اثربخشی ارتباطات را در کسب و کار چگونه ارزیابی کنیم؟

اثربخشی ارتباطات را در کسب و کار چگونه ارزیابی کنیم؟  ارتباط موثر در تجارت بسیار مهم است. چه بخواهید چیزی را به همتایان/کارمندان خود منتقل کنید و چه قصدتان این باشد که یک کمپین بازاریابی یا اطلاعاتی موفق ایجاد کنید، می‌خواهید آن را به درستی و موفقیت انجام دهید. وقت گذاشتن برای ارزیابی این ارتباطات […]


اثربخشی ارتباطات را در کسب و کار چگونه ارزیابی کنیم؟  ارتباط موثر در تجارت بسیار مهم است. چه بخواهید چیزی را به همتایان/کارمندان خود منتقل کنید و چه قصدتان این باشد که یک کمپین بازاریابی یا اطلاعاتی موفق ایجاد کنید، می‌خواهید آن را به درستی و موفقیت انجام دهید. وقت گذاشتن برای ارزیابی این ارتباطات می‌تواند به شما کمک کند تا بفهمید روی چه مواردی بیشتر کار کنید و در مورد چه چیزی باید تجدید نظر کنید.

تعیین مرزها برای آنچه که مورد ارزیابی شما قرار می گیرد.

نوع ارتباط را برای سنجش تمرکز مطالعه خود انتخاب کنید. در یک شرکت، شما گزینه های بسیار متنوعی دارید. می توانید ارتباطات داخلی را با نگاه کردن به ایمیل ها یا ارتباطات خارجی را با بررسی پاسخ های رسانه های اجتماعی اندازه گیری کنید. سعی کنید دامنه خود را محدود کنید تا ارزیابی شما مؤثرتر باشد. با تصمیم گیری در مورد اینکه چه حوزه ای را باید مورد ارزیابی قرار دهید، شروع کنید: ارتباطات داخلی و ارتباطات خارجی، دو دسته اصلی هستند. در مرحله بعد، یک مورد خاص را در دسته ای که می خواهید، ارزیابی کنید مانند ایمیل ها، رسانه های اجتماعی، یک کمپین بازاریابی یا یک کمپین اطلاعاتی هدف قرار دهید. برای تصمیم گیری در مورد موثر بودن کمپین های بازاریابی یا کمپین های اطلاعاتی، به ارتباطات خارجی نگاه کنید. ارتباطات داخلی را بررسی کنید تا بدانید که آیا با کارمندان خود ارتباط موثر برقرار کرده اید یا نه و در صورت لزوم رفتار خود را تغییر می دهید. به عنوان مثال، می توانید با درخواست پاسخ از مخاطبان هدف خود به میزان مؤثر بودن کمپین های اطلاعاتی نگاه کنید.

برای مفیدتر کردن مطالعه خود، روی یکی از جنبه های اثربخشی تمرکز کنید. “اثربخشی” می تواند به معنایی متفاوت باشد و اثربخشی پروژه شما متفاوت از هر پروژه دیگری به نظر می رسد. به عنوان مثال، می تواند به این معنی باشد که مخاطب ارتباط را درک کرده و رفتار خود را تغییر داده است. از طرف دیگر، شاید مخاطبان ارتباطات را در دسترس و آموزنده بدانند. تصمیم بگیرید که چه چیزی در ارزیابی شما مهم است و به شما کمک می کند تا چگونگی اثربخشی آن را اندازه گیری کنید. موثر بودن می تواند به این واقعیت اشاره داشته باشد که شما مخاطبان خود را درگیر کرده اید و آنها را تشویق به تعامل با شرکت کرده اید.

مراحل ارتباطی را که می‌سنجید مشخص کنید. هر بار که در داخل یا خارج از شرکت ارتباط برقرار می کنید، باید برای یک ارتباط سازنده آماده باشید، آن را پیاده سازی کنید و سپس تاثیر آن را بررسی کنید. هر یک از این سطوح میزان مؤثر بودن ارتباط را تغییر می دهد، زیرا هر بخش بر پیام پایانی تأثیر می گذارد. به عنوان مثال، در مرحله آماده سازی زمانی که پیام را توسعه می دهید، باید حقایق خود را مشخص کنید، داده های مناسبی برای ارائه به مخاطبان خود داشته باشید و اطلاعات را به گونه ای ارائه دهید که برای مخاطب منطقی باشد. در مرحله اجرا، مهم است که با چه کسانی و چند نفر تماس دارید. در مرحله تأثیر، تعداد افرادی که پیام را جذب می کنند یا رفتار خود را تغییر می دهند ضروری است. همه این بخش ها به تاثیرگذاری ارتباطات کمک می کنند.

ارزیابی خود را به یک هدف نهایی متصل کنید تا مفیدتر شود. شما احتمالاً اهدافی برای ارتباطات خود دارید، مانند اطلاع رسانی به عموم، ایجاد تغییرات داخلی در سیاست، یا تشویق فرهنگ متفاوت شرکت. اهداف شرکت شما هر چه باشد، زمانی که به نوع خاصی از ارتباط نگاه می کنید، بر آنچه که ارزیابی می کنید تأثیر می گذارد. همچنین ممکن است بخواهید مشتریان را در گفتگو درگیر کنید یا فروش را افزایش دهید. به عنوان مثال، اگر یکی از اهداف شما جذب مشتریان است و می‌خواهید ارتباطات خارجی را در رسانه‌های اجتماعی اندازه‌گیری کنید، ممکن است فرمولی برای بررسی تعداد پست‌هایی که پاسخ دریافت کرده‌اند و اینکه چه نوع پست‌هایی محبوب‌ترین هستند، ابداع کنید.

 

اثربخشی ارتباطات

در صورت امکان یک خط پایه برای ارزیابی خود ایجاد کنید. خط پایه چیزی است که مخاطبان شما قبل از اینکه شما اطلاعاتی به آنها بدهید می دانستند. این نوع خط مبنا، بسته به نیاز شما می‌تواند غیررسمی یا رسمی باشد، اما اگر خط مبنا نداشته باشید، نمی‌توانید ارزیابی کنید که مخاطب بعد از برقراری ارتباط، چقدر شرکت را بیشتر می‌شناسد یا با آن درگیر می‌شود. خط پایه مانند داشتن یک گروه کنترل در یک مطالعه تحقیقاتی است. به عنوان مثال، یک خط پایه غیررسمی می تواند فردی باشد که از افراد شرکت شما به صورت تصادفی بپرسد که چقدر از خط مشی داخلی اطلاع دارند. اگر شخص متوجه شود که تقریباً هیچ کدام از کارمندان نمی دانند سیاست چیست، این به شما یک نقطه شروع می دهد. برای یک پایه رسمی تر، ممکن است از یک نظرسنجی اطلاعاتی برای تعیین میزان آگاهی مخاطبانتان در مورد یک موضوع خاص استفاده کنید. ارزیابی پایه همچنین می‌تواند ارزش‌های مخاطب را که ممکن است بر ارتباطات تأثیر بگذارد و همچنین نگرش مخاطب نسبت به یک موضوع خاص را تعیین کند.

نقاط عطف پروژه خود را برای کمک به اندازه گیری های خود تعیین کنید. نقطه عطف یک نقطه کوچک در مسیر رسیدن به یک هدف بزرگتر است. اگر نقاط عطف را تعیین کنید، می‌توانید اثربخشی ارتباطات را بهتر بسنجید زیرا به راحتی متوجه خواهید شد که چگونه اوضاع در طول زمان تغییر می‌کند. نقاط عطف را با چیزهای خاصی که می توانید اندازه گیری کنید تعیین کنید و سپس برایش یک ضرب الاجل در نظر بگیرید. در نهایت، نقاط عطفتان باید به شما در رسیدن به اهدافتان کمک کند. شاید هدف نهایی شما جذب بیش از ۵۰۰۰۰ مشتری در شبکه های اجتماعی در طول یک سال باشد. می‌توانید آن را به نقاط عطف کوچک‌تری تقسیم کنید، مانند «نام یک کرسی رسانه‌های اجتماعی»، «افزایش تعامل رسانه‌های اجتماعی» و «ایجاد یک شخصیت رسانه اجتماعی خاص برای شرکت». نقاط عطف دیگر می تواند «دریافت ۳۰۰۰ فالوور در ماه اول» یا «ایجاد ۲۰ پست در ۲ هفته اول» باشد.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.