رابطه ی امن و نا امن چیست ؟

رابطه ی امن و نا امن چیست ؟ ما در زمان تولد بشدت نیازمند هستیم و والدین نقش برآورده کردن نیازهای ما را دارند و فاصله ای که در آن به نیازهای ما پاسخ داده میشود را امنیت تعریف میکنیم. هر چه این فاصله زیادتر یا کمتر شود امنیت ما به خطر می افتد و […]


رابطه ی امن و نا امن چیست ؟

ما در زمان تولد بشدت نیازمند هستیم و والدین نقش برآورده کردن نیازهای ما را دارند و فاصله ای که در آن به نیازهای ما پاسخ داده میشود را امنیت تعریف میکنیم.
هر چه این فاصله زیادتر یا کمتر شود امنیت ما به خطر می افتد و احساس عدم امنیت ما بیشتر میشود.
امنیت اندازه ندارد در اصل به نیاز ما و پاسخی که به آن نیاز میدهیم بستگی دارد.یعنی هرچقدر فاصله زمانی که طول میکشد تا به نیاز ما پاسخ داده شود زیادتر یا کمتر شود ما احساس عدم امنیت بیشتری میکنیم و از آنجایی که نیاز به امنیت در صدر نیازهاست عدم احساس امنیت باعث میشود روابط ما خراب شود.
حال با ورود به اجتماع و مواجه شدن با دنیای واقعی که در آن تعاریفی متفاوت از تعریف ما برای امنیت وجود دارد ما دچار ترس میشویم و احساس عدم امنیت میکنیم.مثلا ما در خانواده به شدت حمایت میشویم  و دوستمان دارند بنابراین با کوچکترین حرف یا رفتاری که در جامعه با آن مواجه میشویم احساس ترس و عدم امنیت میکنیم.
اما اگر باور و تعریف من از امنیت چیز دیگری باشد( مثلا اینکه کسی مرا دوست ندارد) من هنگام ورود به جامعه وقتی متوجه شوم کسی مرا دوست دارد یا همه به من بگویند تو دوست داشتنی هستی باز من احساس ترس و عدم امنیت دارم.
در واقع امنیت وضعیتی روانی است که در کودکی شکل میگیرد.

در این وضعیت روانی سه مولفه نقش دارند:

۱)نیاز —–> مربوط به ما است
۱)فاصله —–> قبلا شکل گرفته
۳) پاسخ به نیاز —–> که دست ما نیست و به والدین و یا شریک عاطفی ما بستگی دارد.
پس یکی از مولفه های امنیت تحت کنترل ما نیست و این یعنی ممکن است طرف مقابل من الزاما نیاز من را طبق خواسته من و به اندازه دلخواه و تعریف شده من  پاسخ ندهد و طبق تعریفی که خودش ازامنیت دارد به نیاز من پاسخ دهد.
پس این یعنی باور هسته ای یا تعریف ما از رابطه امن باعث تقابل دو طرف با هم میشوند.

 

*چرا در رابطه احساس نا امنی میکنم؟

پروتکل اول

که این باور هسته ای را در کودکی والدین به ما می آموزند یعنی زمانی که در رابطه احساس نا امنی میکنیم باید باور هسته ای خود را از طریق پدر و مادر یا جایگزین عاطفی آنها تغيير دهیم یا در صورتی که جایگزینی وجود نداشت این باور  باید توسط روانشناس تغییر کند.
اما نکته اینجاست که این جایگزین باید واقعی باشد یعنی جایگاه و عشق و علاقه باید واقعی باشد.

پروتکل دوم

بررسی موارد زیر
۱) بدانم آورده ی من برای رابطه چیست؟
یعنی من چه آدمی هستم و داشته های من به چه درد رابطه عاطفی ام میخورد.
۲) بدانم خواسته من از طرف مقابل چیست؟
باید بسنجیم وبدانیم که اورده من که ارزش افزوده طرف مقابل من است با خواسته هایم که بدهی من به رابطه است چقدر تناسب دارد.
حال با دانستن این دو مورد بالا به موارد زیر توجه کنید:

۱) هرگز نباید اجازه دهیم که بدهی من به رابطه از ارزش افزوده من بیشتر باشد.
یعنی جلوگیری از حالتی که اورده من کم است ولی خواسته هایم زیاد است. این باعث بی ثباتی در رابطه میشودو و البته در مورد آورده باید بدانیم که این آورده را اول باید خودمان قبول داشته باشیم چون در صورتی که آورده مان برای خودمان با ارزش نباشد این حس بی ارزشی را به طرف مقابل هم منتقل میکنیم .

۲) دایما در حال افزایش ارزش افزوده خود باشید.
به طور مثال با گذشت زمان نسبت به شریک عاطفی مان مهربانتر میشویم.

۳) درآمد شما از رابطه نباید کمتر از آورده شما  یا بیشتر باشد
درآمد یعنی آورده طرف مقابل برای ما.

اگر درآمد و آورده ما برابر نباشد رابطه در دراز مدت آسیب میبیند و از هم میپاشد.
ممکن است جنس آورده و دریافتی( درآمد) متفاوت باشد . مثلا آورده یکی زیبایی و آورده دیگری احترام و تحصیلات باشد.
در واقع زمانی که توازن یکی از این موارد  در رابطه از بین برود یکی از طرفین در رابطه احساس ناامنی میکند.
بنابر این باید به دنبال علت این احساس ناامنی بگردیم
ممکن است به علت نداشتن عزت نفس باشد یا باورهای هسته ای ما غلط باشد.
با دانستن علت احساس عدم امنیت میتوانیم بفهمیم که این ترس از من ناشی میشود یا واقعا مشکلی در رابطه وجود دارد که در من ایجاد ترس کرده.
یعنی باید ابتدا از خودمان مطمین شویم تا بتوانیم نا امن بودن طرف مقابل را ثابت کنیم چون در صورتی که خودمان مشکل عزت نفس داشته باشیم تمام برداشتهای ما مبتنی بر ناامنی است. ولی ممکن است در واقعیت اینطور نباشد.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.