی حدود ۳۰ ساله هستم و حدودا مدت ۱۰ سال است که دچار حملات توهم می شوم ، و افراد کوتوله ایی مشاهده می کنم که مرا مورد آزار و اذیت قرار می دهند و برای انجام کارهای زشت از قبیل لواط و زنا به من فشار می آورند و به من می گویند که تو خدا هستی و … به نظر شما روانشناس برای من بهتر است یا روانپزشک؟ با توجه به وسع مالی اندکم، من از پس هزینه های هر دو بر نمی آیم و مجبورم یکی را انتخاب کنم، مدت زیادی است که نمی توانم کار کنم و درآمدی ندارم و بیمه هم نیستم ، لذا نمی توان هم از مشاور و هم از روانپزشک استفاده کنم، لطفا مرا راهنمایی کنید و اگر روانپزشک برای من مناسب تر است ، لطفا یک روانپزشک خبره به من معرفی کنید.

می خواهم بهتر شوم

من با توجه به آنالیز و تحقیقات زیادی که در مورد شخصیت خود کرده ام به این نتیجه رسیدم که مهم ترین عیوب من عبارتند از:زود رنجی و ناراحت شدن(بیشتر ناراحت میشم الزاما بروز نمی دم)ـزود عصبانی شدن(بیشتر عصبی شده و فضا رو با ناراحتی ترک می کنم)ـزوداحساساتی شدن یا به اصطلاح جوگیری
من فکر می کنم که همه ی اینها یک ریشه دارند و با بررسی و رفع آن ریشه همه به خودی خود حل میشوند به نظرم آن ریشه عدم ثبات احساسی یا احساسی بودن من است من برخلاف شخصیتی که در مدرسه وحالا دانشگاه برای خود ساخته ام(مغرور و منطقی که درحقیقت مثل درپوشی بر احساساتم است)ذاتا احساسی ـدلرحم و با صداقت ذاتی ام یعنی به عبارتی اگر بخواهم بهتر بفهمید از لحاظ احساسی روانی شبیه به یک کودکم زود خوشحال و ناراحت و گریان میشود و دروغگویی و پنهان کاری را بلد نیست.
حالا به نظر شما ریشه ی عیوب من چیست وراهکار حل آنها چگونه است؟

پ ن:۱۸ساله ـ باهوش ودرسخوان(رتبه ی۳رقمی کنکور ریاضی)ـکمال گرا و تنوع طلب ـکاملا خود آگاه -وابسته به خانواده و تقریبا بدون دوست(کمال گرایی زیاد)ـبا اعتمادبه نفس بالا و کاملا راضی از قسمت غیر قابل تغییر خود ـبیشتر کودکی به علت شغل والدین پیش پدر بزرگ ومادربزرگ ـفرزند دوم و آخرـاز کودکی با کوچکترین حرفی بهم برمیخورد و گریه میکردم(خیلی به آبرو و شخصیتم اهمیت میدادم)
سپاس لطفا کامل کامل و دقیق توضیح بدهید

افسردیگی پس از زایمان

سلام تو این زمینه روانشناس کمک میکنه یا روانپزشک ؟ چون من درگیرم بچه ام یک و نیم ساله است و مشاوره هم کردم بهتر شدم و تا حدی رفتارم رو کنترل کردم ولی بازم حالم خوب نیست و تو خلوت و درونم با خودم میجنگم
ممكنه هورمون هام بهم ريخته باشه؟

تحولات بدنی بعد از فوت مادرم

سلام بعد از فوت مادرم حس میکنم اعضای داخلی بدنم ایراد دارد دکتر قلب رفتم گفتند سالم هستم حالا حس میکنم ریه و معده ام ایراد دارد تا چیزی میخورم حس سنگینی نفس دارم حس میکنم اگه یه بادگلو بزنم آروم میشم ولی بعضی مواقع نمیتونم بادگلو بزنم و خیلی اذیت میشم بیشتر این حالتها رو شبها در خانه دارم خواهش میکنم راهکاری برام ارائه بدید

معرفی دکتر روانپزشک متعهد و مجرب

سلام،
خواهر ۳۱ ساله من چندین بار دست به خودکشی زده. در ۴ روز اخیر به علت تزریق هوا در بیمارستان بستری بوده و امروز مرخص شده.
به شدت و خیلی فوری به کمک شما نیاز دارم تا دکتری متعهد و مجرب پیدا کنم.
سپاسگذارم

با سلام خدمت خانم دکتر بحرینی . من باردارم ماه پنجم بارداری هستم

یک ماهی هست که خیلی زود رنج شدم و بعضی چیزایی که تو زندگی پیش میاد خیلی ناراحتم می‌کنه و شروع به گریه کردن میکنم .میخواستم ببینم علتش چیه و چکار کنم درمان شه