نشانه های هشدار دهنده از روابط سمی مادر با فرزند دخترش
رابطه مادر و دختر رابطه مادر و دختر: یک رابطه سالم و بالغ دختر و مادر به توافق همیشه بستگی ندارد، بلکه به توانایی مدیریت اختلاف بستگی دارد. یک سبک فرزندپروری مقتدرانه که پایهای از حمایت و ارتباطات باز را در دوران کودکی ایجاد میکند، میتواند ارتباطی غنی از بزرگسالان ایجاد کند. تهدید، اجبار، نام […]
رابطه مادر و دختر
رابطه مادر و دختر: یک رابطه سالم و بالغ دختر و مادر به توافق همیشه بستگی ندارد، بلکه به توانایی مدیریت اختلاف بستگی دارد.
یک سبک فرزندپروری مقتدرانه که پایهای از حمایت و ارتباطات باز را در دوران کودکی ایجاد میکند، میتواند ارتباطی غنی از بزرگسالان ایجاد کند.
تهدید، اجبار، نام بردن و سایر رفتارها می تواند روشن کند که رابطه از حالت تنش به سمی تبدیل شده است.
حداقل یک یا دو بار در هفته، پیامی از مادر یک دختر بالغ – معمولاً کسی که از زندگی آن کودک بزرگسال جدا شده است – دریافت می کنم که من را متهم به کمک به جدایی می کند زیرا کار من مادران را “سرزنش” می کند. البته این درست نیست؛ در حالی که معتقدم پس از شکست هر تلاش دیگری برای تعیین حد و مرز با والدین بدسرپرست، بیگانگی باید روی میز باشد، معتقدم به هیچ وجه “راه حل” نیست. من همچنین به مسئول دانستن والدین در مورد رفتار آنها با فرزندان خود اعتقاد دارم: این همان “سرزنش کردن” نیست.
اما درست است که کلمه «سمی» با همان فرکانس «خودشیفته» پرتاب میشود – چیزی که آنقدر بیش از حد استفاده میشود که در خطر از دست دادن معنای خود قرار میگیرد – بنابراین قطعاً ارزش دارد که تفاوت بین «تنش» در رابطه را بررسی کنیم. و آنچه در واقع توهینآمیز، مضر یا «سمی» است.
“تنش” چیست؟
بیایید با چیز بدیهی شروع کنیم: خوب مادر شدن کار سختی است و به خصوص دشوار است زیرا بهترین مهارت ها در طول زمان تغییر می کند. مهارتهایی که به شما اجازه میدهند در دوران جوانی فرزندتان به خوبی مادری کنید – توانایی شما در تحمیل نظم در هرج و مرج، محبوس کردن بچه یا بچههایتان در ماشین منتظر، نیاز شما به نظم و کنترل – ممکن است در واقع شما را به خوبی تحمل نکند.
وقتی شما در حال مادر شدن کودکی هستید که باید بال هایش را باز کند و نمی خواهد نقشه شما را بشنود، اما شما به حرف او گوش دهید. در درازمدت، مادر خوب نه تنها به صبر نیاز دارد، بلکه به انعطاف پذیری و توانایی چرخش در مواقع نیاز نیاز دارد. برای برخی از ما، این یک چالش خواهد بود که نیازمند هوشیاری و تلاش آگاهانه است.
شخصیت نیز مهم است – آن چیزی که متخصصان آن را “خوب بودن تناسب” می نامند – و شکی نیست که وقتی این “تناسب” وجود دارد، خوب مادر شدن راحت تر است. مثالی که من همیشه استفاده میکنم مربوط به مادری است که به آرامش و سکوت نیاز دارد و به راحتی در برابر چالشها متلاطم میشود، و فرزند اول او نیز همینطور است. که فرزندپروری دقیق و هماهنگ را آسان تر می کند.
اما اگر فرزند دوم او پرخاشگر باشد، کاوشگر باشد، و همیشه محتویات عاطفی را تحت فشار قرار دهد، تربیت آن کودک ممکن است سخت تر باشد و ممکن است بین مادر و کودک تنش ایجاد کند. این بر عهده مادر است که یاد بگیرد که آن تنش را به نحو مؤثری مدیریت کند و احساسات خود را تنظیم کند تا بتواند به دخترش کمک کند تا خودتنظیمی کند. مسلماً این می تواند دشوار باشد و نیاز به آگاهی آگاهانه دارد.
مراحل رشد که برای تنش آماده است
همانطور که کارشناسان می دانند، لحظات قابل پیش بینی در قوس رشد کودک و رابطه مادر و دختر وجود دارد که می تواند پتانسیل بیشتری برای تنش داشته باشد. به طور کلی، اغلب اوقات زمانی است که دختر استقلال خود را ابراز می کند، شروع به تلاش برای ایده هایی در مورد اینکه چه کسی برای اندازه است، و، بله، ممکن است در مقابل انتظارات و دیدگاه شما از او عقب نشینی کند. به طور کلی، این مراحل شامل سالهای نوپا، پیش از نوجوانی و نوجوانی، و بزرگسالی جوان و بزرگتر است، اما میتوانند در هر زمانی اتفاق بیفتند.
جان گاتمن، کارشناس زناشویی، خاطرنشان کرده است که اختلاف نظر یا مشاجره زوجها مهم نیست، زیرا همه آنها این کار را میکنند، بلکه نحوه بحث آنها مهم است. همین موضوع را می توان در مورد تنش بین مادر و دختر گفت. مهم این نیست که تنش رخ می دهد یا خیر، مهم نحوه مدیریت آن است.
همانطور که دختران بالغ می شوند، مناطق تنش ممکن است افزایش یابد زیرا آنها انتخاب هایی می کنند که ممکن است لزوماً مادرانشان با آن موافق نباشند. (ما در مورد انتخاب های خود ویرانگر یا خطرناک صحبت نمی کنیم، که موضوع دیگری است؛ این ها انتخاب هایی هستند که ممکن است با رویاها و آرزوهای مادر برای فرزندش یا سخت گیری خود او در مورد “درست” مغایرت داشته باشند.)
نحوه تاثیرگذاری سبک های فرزندپروری
نحوه برخورد یک مادر به وظیفه مادری – سبک فرزندپروری او – مستقیماً بر تحمل، حل و فصل یا تشدید تنش تأثیر می گذارد. برخی از سبک ها ساخت اتاق جنگ را تضمین می کنند.
همانطور که توسط دایانا بامریند فرموله شده و توسط النور ای. مکوبی و جان آ. مارتین گسترش یافته است، چهار سبک متفاوت والدین وجود دارد. ما با چیزی شروع می کنیم که بهترین نتایج را به همراه دارد: فرزندپروری مقتدرانه. این مادر از رفتارهای دخترش انتظارات منطقی دارد، خونگرم و پاسخگو است و برای هدایت رفتار فرزندش به جای اجبار یا تنبیه از استدلال استفاده می کند. در حالی که دختر احساس می کند حمایت می شود، با این وجود مجاز است بدون ترس از سرزنش یا شرمساری اشتباه کند. سبک ارتباط باز این والدین – همراه با گوش دادن – اجازه می دهد تا در مورد زمینه های تنش بحث شود و تنش زدایی شود.
در نقطه مقابل، سبک سهلآمیز یا سهلانگیز است: این مادران قوانین را اجرا نمیکنند. از دخترانشان کم بخواهند و با تنش مواجه نشوند تا هرگز حل نشود. در حالی که اگر مادری کنترلگر یا بیشانتقاد داشتید، ممکن است به نظر ایدهآل به نظر برسد، کودکان در واقع به راهنمایی، اهداف و انتقاد سالم مادرانه نیاز دارند. مشکل اینجاست که کودک ممکن است احساس تنش کند، زیرا به یک والدین نیاز دارد و میخواهد، نه دوست دختر یا تشویق کننده، اما راهی برای به دست آوردن آن وجود ندارد. نیازهای عاطفی او برآورده نشده باقی می ماند و بله، این مضر و حتی سمی است.
سپس سبک «راه من یا بزرگراه» وجود دارد که به آن اقتدارگرا می گویند: همه چیز در مورد کنترل است و هیچ بحثی وجود ندارد. این مادر نظر خودش را دارد که دخترش باید چه کسی باشد و چگونه باید رفتار کند و قوانین و مقرراتی وجود دارد که باید از آنها پیروی کرد زیرا فقط یک نفر مسئول است. دخترانی که به این روش بزرگ میشوند، اگر کاملاً از اینکه واقعاً چه کسی هستند بیاطلاع باشند و در معرض خطر پرخاشگری یا کنترل خود باشند، میتوانند مطیع و اغلب موفق و ماهر باشند. از آنجایی که سبک اقتدارگرایانه در مورد قدرت و کنترل است، تنش قابل تحمل نیست و اگر کودک طغیان کند یا مقاومت کند، آزار کلامی برای این والدین سخت نیست. یک رمپ در دسترس برای آسیب و سمیت وجود دارد.
و در نهایت، با سبک غفلتآمیز یا طردکننده وارد قلمرو سمی واقعی میشویم. تنش مربوط به عدم ارتباط و نیاز کودک به آن است. این سبک می تواند هم برای کودک مضر باشد و هم سمی.
وقتی تنش سمی می شود: ۵ نشانه رفتاری
از آنجایی که من نه روانشناس هستم و نه یک درمانگر، این نشانه های رایج از تحقیقات و مصاحبه های کتاب های من، به ویژه سم زدایی دختر: بهبودی از یک مادر بی مهر و بازپس گیری زندگی به دست آمده است. البته این لیست شامل همه چیز نیست.
کنترل و تنبیه به عنوان پاسخ به تنش.
این می تواند در نوجوانی شروع شود، زمانی که مادر به اختلاف نظر با خاموش کردن دختر واکنش نشان می دهد. نتیجه نهایی؟ “متفاوت فکر کن یا به روشی که من تجویز نمی کنم عمل کن و زندگیت را در اتاقت سپری می کنی.” این ممکن است با یک بزرگسال ادامه یابد، البته به شکلی متفاوت.
غیبت دادن و گرفتن (و وجود خط سخت).
مادر شما از گوش دادن به این که چرا تصمیمی می گیرید یا انتخابی که در بزرگسالی انجام می دهید مورد تمسخر قرار می گیرد، امتناع می کند. شما یا سنگ تمام گذاشته شده اید، یا به شما گفته می شود که انتخاب احمقانه است.
اعمال و انتخاب ها به عنوان شواهدی از نقص شخصیت در نظر گرفته می شوند.
وقتی مادر این موضع را می گیرد که تصمیم یا اقدام بر اساس ماهیت معیوب دختر است، تنش تشدید می شود. این پیام نه تنها تحقیرآمیز است، بلکه دختر را از هرگونه احساس عاملیت ربوده است. والدینی که سبک اقتدارگرایانه دارند و همچنین کسانی که فرزندان خود را امتداد خودشان می بینند، از این طریق تشدید خواهند شد.
اختلاف برچسب “بی احترامی” است.
هنجارهای فرهنگی به عنوان سپر نیرو مورد استناد قرار می گیرند، زیرا مادر این موضع را می گیرد که اختلافات شدید نقض فرمانی است که به شما می گوید “به والدین خود احترام بگذارید.” این نوعی تغییر سرزنش است. و در این فیلمنامه، مادرت قربانی می شود.
مادر تقاضای رضایت دارد یا تهدید به طرد می کند.
شاید آخرین توقف در جاده «راه یا بزرگراه من»، این حمله پیشگیرانه از سوی مادر، قرار است مشکل را حل کند، اما افسوس که ممکن است به بیگانگی که توسط یک دختر بالغ آغاز شده است، ختم شود.