فرزندپروری بدون تنبیه با دیدگاهی انسان‌گرا: بهترین راه های غیر تنبیهی برای اصلاح رفتارهای نادرست کودک چیست؟

فرزندپروری بدون تنبیه با دیدگاهی انسان‌گرا فرزندپروری بدون تنبیه با دیدگاهی انسان‌گرا: قبل از برشمردن انواع قابل توجهی از رویکردهای غیر تنبیهی و انسان گرایانه در مورد تربیت کودک، باید بیان کرد که انسان گرایان – قبل از هر چیز – مایلند که فرزندانشان عمیقاً مورد توجه قرار گیرند. برای دستیابی به این هدف کلی، […]


فرزندپروری بدون تنبیه با دیدگاهی انسان‌گرا

فرزندپروری بدون تنبیه با دیدگاهی انسان‌گرا: قبل از برشمردن انواع قابل توجهی از رویکردهای غیر تنبیهی و انسان گرایانه در مورد تربیت کودک، باید بیان کرد که انسان گرایان – قبل از هر چیز – مایلند که فرزندانشان عمیقاً مورد توجه قرار گیرند. برای دستیابی به این هدف کلی، هر شیوه انضباطی که برای تحت کنترل معقول نگه داشتن رفتار نادرست کودک به کار می گیرند، تلاش های آنها برای کمک به احساس کودک را تضعیف نمی کند:

از نظر جسمی، ذهنی و عاطفی ایمن و محافظت شده است.

دلداری، تسکین، و اطمینان.

حمایت و تشویق شد؛

قدردانی و ارزش گذاری شده است؛

پرورش یافته-حتی گرامی داشته شود.

ارزشمند و مهم؛

شایسته، یا به اندازه کافی باهوش؛

قابل اعتماد-و قابل اعتماد؛

همدردی با

آزادند تا افکار و احساسات خود را بدون ترس از سر تکان دادن یا سرزنش والدین بیان کنند.

هدایت و راهنمایی مناسب؛

برای فرد منحصر به فردی که هستند، مستقل از هر دستاورد خاصی، تصدیق می شوند.

شنیده شده و تایید شده است (یعنی، صرف نظر از اینکه برخی از دیدگاه های آنها چقدر ساده لوحانه و حتی تحریف شده است، آنها همچنان به عنوان “معنای مناسب سن” در نظر گرفته می شوند و به این ترتیب مشروعیت می یابند).

به عنوان یک انسان، صرف نظر از اینکه چقدر جوان هستند، مورد احترام قرار می گیرند.

با توجه به زمان و توجه کافی؛

عادلانه رفتار کرد؛

انتخاب های داده شده، در برخی پارامترهای ضروری؛ و

به طور ایمن – و بدون قید و شرط – با خانواده خود پیوند دارند.

روش‌های بدون تنبیه برای برخورد با رفتار نادرست کودک

باز هم، به سختی می توان بیش از حد تاکید کرد که با توجه به هر موقعیت خاص، کودکان (مانند همه ما) بهترین کار را انجام می دهند. همانطور که برای مثال، بیشتر بزرگسالان نمی‌توانند وقتی بیش از حد گرسنه هستند یا در حالت خستگی هستند، تحریک‌پذیرتر و کوتاه‌مزاج‌تر شوند، به همین ترتیب، اکثر کودکان نیز در هنگام گرسنگی بداخلاق و دعوا می‌شوند. مدت زیادی بدون غذا یا خواب سپری شده است.

بنابراین، چه راه هایی وجود دارد که والدین ممکن است با رفتارهای آزاردهنده، خطرناک، یا در غیر این صورت آزاردهنده فرزندشان روبرو شوند – یعنی بدون اینکه مجبور باشند او را تنبیه کنند؟ زیرا مجازات کردن کسی که بهترین کاری را که در حال حاضر قادر به انجام آن است انجام می دهد به سختی انسانی است.

در زیر چند پیشنهاد وجود دارد که باید مفید واقع شوند:

روی تقویت مثبت تمرکز کنید.

توجه و تصدیق صریح یک کودک برای رفتار با فضیلت یا مطلوب، معمولاً فراوانی آن را افزایش می دهد. با استفاده از بهترین قضاوت خود، به دنبال نادیده گرفتن (یا حذف توجه مثبت) رفتاری باشید که کمتر مثبت یا اجتماعی است، اما واقعاً اصلاح فوری را نیز نمی طلبد. علاوه بر این، تحسین کودک برای پاداش دادن به رفتارهای مطلوب زمانی مؤثرتر است که (۱) بلافاصله پس از رفتار انجام شود، (۲) مکرر اتفاق بیفتد، (۳) به صورت غیرکلامی (از طریق لبخند یا لمس) تقویت شود، و (۴) خاص باشد. به آن رفتار خاص

قوانین اجباری را با مشارکت و نظر کودک تنظیم کنید.

یعنی به همان اندازه که قابل تحمل است، در تصمیماتی که مستقیماً بر او تأثیر می گذارد، صدای خود را به کودک بدهید. تنظیم قوانین به بهترین وجه از طریق مشورت واقعی با کودک انجام می شود، کودکی که تمایل بیشتری به پیروی از مقرراتی دارد که خود آنها در تنظیم آنها کمک کرده اند – و به عنوان منصفانه با آنها موافقت شده است. علاوه بر این، قبل از اینکه کودک وسوسه شود که درگیر هر کاری شود که ممکن است آنها را نقض کند، محدودیت‌ها و مرزهای متناسب با سن باید تعیین شوند.

در مورد رفتارهای مشکل ساز با کودک بحث کنید و برای یافتن راه حل قابل قبول دو طرف با آنها مذاکره کنید.

درست مانند بزرگسالان، کودکان نیز گاهی اوقات می توانند خجالتی باشند. اما والدین اغلب می توانند آنها را وادار کنند که از این لجبازی فراتر بروند و از آنها بپرسند که برای حل این مشکل چه کاری می توانند انجام دهند. تا آنجا که امکان پذیر باشد (یعنی بسته به سن و سطح رشد کودک)، والدین باید هر زمان که رفتار آنها غیرقابل قبول است، به دنبال مشارکت دادن کودک در روند حل مسئله باشند. و اگر بتوان مشوق‌های مثبتی را معرفی کرد تا رفتارهای جایگزین را برای آنها سودمندتر کند، این نیز باید در نظر گرفته شود.

کودک را تشویق کنید که بدون عواقب، هر گونه احساس منفی را که ممکن است در خود داشته باشد، به صورت شفاهی بیان کند.

والدینی که در مورد ابراز عاطفی فرزندشان پرس و جو می کنند و با دقت و همدردی به آن گوش می دهند، می توانند از این طریق او را از ابراز احساسات خود به صورت رفتاری منصرف کنند – یعنی از طریق رفتار پرخاشگرانه، منفعلانه-پرخاشگرانه یا آشکارا سرکشی. در کل، نیازی نیست که کودکان با درخواست‌ها (یا حتی خواسته‌هایشان) موافقت شوند یا تسلیم شوند. حداقل در هیچ کجا آنقدر که نیاز دارند احساس کنند شنیده می شوند، با آنها همدردی می شوند و درک می شوند، نیستند. بنابراین برای والدین بسیار مهم است که به آنها بفهمانند که تمام احساسات آنها تحمیلی است و اینکه آنها آزادند در مورد خشم و نفرت خود به همان اندازه که عشق، قدردانی، هیجان یا شادی هستند صحبت کنند. صرف عاطفی بودن در کنار کودک، یک عامل بازدارنده قوی برای وارد شدن به رفتار ممنوع است، فقط به این دلیل که احساسات خود را به اندازه کافی احساس نمی کنند.

نکته مهم در اینجا، مانند جاهای دیگر، این است که انعطاف پذیر و خلاق باشید تا زمانی که به کودک کمک کنید به راه حلی برسد که برای هر دوی شما “برنده” است.

اجازه طبیعی-در مقابل.

از بیرون تحمیل می شود – پیامدهایی برای آموزش آنچه که به بهترین نحو می توانند برای خود بیاموزند به کودک. هر چه بیشتر از کودک خواسته شود تا شخصاً بفهمد چه انتخاب هایی بیشترین سود را برای او خواهد داشت، به احتمال زیاد به بزرگسالانی مؤثر و مستقل با کنترل های داخلی خوب تبدیل خواهند شد. و هر چه بیشتر آماده باشند تا تصمیمات هوشمندانه و آگاهانه بگیرند که به آنها در مواجهه با چالش‌های مختلف کمک می‌کند، مطمئناً زندگی با آنها روبرو خواهد شد.

از سوی دیگر، عواقب تنبیهی که توسط والدین ناراضی انجام می‌شود، بیشتر نتیجه معکوس می‌دهد و منجر به جنگ‌های بی‌پایان قدرت می‌شود، یا به کودکی که احساس افسردگی، عصبانیت یا رنجش می‌دهد، زیرا فرصتی برای شرکت در بسیاری از مقررات داده نشده است. که انتظار می رود آنها به آن پایبند باشند. هنگامی که آنها عواقب را عمدتاً به عنوان تهدید در نظر می گیرند، احتمالاً والدین را نه به عنوان معلم یا سرپرست، بلکه به عنوان یک تنبیه کننده تجربه می کنند. و درک والدین خود با چنین شرایط خصمانه ای به سختی به یک رابطه محبت آمیز و قابل اعتماد فرزند و والدین کمک می کند. در واقع، چنین تنش‌های مداومی می‌تواند در نهایت از توانایی والدین برای تأثیر مثبت بر انتخاب‌های فرزندشان در آینده کم کند.

به جای تنبیه بازی کردن با کودک در زمانی که قوانین خانواده را رعایت نمی کند، بهتر است از قبل بر روی آموزش آنها در مورد پیامدهای منفی رفتارهای مشکوک تمرکز کنید. برای مثال، اگر هوا سرد است و می‌خواهند قبل از پوشیدن مانتو از خانه خارج شوند، به آن‌ها اطلاع دهید که وقتی بیرون از خانه هستند احساس ناراحتی می‌کنند – و حتی ممکن است سرما بخورند (و به آنها یادآوری کنید که چقدر احساس بدبختی کرده‌اند. آخرین بار که این اتفاق افتاد). سپس اجازه دهید آنها تصمیم بگیرند که چه کاری انجام دهند.

در هر صورت، آنها به احتمال زیاد هر آنچه را که نیاز دارند یاد خواهند گرفت. با این حال، به طور غیرمستقیم، این رویکرد به طور معمول کارآمدترین راه برای آموزش آنها برای مسئولیت پذیری در قبال خود است. و اگر برخلاف توصیه‌های شما عمل کنند، احتمال دارد که خودشان متوجه شوند که آنچه شما به آنها می‌گویید به نفع خودشان است و در آینده باید جدی‌تر گرفته شود. شما همچنین به آنها می آموزید که اگر می خواهند مستقل عمل کنند، باید با احتیاط این کار را انجام دهند – یا هر چند ناخواسته، در نهایت خود را مجازات می کنند.

از طریق تشویق روشمند به کشف عقلانیت رفتار خود، کودک را راهنمایی کنید.

بنابراین، مستقیماً از کودک بپرسید: «آیا معتقدید این رفتار واقعاً به نفع شماست؟ آیا فکر می‌کنید به شما کمک می‌کند به آنچه می‌خواهید برسید؟» . . . «فکر می‌کنید چه کاری باید انجام می‌دادید-در مقابل. چه کردی؟» . . . “آیا می توانید برنامه خاصی را در نظر بگیرید که ممکن است به شما در تغییر این رفتار دردسرساز کمک کند؟” . . . «فکر می‌کنید چگونه رفتار شما ممکن است دوستانتان را «خاموش» کند؟- یا حتی شما را از پیدا کردن آنها باز دارد؟» و غیره. جملات If/then نیز در اینجا می توانند برای کمک به کودک در تفکر منطقی تر در مورد پیامدهای اعمال خود مفید باشند.

رفتاری را که دوست دارید فرزندتان از آن الگوبرداری کند، الگوسازی کنید – و این کار را به طور مداوم انجام دهید.

و به خود صبر و شکیبایی بیاموزید، زیرا با توجه به سن کودک، واقعاً نمی‌توانید از او انتظار داشته باشید که برای چیزهایی مانند تمیزی، نظم، سرعت، یا صرفه‌جویی در هر جایی به اندازه شما ارزش قائل باشد. با این حال، با گذشت زمان، اگر آنها به طور مداوم در معرض چنین رفتارهای سودمندی قرار گیرند، احتمال بیشتری وجود دارد که از این رفتار پیروی کنند. چنین رفتاری برای آنها معقول به نظر می رسد – یعنی تا زمانی که برای رهبری شما تحت فشار نباشند (که می تواند آنها را وادار کند دقیقاً در برابر رفتاری که می خواهید در آنها القا کنید مقاومت کنند).

کودک را از هر موقعیتی که هنوز از نظر جسمی یا روانی آمادگی مقابله با آن را ندارد، دور کنید.

و این کار را تا حد امکان با محبت انجام دهید و توضیح دهید که چرا آنها نمی توانند، به عنوان مثال، در چیزی شرکت کنند.