تاثیر آموزش مهارت ارتباطی بر خانواده دارای کودک اتیسم

  اتیسم بر سطح پویایی خانواده تاثیری جدی دارد به طوری که سبب فشار مضاعف بر مراقبان، به ویژه مادران می شود شیوع کلی اختلال طیف اتیسم یک کودک در بین ۶۸ کودک ۸ ساله (مراکز کنترل و پیشگیری ۲۰۱۴) و در تخمینی محافظه کارانه تر یک، بیماری ۱ کودک در بین حدود ۱۵۲ کودک […]


 

اتیسم بر سطح پویایی خانواده تاثیری جدی دارد به طوری که سبب فشار مضاعف بر مراقبان، به ویژه مادران می شود

شیوع کلی اختلال طیف اتیسم یک کودک در بین ۶۸ کودک ۸ ساله (مراکز کنترل و پیشگیری ۲۰۱۴) و در تخمینی محافظه کارانه تر یک، بیماری ۱ کودک در بین حدود ۱۵۲ کودک برآورده شده است( هیل، زاکرمن و فامبون ۲۰۱۴) اگر چه نشانه های بیماری افراد دارای این اختلال در دو حیطه ارتباط اجتماعی و علائق/ رفتارهای تکراری محدود نمود اما می یابد ( انجمن روان پزشکی آمریکا) به طورکلی این اختلال نشان دهنده طبقه ای گسترده از شرایطی است که انواع نقایص را شامل می شود  این نقایص به شکل قابل توجهی از خفیف تا شدید تغییر می کنند ( فایفر، کونیگ، کنیلی، شپرد و هندرسن) مشکلات مربوط به روابط اجتماعی – عاطفی، رفتارهای ارتباطی مورد استفاده برای تعامل اجتماعی و نارسایی درتوسعه، نگهداری و درک روابط به عنوان مشکلات اصلی اختلال طیف اتیسم ذکر شده است ( انجمن روان پزشکی آمریکا ۲۰۱۳) در حقیقت افراد دارای این اختلال ممکن است در مقایسه با همسالان شان که دارای تحول عادی هستند، مشکلات اجتماعی، ارتباطی و مسائل مربوط به تعامل را در زندگی روزمره خود بیشتر تجربه کنند (ارن ۲۰۱۵) می توان گفت کودکان دارای اتیسم در مقایسه با سایر اختلال های روان پزشکی نیز مشکلات اجتماعی بیشتری دارند که این امر اغلب اوقات باعث نگرانی های والدین و استرس آن ها می شود. بیماری پایدار کودک اضطراب درباره اینده او، انزوای اجتماعی، به تعویق افتادن تشخیص، دشواری مواجه شدن با تشخیص و نشانه های همراه و دسترسی ضعیف به خدمات بهداشتی و حمایت اجتماعی سبب می شود که مادران این کودکان سطح بالایی از استرس را تجربه کنند. در واقع اتیسم بر سطح پویایی خانواده تاثیری جدی دارد به طوری که سبب فشار مضاعف بر مراقبان، به ویژه مادران می شود. پیشینه پژوهشی این فشار را به عنوان یکی از چالش های اصلی خانواده، به خصوص مادران نشان می دهد( گومز، لیما، بوئنو، آرائوژو و سوزا ۲۰۱۵) مادران این کودکان در مقایسه با مادران کودکان کم توان ذهنی بدون اتیسم و مادران کودکانی که به طور معمول در حال تحول هستند، مشکلات عاطفی بیشتری گزارش می کنند( توتسیکا، هیستینگز، امرسن، بریج و لنکستر ۲۰۱۱) حتی می توان گفت هزینه های مالی و بیشتر از آن ویرانی عاطفی حاصل از مشکلات بزرگی که از بیماری فرد دارای اتیسم ناشی می شود و تقلای خانواده باعث کشمکش های بیشتری هستند و سعادت زناشویی و انسجام خانوادگی تا حدودی پایین تر دارند. علاوه بر این، سازش پذیری خانواده آنها کمتر از خانواده های عادی است( هیگینز، بی لی و پی یرس ۲۰۰۵) خانواده کودکان دارای اتیسم نیز به علت زمانی که صرف درمان و مراقبت از آنها می کنند، تعامل و فعالیت های اجتماعی محدودی دارنند که این امر باعث ایجاد فاصله بین همسران و در نتیجه تاثیر منفی بر روابط بین فردی و زناشویی آنها می گردد ( مک کیب ۲۰۰۸) در طول شصت سال پس از اینکه اتیسم برای اولین بار تشخیص داده شد، توجه ی روزافزون به اختلالات طیف اتیسم در سراسر جهان وجود دارد ( مک کیب ۲۰۱۳) با توجه به ماهیت فراگیر این اختلال و اثرات آن بر عملکرد فرد درخانه و مدرسه ( آیوونون، دان لپ، هوبر و کین کید ۲۰۰۳) شرکت داشتن والدین در برنامه ریزی آموزشی و ارائه خدمات بسیار مهم است ( کوکیتار و پالرد ۲۰۰۹) در طی سال ها ی گذشته، مشارکت والدین در مداخله برای فرزندانشان که دارای اتیسم هستند، افزایشی بسیار مشهود داشته است. بسیاری از والدین در حال حاضر انتخاب می کنند تا حدی نقش درمانگر را داشته باشند. این امر را یا با اجرای پیشنهادهایی انجام می دهند که بر پایه ای غیر رسمی از سوی متخصصان پزشکی و آموزشی ای ارائه می شود که با کودکان آنها کار می کنند، یا با استفاده از یک مداخله متمرکز تمام وقت در منزل، اگر چه توسعه و ارزیابی رویکردهای مداخله زودهنگام بر اختلال طیف اتیسم رشدی سریع دارد، اکثر پژوهش ها در این زمینه برنتایج حاصل برای کودک تمرکز کرده اند و بر منافعی که این مداخله ها برای خانواده و والدین کودکان دارای این اختلال به همراه دارد، کمتر تاکید می کنند. اما همین اطلاعات اندک نیز نشان می دهد مداخله هایی که بر آموزش والدین کودکان دارای اتیسم متمرکز هستند، علاوه بر تاثیر مثبت بر کودکان به روش های مختلف برخود والدین نیز اثر گذارند. به عنوان مثال این شیوه های مداخله، دانش مربوط به اتیسم و مهارت های درمانی والدین را افزایش می دهند( مک کوناچی و دیگل ۲۰۰۷) پاسخ دهی و تنظیم هیجانی آنها را اصلاح می کند( ویتینگهام، سفرونوفف، شفیلد و سندرز ۲۰۰۹) سطوح استرس و افسردگی شان را کاهش داده و به طور کلی سلامت روانی و جسمی آنها را بهبود می بخشد( مک کوناچ ی و دیگل ۲۰۰۷ رابرتز و پیکرینگ ۲۰۱۰ تانچ و همکاران ۲۰۰۶) خودکارآمدی والدگری را افزایش می دهد ( ویتینگهام و همکاران ۲۰۰۹) و عملکرد خانواده رابهبود می بخشد.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.