با زندگیم چیکار کنم؟

سلام. امیدوارم حالتون خوب باشه. من ۲۳ سالمه، و لیسانس دارم. توی زندگیم کلا همیشه بیش از حد ساده و بی سیاستم و کیفیت روابط اجتماعیم افتضاح بوده تا اینجا. یه آدم تنهام که هیچکی دوسم نداره. الان چند ساله می‌خوام وارد یه رابطه بشم اما نهایتا سالی یه نفر پیدا میشه که بتونم باهاش آشنا بشم اونم شانسی، آخرشم اصلا وارد رابطه نمی‌شیم چون ازم خوشش نمیاد. کلا دیگه حس میکنم اصلا آدم دوس داشتنی نیستم امکان نداره یه روز یکی منو انتخاب کنه. قبلا فکر میکردم گزینه های کمی که برام پیدا میشه بخاطر اینه که زیاد خودمو توی اجتماع قرار ندادم ولی الان میبینم من حتی بیشتر از بقیه ارتباطات داشتم و همه جا فعال بودم و دیده شدم؛ من تحقیقات و فکر زیادی کردم به این نتیجه رسیدم که من تنهام و کسی دلش میخواد با من ارتباط داشته باشه یا باهام آشنا شه چون یه قدم کوتاهه، لاغرم، چهرم زشته و صدای خیلی مسخره ای هم دارم که بارها بخاطرش مسخره شدم. خیلی ویژگی‌های خوب دارم ولی تا وقتی قیافه آدم به دل نشینه همش کشکه. لاغرم، کوتاهم، فیسم زشته. صدامو همه مسخره میکنن. من درباره زبان بدن تحقیق کردم، زبان بدن فقط به حرکات دست و نحوه ایستادن نیست؛ حسی که آدم از شکل و جنس صدای یه آدم میگیره خودش بخش مهمی از زبان بدنه. بعضی آدما خشن به نظر میرسن بعضیا مهربون و … . من انقد خنگم که همش هرکاری حتی ساده ترین کارامم از نظر همه خنده داره و مسخره میشم. هرجا میرم بخاطر ظاهر زشتم نادیده گرفته میشم و بعد یه مدت کم توی اون جمع میشم اون آدم اضافه که هیچکی نمی‌خوادش، نه ارزشی داره براشون و نه نظرش مهمه و نه کسی سراغشو میگیره حتی. از نظر همه یه آدم کسل کننده بی مزه و آزار دهندم. الآنم فقط دوس دارم بمیرم و زندگیم تموم شه چون راه حلی برای این مشکل نیست. و نمی‌دونم چرا دارم به شما پیام میدم وقتی امیدی ندارم که بتونین بهم کمک کنین. از پذیرش و این چیزام باهام حرف نزنین که قبول نمیکنم. در ضمن من قبلا روان‌درمانی رو تجربه کردم و حدود شیش هفت ماه طرحواره درمانی شدم که هیچ اثری نداشت.

بابت حال بدی که تجربه میکنید خیلی متاسفم اما به نظر میرسه موضوع فقط منحصر در ویژگی‌های ظاهری نباشه بلکه به نظر میاد دچار سوگیریهای شناختی ای هستید که خودتون رو به شدت پایین آورده و همونطور که خودتون هم فرمودید کیفیت روابطتتون رو هم تحت تاثیر قرار داده.قطعا با مراجعه به روانشناس میتونید سوگیری های شناختیتون رو اصلاح و در عوض مهارت‌های اجتماعیتون رو افزایش بدید.

شیما حاجی شفیعی . روانشناس و درمانگر مرکز خدمات روانشناسی و مشاوره احیا

2 thoughts on

  • Sara

    سلام من ۲۰ سالمه دانشجو رشته آمارم قبل اینکه بیام این رشته علوم مهندسی گرایش مکانیک خوندم ولی چون مکانیک دوست ندارم دو سال بعد تغییر رشته دادم به آمار اما فکر می‌کنم که اشتباه کردم و هیچکدوم از این رشته ها رو کلا دوست نداشتم نمیدونم چه رشته ای برام مناسبه و میتونم موفق باشم تو اون رشته ممنون میشم راهنماییم کنین

    Reply
  • Rosé

    سلام… امیدوارم تکستم به دستت برسه و حالت خوب باشه… راستش نمیدونستم چجوری اینجا ریپلی کنم واسه همینم الان مطمئن نیستم برسه یا نه، ولی بلاخره یکیو پیدا کردم که باهاش همزادپنداری دارم… 🙂
    منم همچنین حسیو دارم؛ هر روز تقریبا بدون هدف مشخصی تنهایی بیرون میرفتم و مقصد نامشخصیو طی میکردم، به آدما نگاه میکردم و میدیدم که چجوری با دوستاشون، خانواده هاشون و … ارتباط میگیرن و احساساتشونو بروز میکنن، من فقط نظاره گر بودم چون خودم نمیتونسم این احساسات رو تجربه کنم، یه جورایی بهم القا شده بود که یه آدم اضافی ام، هر اتفاقی که می افته مقصرش من هستم، نمیتوستم شرایط تحصیلیمو بهبود بدم به دلایلی با اینکه میدونستم تواناییشو دارم واقعا و میتونم موفق بشم، احساس طرد بودن داشتم… ولی خب تصمیم گرفتم که یه جورایی خودمو باهاش وفق بدم چون راستش کسی تو زندگیم نبود آنچنانی و همه ی روابطم هم با دیگران مجازی بود، هر وقتیم با یکی رابطه برقرار میکنم یه حس ترس بهم از ناکافی بودن القا میشه، واسه همین سریع بطور غیر منتظره تمومش میکردم…یا اینکه واسه اون یه اتفاقی می افتاد انگار کلا یکی دیگه شده…ترس از همین باعث شد نخوام دیگه با کسی ارتباط عمیق داشته باشم و روابطم همش superficial و ظاهری باشه، عوضش تصمیم گرفتم که خودمو قبول کنم، این منم راستش؛ چه بخوام و چه نخوام باید خودمو قبول میکردم، چون خودکشی راهش نبود… از ته دلم این حسو داشتم که نه، نمیخوام بمیرم، چرا باید بمیرم وقتی هنوز نتونستم یه تجربه ی مثبت داشته باشم، اگه به یکی اینارو بگی قطعاً یه انگ هایی بهت میزنن و حرفهایی بهت میگن که بیشتر از خودت ناامید میشی، ولی این واقعا مشکل بزرگیه… اینکه انقدر حس ناکافی بودن داشته باشی که بخوای از این دنیا محو بشی… سعی کن خودتو قبول کنی و بجای آدما یچیزیو انتخاب کنی که بتونی باهاش انس بگیری… مثل یه حیوان، طبیعت، یه سرگرمی ، یه ورزش که توش بتونی غرق بشی و لذت ببری، و به توانایی هات باور داشته باش، درسته زشت هستیم ولی این زشت بودن هم باعث میشه که خاص باشیم میدونی؟ و اینو هم باور داشته باش شاید صرفا نظر ما درباره ی خودمون باشه این زشت بودن چون تو جامعه ای که زندگی میکنیم طبق استاندارد هاش نیستیم، تو یه جامعه دیگه شاید واقعا زیبا باشیم!!
    سبک زندگی و ستایل منحصر به فرد خودت رو داشته باش، ایده های جذاب خودت رو جلو ببر و اجازه نده کسی بخواد درموردت نظر بده، چون تو پذیرفتی که خودت باشی و منحصربفرد ! امیدوارم که حالت خوب باشه همیشه!
    اگه واقعا اصرار به برقراری ارتباط با آدما داری، سعی کن از طریق مجازی با یه هویت دیگه، درسته انقدر خوشایند بنظر نمیرسه ولی خب کاربردیه میدونی؟ اگه به خودت احترام بزاری و واسه خودت ارزش قائل باشی، مطمئن باش کائنات هم به این احساست جواب مثبت میده و یه چیز خوشایند رو جلو راهت قرار میده!

    Reply

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *