بیبی بلوز یا افسردگی اساسی: آیا دچار اختلال افسردگی شدید و اساسی هستید یا فقط به بیبی بلوز مبتلا شده اید؟

بیبی بلوز یا افسردگی اساسی بیبی بلوز یا افسردگی اساسی: حدود ۸۰ درصد از زنان بعد از زایمان دچار بلوز می شوند، اما حدود ۶ درصد در این زمان دوره های افسردگی اساسی را تجربه می کنند. افسردگی شدید حین زایمان با مشکلات دلبستگی کودک و والدین، رشد غیرطبیعی و گاهی اوقات حتی عدم موفقیت […]


بیبی بلوز یا افسردگی اساسی

بیبی بلوز یا افسردگی اساسی: حدود ۸۰ درصد از زنان بعد از زایمان دچار بلوز می شوند، اما حدود ۶ درصد در این زمان دوره های افسردگی اساسی را تجربه می کنند.

افسردگی شدید حین زایمان با مشکلات دلبستگی کودک و والدین، رشد غیرطبیعی و گاهی اوقات حتی عدم موفقیت در ارتباط است.

شروع دوره های افسردگی اساسی حین زایمان معمولاً با طلسم گریه، خستگی مفرط و نشخوار فکری از والدین بد بودن مشخص می شود.

همه مادران دارای نوزاد تازه متولد شده این تجربه لبخند زدن را ندارند. چگونه ممکن است چنین مناسبت شادی تا این حد منحرف شود؟

به احتمال زیاد بسیار تحت تأثیر هورمونی است و توسط استرس های اجتماعی ترکیب شده است (به عنوان مثال، Chisholm، ۲۰۱۶؛ Spzunar and Parry، ۲۰۱۸)، و یکی از تلخ ترین موارد اثر موج دار بیماری روانی را در یک خانواده ایجاد می کند. این به این دلیل است که نوزادانی که از مادران شدیداً افسرده متولد می شوند، اغلب دچار مشکلات دلبستگی می شوند، به طور طبیعی رشد نمی کنند، و در موارد شدید، ممکن است رشد نکنند (به عنوان مثال، لانگان و گودبرد، ۲۰۱۶؛ والدارس، و همکاران، ۲۰۲۱).

آنچه از نظر تاریخی به عنوان افسردگی پس از زایمان (پس از زایمان) شناخته می شد، دوباره به آن افسردگی حوالی زایمان (در حوالی زمان تولد) گفته می شود. این به این دلیل است که تشخیص داده شده است که شروع دوره افسردگی اغلب از ماه‌ها قبل از تولد شروع می‌شود.

بیبی بلوز یا اپیزود افسردگی اساسی؟

اختلال افسردگی اساسی (MDD) حین زایمان به طور قابل توجهی با “بیبی بلوز” متفاوت است. این فقط یک بی‌حالی و کمی بدخلقی نیست که در ۸۰ درصد زنان پس از زایمان رخ می‌دهد (بارلو و دوراند، ۲۰۱۵). MDD با شروع بعد از زایمان یک دوره MDD تجربه شده توسط مادر است که در حوالی زمان زایمان شروع می شود. تخمین ها متفاوت است، اما به طور کلی تصور می شود که مادرانی که افسردگی اساسی حین زایمان را تجربه می کنند، حدود ۶ درصد هستند (به عنوان مثال، DSM-5؛ Wilkinson et al., 2017).

گفته شده است که شروع پری زایمان شایع ترین بیماری پری ناتال در زنان و از جمله ناتوان کننده ترین بیماری های زنان در سنین باروری است (به عنوان مثال، Hübner-Liebermann و همکاران، ۲۰۱۲؛ Alhusen & Alvarez، ۲۰۱۶). جالب اینجاست که MDD بعد از زایمان می تواند تنها زمانی باشد که زن افسرده می شود. با این حال، نگاهی گذرا به تحقیقات به وضوح نشان می دهد که داشتن سابقه MDD به طور کلی، یا حتی سابقه خانوادگی MDD، مادران آینده را در معرض خطر MDD با شروع حین زایمان قرار می دهد (به عنوان مثال، Raisanen و همکاران ۲۰۱۴؛ Dagher et al. همکاران، ۲۰۲۱). منطقی است که تحت تأثیر تغییرات هورمونی قابل توجه در دوران بارداری و پس از زایمان، زنان مستعد افسردگی برای تکامل یک دوره آماده هستند.

ارائه

MDD در زنانی که پس از زایمان شروع می‌شوند معمولاً با طلسم گریه و خستگی مشخص می‌شود که فراتر از آن چیزی است که از وظایف عادی مراقبت از نوزاد انتظار می‌رود. نشخوارهای شدید بی ارزشی/ناتوانی برای مادر خوب بودن و اضطراب اغلب وجود دارد. مورد پگی را در نظر بگیرید:

پگی همیشه دوست داشت مادر شود. اکنون، در سن ۲۸ سالگی، ازدواج کرده و با خوشبختی با مشاغل خوب، او و اندی آماده بودند. بارداری پگی بدون حادثه بود تا اینکه در ماه آخر هیجان به اضطراب تبدیل شد و او مرتباً گریه می کرد. به نظر می رسید که “درخشش” بارداری از او کاسته شده است، زیرا نگران این بود که آیا آنچه را که برای داشتن یک والدین شایسته لازم است داشته باشد. در ابتدا، او فکر کرد که شاید فقط از خودش انتظار زیادی دارد. علیرغم اطمینان اندی، خانواده و دوستان، پگی گیج شد و می خواست از بقیه بارداری جلوگیری کند. او خودش را مورد سرزنش قرار داد: “این خیلی عالی است! من دیگر نمی توانم باردار بودن را تحمل کنم. آیا این بدان معنی است که شاید من حتی بچه نمی خواهم؟ شاید من آدم بدی هستم.”

ذهن او از نگرانی در مورد اینکه اندی ممکن است به چه چیزی فکر کند و اینکه او باری بر دوش اوست پیچیده بود. او به مادرش آلیس هق هق گفت: “من زندگی همه ما را خراب خواهم کرد.” آلیس با ماما پگی تماس گرفت که بسیار کمک کننده بود. خانواده در یک ملاقات مطب شرکت کردند و ماما با مشکوک شدن به MDD پس از زایمان، پگی را به پزشک متخصص زنان ارجاع داد. معاینات پزشکی پگی به حالت عادی برگشت و دکتر او را به یک روانپزشک متخصص در نگرانی های روانی بارداری ارجاع داد.

معیارهای تشخیصی شروع بعد از زایمان

معیارهای راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی نسخه ۵ (DSM-5) برای شروع بعد از زایمان ساده است. همانطور که در مورد پگی نشان داده شد، این یک دوره افسردگی اساسی است که در دوران بارداری یا تا یک ماه پس از زایمان شروع می شود. با وجود این محدودیت بازه زمانی، برخی از محققان به وقوع MDD پس از زایمان برای ماه‌ها پس از آن اشاره می‌کنند (به عنوان مثال، Sharma & Mazmanian، ۲۰۱۴؛ Cepeda و همکاران، ۲۰۱۹).

با اضافه کردن توهین به آسیب، در DSM-5 ذکر شده است که بین ۱ در ۵۰۰ تا ۱ در ۱۰۰۰ زن مبتلا به MDD یا دوره های شیدایی پس از زایمان نیز ویژگی های روان پریشی را تجربه می کنند. این می تواند سناریوی خطرناکی را ارائه دهد که در زیر به آن پرداخته می شود.

پیامدهای درمان

ویژگی‌های روان‌پریشی می‌تواند در MDD شروع حوالی زایمان وجود داشته باشد و با نوزادکشی مرتبط است. مادران ممکن است صداهایی برای آسیب رساندن به نوزاد بشنوند یا دچار توهماتی شوند که مثلاً کودک تسخیر شده است و باید کشته شود. کار با فردی که مبتلا به MDD حاد پس از زایمان است باید شامل نظارت بر ویژگی های روان پریشی باشد.

با توجه به ارتباط بین سابقه کلی MDD و تجربه شروع بعد از زایمان، درمانگران باید زنان باردار با سابقه شخصی یا خانوادگی MDD را به دقت تحت نظر بگیرند. در صورت بروز علائم، درمانگر نه تنها با روان درمانی، بلکه به عنوان مجرایی برای همکاری با سایر خدمات با ماهیت فیزیولوژیکی مداخله خواهد کرد.

محققان مختلف گزارش کرده اند که برخی از داروهای ضد افسردگی می توانند در بروز MDD پس از زایمان ایمن و بسیار موثر باشند (هاروارد، ۲۰۱۱). برخی از محققان دریافته اند که نور درمانی مشابه با شروع فصلی نیز می تواند برای مادران باردار مفید باشد. بنابراین، ارجاع به یک روانپزشک متخصص در زنان باردار، یا یک OB-GYN با علایق روانپزشکی، ایده آل است. پزشک متخصص زنان و زایمان بیمار باید همیشه از وضعیت او با توجه به اثراتی که می تواند بر مادر و کودک داشته باشد مطلع شود. آنها همچنین می توانند بررسی کنند که آیا علائم افسردگی ممکن است با سایر شرایط پزشکی مانند کم خونی یا مشکلات تیروئیدی که در دوران بارداری ایجاد شده است بهتر توضیح داده شود.

در مورد روان درمانی، احتمال زیادی وجود دارد که مطالب بر توانایی بیمار برای مادر تمرکز کند. شاید او محتاط باشد زیرا احساس می کند که آینه پدر و مادرش خواهد بود و به کودک تربیت ضعیفی می دهد. شاید هیچ دلیل واضحی به جز نگرانی از همه چیزهایی که با یک والدین جدید همراه است وجود نداشته باشد. شرکت در درمان برای زوج ها غیرعادی نیست، زیرا داشتن یک شریک افسرده در میان یک نوزاد تازه متولد شده در خانه می تواند باعث آشفتگی و استرس مضاعف شود.

در بدترین حالت، مانند سایر انواع MDD، شروع حوالی زایمان ممکن است به مراقبت های بستری و حتی درمان با تشنج الکتریکی نیاز داشته باشد (به عنوان مثال، اندرسون و رتی، ۲۰۰۹؛ وارد و همکاران، ۲۰۱۸)، به خصوص اگر ویژگی های روان پریشی وجود داشته باشد. اغلب، روان درمانی با داروهای ضد افسردگی، تغییرات رژیم غذایی و مداخلات OB-GYN کافی است.

پذیرایی از مادران افسرده یک اختلال خلقی است و خوانندگان علاقه مند تشویق می شوند تا دانش و مهارت های خود را گسترش دهند. کمک به یک مادر مبارز و در نتیجه هموار کردن مسیر رشد بهتر برای فرزندش یکی از بازده نهایی سرمایه برای درمانگران است.

نویسنده:

سرکار خانم دکتر دنا عدیلی

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ تماس حاصل فرمایید.