ایجاد تعهد در مصاحبه بالینی برای کودکان

ایجاد تعهد همانطور که در فصل ۹، تعهد تشخیصی و درمانی، توصیف شد یکی از اهداف اولیه درمانگر ایجاد تعهد است. برای رسیدن به این هدف، بالینگران باتجربه یک مجموعه رفتارهای خودکار )رفتارهای حرفهای انطباقی( نشان میدهند و زمانی که با کودکان مصاحبه میکنند، انطباقهای سریع ایجاد میکنند. برای مثال،آنها حالت بدن، واژگان، تن صدا […]


ایجاد تعهد

همانطور که در فصل ۹، تعهد تشخیصی و درمانی، توصیف شد یکی از اهداف اولیه درمانگر ایجاد تعهد است. برای رسیدن به این هدف، بالینگران باتجربه یک مجموعه رفتارهای خودکار )رفتارهای حرفهای انطباقی( نشان میدهند و زمانی که با کودکان مصاحبه میکنند، انطباقهای سریع ایجاد میکنند. برای مثال،آنها حالت بدن، واژگان، تن صدا و حتی تظاهر عاطفی ۹ خود را تغییر میدهند.این انطباقها در ارتباط کلامی و غیرکلامی، بالینگران را در تماس مستقیم با سطح تحولی کودک قرار میدهد.

مثال موردی بعدی فرایند متعهد شدن را در یک نوجوان بیمار و دفاعی نشان میدهد.

جورج، پسر ۹۵ ساله آسیایی – آمریکایی، یک کودک دفاعی و غیر همکاری کننده بود. او باهوش بود و دوست داشت تا به بزرگسالان و همسالانش پیش دستی کند. او تاریخچهای از سایکوز عاطفی مزمن داشت و یک تاریخچه روانپزشکی جدی شامل بستری شدنهای طولانی مدت به دلیل رفتارهای پرخاشگرانه و خودکشی داشت. او باهوش بود اما تاریخچهای از مشکلات مزمن در مدرسه ازجمله خشونت نسبت به معلمان داشت. برای سالها، جورج داروهای نورولپتیک میگرفت تا علائم سایکوتیکش را کنترل کند و دچار تاردیو دیسکنزی شدید بود. درنتیجه، تمام داروهایی آنتی سایکوتیک قطعشده بودند.
زمانی که جورج برای اولین بار مصاحبه شد، در صندلیاش بسیار بیقرار بود؛گاهی او صندلیاش را تکان میداد و یکوری کج میکرد به طوریکه درمانگر نگران امنیت وی میشد. درمانگر به جورج گفت، این منو ناراحت میکنه. جورج به درمانگر اطمینان داد که صدمه نخواهد دید و به تکان دادن صندلی به جلو و عقب ادامه داد. وقتی از وی پرسیده شد که چرا به بیمارستان آورده شده، جورج جواب داد، داروها. درمانگر پرسید، کدومشون؟ جورج جواب داد ماری جوآنا. او گفت که مدت طولانی ماری جوآنا مصرف کرده است و اضافه کرد که والدینش درباره استفاده وی از مواد چیزی نمیدانند. درمانگر گفت، پنهان کردن اینها از خانواده، هوش زیادی میخواهد. جورج با اشتیاق گفت بله! سپس با صحبت باز « درباره ۹ که از بنزین گرفته بود ادامه داد که باعث شده احساس معلق بودن »کند انگار که دارد پرواز میکند. سپس درمانگر از وی پرسید که آیا تابه حال تلاش کرده پرواز کند. جورج گفت گهگاه احساس کرده سوپرمن است و تلاشکرده تا از سقف خانه بپرد. در یک موقعیت، من تلاش کردم و با شکم زمین خوردم و به طرز خیلی بدی صدمه دیدم. او شکسته شدن هر استخوانی در تلاش برای پرواز را رد کرد.بعداً در مصاحبه، زمانی که درمانگر و جورج درباره رفتار خودکشی و اقدامقبلی برای خودکشی صحبت میکردند، جورج گفت که او یک برنامه سری برای کشتن خودش داشته و تأکید کرد که خیال ندارد با هیچکس در این زمینه صحبت کند. او گفت که مکرراً درباره پرواز کردن بر فراز پل بزرگراه و کشته شدن توسط ماشین رؤیاپردازی روزانه دارد. او گفت که باور دارد مستقیم اً به بهشت میرود و اضافه کرد که قرار نبوده در این زندگی باشد زیرا من نمیتوانم آن را در زندگی بسازم. سپس جورج درباره اینکه چه احساس بدی نسبت به خودش دارد صحبت کرد. برای مثال، زمانی که به خودش در آیینه نگاه میکرد،هیولایی را با دو شاخ میدید. این هیولا با او صحبت میکرد و از او میخواست تا کارهای بدی انجام دهد. یکبار، هیولا به او گفته بود تا به کسی صدمه بزند
اما جورج فریاد زده بود، نه. مثال موردی قبل متعهد کردن موفق یک کودک مقاوم را نشان میدهد. با پیوستن به بزرگمنشی کودک، درمانگر شکلگیری راپورت را تسهیل کرد. زمانی که درمانگر ارتباط هیجانی با کودک برقرار کرد، کودک اطلاعات معناداری در اختیار وی گذاشت.

جنبه های اساسی ارزیابی روانپزشکی

اولین و مهمترین مورد طی ارزیابی روانپزشکی این است که بالینگران باید از زبان متناسب با سطح تحولی کودک استفاده کنند. اجتناب از زبان پیچیده و حرفهای مستلزم توجه ویژهای است. بعلاوه، درمانگر باید درک کند زمانی که کودک یا خانواده از واژههای معمول مانند افسردگی استفاده میکنند، معنای موردنظر آنها لزوماً همانند معنای موردنظر درمانگر نیست. در حال حاضر با افزایش آگاهی از اختلالات دوقطبی، افراد غیرمتخصص معمولاً بدون اساس و پایه از اصطلاحات عدم تعادل شیمیایی و نوسان خلق استفاده میکنند.درمانگر باید مطمئن شود که کودک تعاملات کلامی اولیه را درک میکند؛اگر کودک درک نکند، درمانگر باید به نقص حس شنوایی، دلریوم، یا اختلال
زبان دریافتی شک کند . هنگام کار با کودکان مبتلابه مشکلات زبان دریافتی،لازم است که درمانگر رویکرد ارتباطی خود را تغییر دهد. بالینگر باید به آهستگی و به شیوهای کنکاشگرانه صحبت کند تا با کودک ارتباط برقرار کند و در جهت تماس چشمی با دقت و ارتباط چهره به چهره تلاش کند. درمانگر همچنین میتواند از وسایل ارتباطی جایگزین )مثل بازی، نقاشی( برای تعامل و برقراری ارتباط با کودک استفاده کند. اگر شک به دلریوم وجود داشته باشد، یک معاینه دقیق نظام حسی ۹ الزامی است.
اگر به نظر میرسید که کودک به صحبتهای درمانگر پاسخ نمیدهد،درمانگر باید با اطمینان مشخص کند که آیا عملکرد شنیداری کودک سالم است یا خیر و اینکه آیا ویژگیهای اوتیستیک وجود دارد یا خیر. اگر کودک نقص شنوایی داشت و روانپزشک به زبان علائم وارد نبود، ترتیباتی باید اتخاذ شود تا از کمک یک مفسر باکفایت استفاده شود ارائه اظهارنظرهای حساس به کودک درباره علائم بیماری یا جراحت )مثل شل بودن، استفاده از چوب زیر بغل، بانداژ و گچ گرفته شدن( به درمانگر کمک میکند تا راپورت را برقرار کند و اتحاد تشخیصی را با بیمار افزایش دهد. برای مثال، درمانگر میتواند به کودک بفهماند که او به این موضوع توجه دارد که کودک بیمار است یا ممکن است به نحوی صدمهدیده باشد. مراحل ارزیابی روانپزشکی ۹ فهرست شده است، ارزیابی روانپزشکی ۰ مرحله – همانطور که در جدول ۵ دارد. چهارتای اول در این بخش موردبحث قرار میگیرد.

 

برگرفته از کتاب: دستور العمل مصاحبه بالینی برای کودکان و نوجوانان

نویسنده: کلادیو سیدا

مترجمان: دکتر اسما عاقبتی – ساناز جوکار – مریم زارع – فرناز شهیمی – دکتر فرهاد چنگیزی

انتشارات: پرنده 

 

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.