مهارت های پیش از ازدواجPage 2

من تست های NEO بلند – MBTI بلند- MMPI بلند میخواستم بدهم ، موسسه شما اگر این تست ها داره ، هزینه اش چقدر میشه؟
برای ۴ موضوع اینارو میخواستم شناخت خیلی دقیق ابعاد شخصیتی ام و بررسی اختلالات روانی
برای بهینه سازی روش انجام کار شغل فعلی
برای انتخاب سیستم فروش شخصی به عنوان مدیر فروش مطب
برای انتخاب سیستم روان درمانی به عنوان درمانگر

۰۹۰۱۷۲۳۹۵۱۱

سلام
ببخشید شما همجنسگرایی رو بیماری میدونید یا یک گرایش طبیعی بین انسانی؟؟؟

واینکه روابط جنسی همجنسگرا ها باید چطور باشه تا صحیح و مفید و درست باشه،؟؟

مثلا ما که نمیتونیم ازدواج کنیم تو ایران خوب مثلا بگین کی رابطه جنسی برقرار کنیم ما که ازدواج نداریم تا بعد ازدواج صبر کنیم

سلام من در پنج سالگی عاشق پسر داییم شدم نام او ماهان است دوسال پیش ماهان یه جوری بهم نگاه کرد ک واقعا باورم شد که دوسم داره چند ثانیه بهش نگاه کردم بعد لج کردم و رفتم اتاق بعد از چند ماه دوباره دیدمش اون می خاست نگام کنه ولی من ازش چشامو می دزدیدم الان هم وقتی من بهش نگاه می کنم احساس میکنم چند ثانیه هست ک منو نگاه میکنه اما تا میبینه من نگاش می کنم باهم چش تو چش که می شم ازم چشاشو می دزده من موندم و عشقش فکر می کنم ک اون منو دوس نداره اما همه بهم میگن ک ماهان خیلی خجالتیه حتی اگه دوست هم داشته باشه بهت نمیگه منم هنوز منتظرشم من سالی سه بار به زور می بینمش نه می تونم خیلی ببینمش ک دوباره بهش نگاه کنم ببینم ماهان دوباره بهم همونطور نگاه می کنه یا نه. میشه بهم کمک کنید ک منتظرش باشم یا فراموشش کنم یا به او بگم ک دوسش دارم؟!'
اصلا اون منو دوس داره یا نه؟!'

سلام خسته نباشید من ۶ماهی هست باآقایی آشناشدم وتمام مسائل خصوصی خودمابیان کردم ایشون نیت ازدواج داشتن بعدچندتامسافرت بهم گفتن من مسائل زندگی تورانمیتونم قبول کنم ومن شدیداضربه خوردم وحرف به ایشون این بودمن تمام شرایطم بهت گفتم چرااون موقع نگفتی بهم گفتن فرقی نمیکردمن واقعانمیتونم درک کنم نیازبه کمک دارم

سلام.یک سال و ۵ماه هست عقدم.مراسم عقد بزرگی برگزارکردیم همه چیز محیا و مفصل بود درصورتی که خانواده شوهرم با برگزاری مراسم عقد بزرگ مخالف بودن و میخاستن ما محضر عقد کنیم ولی خانوده من طبق رسم و رسوم و عقیده قدیمی که دارن میگفتن زن بیوه و مطلقه رو تو محضر عقد میکنن برای تو باید جشن بگیرن اما حالا که میخایم بریم سرخونه زندگیمون خانواده شوهرم میگن مراسم عروسی نمیگیریم و شاید یه مهمونی برگزار کنیم ولی جشن بزرگ نمیگیریم که پول بیخود خرج کنیم.من به همسرم میگم دوست ندارم سوت و کور بریم خونمون میگه من جشن نمیگیرم پولشو ندارم با قرض میشه عروسی گرفت ولی مجبور نیستیم چون جشن عقد داشتیم اما من از طرف خانواده خودم خیلی تحت فشارم که به من میگن حتما باید برات جشن بگیرن و راضیشون کن جشن بگیرن بعدا ارزوش به دلت میمونه ولی حرف خانواده شوهرم همونه که هست.من نمیدونم چیکار کنم کدوم کار بهتره اخرش موقع عروسی یه دعوا به پا میشه سر این که عروسی بگیرن یا نگیرن در صورتی که به من فرقی نداره عروسی بگیرم یا نه ولی همون مهمونی هم کافیه خانواده من قبول دار نیستن.راهنماییم کنید من چیکار کنم