از دیدگاه دیگران چگونه به نظر میرسم؟
اختلال «بدریختانگاری بدن[۱]» و راههای درمان آن
فرزاد حسینی راد، کارشناسی ارشد روانشناسی تربیتی
سجاد کیانی فرد، کارشناسی آموزش علوم تجربی
امروزه يكي از دغدغهها و نگرانيهاي افراد مربوط به ظاهر و شكل بدن خود ميباشد و به نوعی رسيدگي به وضعيت ظاهري خود را مورد توجه و دقت قرار ميدهند؛ اما افراد و گروههایی در جوامع مختلف از جمله در ايران وجود دارند كه به اين موضوع اهميت و توجه بيشتري ميدهند و بهطور وسواسگونهاي وقت زيادي صرف اين موضوع ميكنند. عمدهترين شكايات شامل جنبههايي مانند موي سر و بدن، خصوصیات صورت، لكههاي پوستي، رانها، شكم، پستانها، كفلها و اندامهاي تناسلي ميباشد. مشخص است كه اكثر بيماران داراي چندين علامت این اختلال هستند (هالجین و ویتبورن[۲]، ۱۳۸۹). در سالهاي اخير توجه بسياري به مسائل و موضوعات تصور بدني مربوط با BDD جلب شده است. افراد مبتلابه BDD به علت ترس و هراس و نارضايتي كه از بدشكلي و ظاهر بدن خود دارند، درصدد رفع و از بين بردن آن به پزشكان، متخصصان تغذيه و لاغري و جراحان پلاستيك مراجعه ميكنند. اين گرايش روزافزون در خصوص نابهنجاريها و اختلالات بدشكلي بدني باعث ايجاد ارزيابيها و مطالعات بسياري شده است. اختلال بدریختانگاری بدن توسط چهارمين ويرايش كتاب راهنماي تشخيصي آماري اختلالات رواني[۳] بهعنوان دقت و توجه به برخي اختلالات تصوري در ظاهر فيزيكي تعريف ميشود و اين دقت و توجه بسيار به ظاهر تا حدودي وقتگیر بوده و باعث ايجاد نقص و اختلال در عملكرد فرد ميگردد. علائم و نشانههاي نارضايتي در شكل و اندازهی بدن كه درواقع عملكرد اختلالات خوردن نيز ميباشد، دليل عمدهی اختلال بدریختانگاری بدن ميباشد. به بیان دیگر، اختلال بدریختانگاری بدن عبارت است از اشتغال ذهني با يك نقص جسمي تصويري (مثلاً، بيني بدريخت) يا دگرگوني مبالغهآميز يك عيب خفيف و جزئي. براي اينكه اینگونه نگراني اختلال رواني شمرده شود بايد ناراحتي قابل ملاحظهای براي بيمار به وجود آورده و با ايجاد اخلال در زندگي شخصي، اجتماعي يا شغل بيمار همراه باشد. اين اختلال بيش از ۱۰۰ سال قبل شناخته شد و نامگذاری گرديد. این اقدام توسط اميلكراپلين[۴] صورت گرفت، كه آن را يك نوروز وسواسي تلقي نمود و پيرژانه[۵]، آن را وسواس شرم از شكل بدن، ناميد (کاپلان و سادوک[۶]، ۱۳۸۹).
بدشكلي بدني بهعنوان يك اختلال روانتنی
عليرغم تمام بيانات و پیشنهادها در مورد طبقهبندی BDD به عنوان يك متغير اختلال ديگر، هنوز هم BDD بهعنوان يك اختلال روانتنی مربوط به ويژگي غالب با شكايات جسماني، طبقهبندي ميشود. به دلیل وجود ویژگیهایی از جمله باورهاي سختگیرانه در مورد بدن، تصورات نگرانكننده از شكل بدن و تلاش جهت بهبود و كاهش اینگونه علائم، از طريق وارسي كردن و كنترل خود، در این اختلال، به میزان زیادی با اختلال خودبیمارانگاری در مقایسه قرار میگیرد. به طور کلی، از آنجایی که آسيبشناسي این اختلال چندان خوب ادراك نشده است، اغلب با ديگر اختلالات مورد ارزيابي قرار ميگيرد. با این حال اكثر محققان بر اين نكته توافق دارند كه BDD داراي خصوصيات منحصر به فرد و واحدي است كه باعث تفكيك و تشخيص كامل آن از ديگر اختلالات ميشود (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
همهگیرشناسی
تصور بر اين است كه بيماري BDD به دليل پنهانکاری بيماران در خصوص علائم و نشانههاي خود و اكراه از جستجوي درمان روانپزشکی، شیوع آن به طور درستی شناسایی نمیشود. آمارهای گزارش شده از شيوع آن، متفاوت ميباشند. همچنين ناسازگاريها و تضادهايی در خصوص آمار شیوع این بيماري در میان زنان و مردان توسط محققين مشخص گرديده است و بدین شکل است که در برخي موارد، ميزان شيوع بيشتري در مردان نسبت به زنان وجود دارد و در ديگر موارد عكس اين مطلب صادق است و گاهي نسبت مساوي بين دو جنس نیز گزارش شده است. وجود اين تفاوتها ميتواند از طريق تفاوت در شدت بيماري و معيارهای ورود و خروج آزمودنی ها در مطالعات، توضيح داده شود. نسبتهاي بالاتر در زنان، بيشتر در نمونههايي است كه توجه و دقت بسيار به شكل و وزن بدن دارند (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
روزن[۷] در سال ۱۹۹۶ چنين نوشت كه هسته و كانون آسیبشناسی BDD اختلال در تصوير بدن است. تصور بدني بهعنوان دو مؤلفه اصلي ادراك ميشود: يك عامل ادراكي و يك عامل روانی. عامل ادراكي مربوط به درستی تخمين اندازهی اندام و بدن ميباشد، درحالیکه مؤلفهی ديگر مربوط به احساسات و رفتارهای فرد نسبت به بدن است که از طريق ميزان فشار وارده، موجب علائم و نشانههاي شناختی- رفتاري BDD ميشود (هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۹). دادههاي قابل وصول حاكي است كه شایعترین سن شروع این اختلال بين ۱۵ تا ۲۰ سالگي است. اختلال بدريختانگاري بدن معمولاً با ساير اختلالات رواني همراه است. در يك مطالعه معلوم شد كه بيش از ۹۰ درصد بيماران مبتلابه اختلال بدریختانگاری بدن يك دوره اختلال افسردگي اساسي را در عمر خود تجربه كردهاند، حدود ۷۰ درصد اختلال اضطرابي داشتهاند و ۳۰ درصد بهنوعی سايكوز مبتلا بودهاند (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
درمان:
۱-گروهدرمانی شناختی- رفتاری:
افراد مبتلا به اختلال دربارهی ظاهر واقعیشان به یکدیگر پسخوراند میدهند.
۲- روشهای رفتاری:
شامل تکنیکهایی میشود، مانند توقف فکر، آرمیدگی و مواجه سازی (هالجین و ویتبورن، ۱۳۸۹).
پارهای از متخصصان بر این باورند که همآیندی این اختلال با اختلالهایی نظیر افسردگی اساسی، اضطراب، هراس و ناتوانی در سرمایهگذاری عاطفی، این نکته را خاطر نشان میسازد که این بیماران دارای مشکلات روانشناختی کموبیش با اهمیتی در سطح شخصیت نیز هستند و اختلال بدریختانگاری بدن در واقع یک شیوهی رمزی بیان تعارضهای ناشی از جدایی- تفرد است. بنابراین، روش درمانگری مبتنی بر روان تحلیلگری را روش اصلی درمان محسوب میکنند، اما روشهای تغییر رفتار را نیز بهعنوان روش مکمل توصیه مینمایند (دادستان، ۱۳۸۲). این اختلال اگر بدون درمان رها شود، ممکن است مزمن گردد. همچنین روشهای جراحی ترمیمی بدون استثناء ناموفق است. داروهایی که در درمان اختلال وسواس فکری- عملی و افسردگی حاد مؤثر هستند، ازجمله بازدارندههای بازجذب سروتونین، نظیر فلوکستین، کلومی پرامین و فلووکسامین، برای درمان اختلال بدریختانگاری بدن مفیدند (کاپلان و سادوک، ۱۳۸۹).
برگرفته از شماره ۲۶ ماهنامه روان بنه
منابع
دادستان، پریرخ (۱۳۸۲). روانشناسی مرضی تحولی (جلد ۱، ۲ و ۳). تهران، نشر سمت.
کاپلان، هارولد؛ سادوک، بنیامین (۱۳۸۹). خلاصه روانپزشکی (جلد ۱، ۲ و ۳). ترجمه نصرالله پورافکاری، تبریز: انتشارات شهر آب.
هالجین، ریچارد؛ ویتبورن، سوزان (۱۳۸۹). آسیبشناسی روانی (جلد ۱ و ۲). ترجمهی یحیی سید محمدی، نشر ارسباران.