شناسایی مقاومت

شناسایی مقاومت ابتدا مقاومت را به نحوی که بیمار بتواند آن را مشاهده کند، شناسایی کنید. سپس بها و عملکرد مقاومت بیمار را آشکار کنید. این مسئله را که آیا بیمار خودش را با مقاومت خود برابر می داند یا نه ارزیابی کنید (« من همین ام»). زمانی که او بتواند این اجزا را مشاهده […]


شناسایی مقاومت

ابتدا مقاومت را به نحوی که بیمار بتواند آن را مشاهده کند، شناسایی کنید. سپس بها و عملکرد مقاومت بیمار را آشکار کنید. این مسئله را که آیا بیمار خودش را با مقاومت خود برابر می داند یا نه ارزیابی کنید (« من همین ام»). زمانی که او بتواند این اجزا را مشاهده کند، با مقاومت وی مواجه شوید.

شناسایی مقاومت بیمار را از طریق اشاره به دفاع هایی که بیمار برای اجتناب از درمانگر استفاده می کند، آغاز کنید.

« متوجه باش که چطور داری محیطت رو می بینی»

« متوجه باش که چطور در ذهن خودت، با  خودت گفت و گو می کنی»

« متوجه باش که چطور خودت را هم اکنون از من دور می کنیم»

«حواست باشه که چطور دوباره فاصله می گیری»

« ببین چطور اینجا می نشینی. اگر یکی از کارمندانت در یک مصاحبه، کنار تو به این شکل بنشیند چه فکر در موردش می کنی؟»

 

دفاع ها را شناسایی کنید و به شکل رابطه ای که بیمار ایجاد می کند، اشاره کنید. مثال زیر نشان می دهد که چطور باید به بیمار کمک کنید تا نوع رفتار خود با درمانگر را ببیند و به آن عکس العمل نشان دهد.

بیمار: من فکر می کنم که فاصله نمی گیرم.

درمانگر: آیا متوجه هستی که چطور به جای نگاه کردن به من، به قالی نگاه می کنی؟( به دفاعی که بیمار از طریق آن، از صمیمیت عاطفی اجتناب می کند، اشاره کنید).

بیمار: بله. ولی من دارم فکر می کنم.

درمانگر: شما دارید با خودتان فکر می کنید به جای این که بلند با من صحبت کنید. این سدی بین من و شما خواهد بود. ابتدا شما این دیوار فاصله را ساختید و اکنون دیوار سکوت بین من و شما است ( موانع صمیمیت عاطفی را شناسایی کنید).

بیمار: من اینطوری راحت ترم.

درمانگر: تو راحت تری که دیواری بین من و خودت بکشی. دقیقا مثل همان دیواری که می گویی بین خودت و همسرت داری. چه اتفاقی اینجا خواهد افتاد اگر شما به ساختن دیوار فاصله و سکوت بین خودتان و من ادامه دهید؟( بیمار را به دیدن بهای ممانعتش دعوت کنید)

بیمار: هیچ.

معالج: و مسلما شما به خاطر هیچ به اینجا نیامده اید.

بیمار: نه

درمانگر: شما می خواهید در اینجا به اهدافتان برسید: اما دیوارهای سکوت و فاصله، شما را مغلوب می کنند. فکر می کنید چه کاری می توانی در مورد دیوارهای بین ما بکنی؟( زمانی که بیمار مقاومت خود را دید از او دعوت کنید تا در مقابل آن بایستد)

 

اگر بیمار قادر به مشاهده ی مقاوت خود نباشد، نمی توانید با آن مقابله کند. هرگاه که درمان متوقف شد، رابطه ی خود را با بیمار ارزیابی کنید. آیا او فعال است یا غیرفعال؟ آیا به شما ملحق می شود یا مقاومت می کند؟ آیا مشارکت می کند یا نه؟ هر دفاع را با توجه به تاثیری که بر ارتباط می گذارد، توصیف کنید ( به عنوان مانعی بر سر راه روابط مشارکتی).

آشکار سازی مقاومت

گام دوم، آشکارسازی است که عبارت است از نشان دادن بها و عمکرد مقاومت به بیمار. به آثار مخرب مقاومت اشاره کنید. حفظ رابطه ی آسیب شناسانه با درمانگر منجر به تداوم رنج بیمار، تنهایی، شکست درمان و شکست در رسیدن به اهداف سالم خواهد بود. مثال های زیر نشان می دهند که چطور می توانیم بهای مقاومت را برای بیمار آشکار کنیم.

« معتقدی که این دیوار از شما محافظت می کند؛ اما آیا همین مسئله، سه ازدواج شما را نابود نکرد وشما را به یک زن تنها تبدیل نکرد؟»

« شما می توانید این دیوار را نگه دارید. به هر حال متعلق به شماست و خارق العاده است که می توانید حفظش کنید؛ اما تا زمانی که این دیوار را بین من و خودتان بکشید، منجر به شکست درمان خواهد شد. دقیقا مانند درمان های دیگر که تجربه کردید. چرا دوباره خودتان را در این موقعیت قرار می دهید؟ آیا به اندازه ی کافی رنج نبرده اید؟»

« به من می گویی که کمک کنم و در عین حال از من می خواهی که سوال نپرسم. من می توانم این کار را انجام دهم. حق ندارم سوال هایی را بپرسم که نمی خواهی به آن ها پاسخ بدهی، اما در این صورت آیا به چیزهایی که برایشان به اینجا آمدی، دست پیدا می کنی؟»

« اگر به خود کم بینی ادامه بدهی، یک رابطه ی لنگ خواهی داشت که محکوم به شکست است. اگر این دیوار مخرب بین من و خودت را حفظ کنی، هیچ اتفاق خوبی رخ نمی دهد.»

« این دیوار، مانع از دست یافتن تو به عمق مشکلاتت خواهد شد. هیچ قانونی وجود ندارد که بگوید شما مجبورید اسرار خودتان را برای من آشکار کنید. شما حق دارید که این دیوار را نگه دارید اما در این صورت من نیز فرد بی تاثیری در زندگی شما باقی خواهم ماند.»

« اگرشما این دیوار را بکشید؛ هرگز نمی فهمید که پشت این دیوار چه کسی هستید و به تجربه ی احساس نگرانی و افسردگی ادامه خواهید داد. آیا ما می توانیم بفهمیم پشت این دیوار، شما واقعا چه کسی هستید؟»

مثال های زیر نشان می هند که چطور عملکرد یک مقاومت را آشکار سازیم.

« این دیوار ما را از هم دور نگه می دارد»

« تا زمانی که شما این دیوار را حفظ کنید، من یک طرف آن خواهم بود وشما در سوی دیگر آن و من قادر نخواهم بود به شما کمک کنم»

« متوجه باش که چطور سعی می کنی به جای حرف زدن با من، در ذهنت با خودت حرف بزنی. توجه کن که چطور این سد را می گذاری تا از صمیمیت من و خودت جلوگیری کند»

« احساس خودت را پشت افکارت پنهان می کنی، اما این افکار دیواری هستند که بین من و خودت می سازی. تا زمانی که این دیوار را بسازی، ما نمی فهمیم پشت این دیوار، واقعا چه کسی هستی»

« وقتی شما این دیوار تردید را بین خودت و من می کشی، آیا درمان ما را پیش خواهد برد یا سدی در مقابل همکاری ما خواهد شد».

ما دیگر در مورد دفاع خاص صحبت نخواهیم کرد. بلکه در مورد دیواری که دفاع ایجاد می کند با بیمار حرف می زنیم. تلاش برای رها شدن از یک دفاع، در صورت وجود یک رابطه ی آسیب شناسانه بین بیمار و درمانگر، نتیجه ای نخواهد داشت. در جریان مقاومت، هر دفاع منحصرا یکی از آجرهای سد ارتباطی است.

بیمار باید علیت را به وضوح ببیند. در غیر این صورت، هیچ توافقی در مورد تکالیف درمانی حاصل نخواهد شد. او به حفظ روابط مختل قدیمی ادامه خواهد داد و درمان شکست خواهد خورد. هنگامی که بیمار ببیند که چطور مقاومتش موجب رنج او می شود، می تواند در مقابل آن بایستد و به جای مقاومت کردن، با احساس خود مواجه شود. حال او می تواند در اتحاد درمانی با درمانگر مشارکت کند.

هنگامی که مقاومتی را شناسایی و آشکار می کنید، از گام های زیر استفاده کنید:

۱٫چندین بار به رفتار اشاره کنید. به این ترتیب، بیمار می تواند آن را مشاهده کند: « آیا متوجه هستی که محیط اطرافت را چطور می بینی؟ آیا متوجه هستی که از نگاه خیره ی من اجتناب می کنی؟ آیا متوجهی که چطور به زمین خیره شدی؟ »

۲٫هنگامی که بیمار از رفتار خود آگاه شد، به دیوار دفاعی اشاره کنید: « آیا متوجهی که دیواری از اجتناب بین من و تو وجود دارد؟»

۳٫به ساختن دیوار اشاره کیند: « آیا متوجهی که تو دیوار اجتناب را اینجا و بین من و خودت ساخته ای؟»

۴٫به بهای مقاومت اشاره کنید: « تا زمانی که شما این دیوار اجتناب را بین من و خودت نگه داری، من یک طرف آن خواهم ماند و تو در طرف دیگر و من قادر نخواهم بود به شما کمکی بکنم.»

۵٫بیمار را دعوت کنید تا مقاومت را رها کنید: « فکر می کنی ما در مورد این دیوار چه کاری می توانیم بکنیم؟»

هنگامی که بیمار مقاومت، نقش و بهای آن را مشاهده کند، با آن موجه می شود.

 

مقاومت در برابر احساس جذب کننده به سمت درمانگر

برای کم کردن مقاومت و افزایش تجربه ی احساس، درمانگر باید ۱) مقاومت را شناسایی و آشکار کند و با آن مواجه شود؛ و ۲) احساس خود نسبت به درمانگر( چیزی که مقاومت موجب اجتناب از آن می شود) را تجربه کند.

« حواست باشه که چطور این دیوار کلمات و داستان ها را بین من و خودت درست می کنی. این دیوار بین ما فاصله ایجاد می کند. تا زمانی که این دیوار اینجاست، نمی توانیم نگاه شفافی بر مشکلات شما بیندازیم. احساست نسبت به من که باعث ساختن این دیوار شده، چیه؟

این یکی از مهم ترین نکات در درمان است. زمانی که بیمار از نزدیک شدن به شما اجتناب می کند، درواقع او احساسی را نسبت به شما تجربه می کند که مشابه تجارب احساسی گذشته است. مقاومت او مانعی است در برابر تجربه ی احساسش در مورد شما، بنابراین، وقتی به مقاومتی ( رفتاری که از طریق آن، او از احساس خود نسبت به شما می گریزد) اشاره می کنیم، همیشه با سوال هایی از این قبیل که چه احساسی نسبت به درمانگر دارد که باعث ساختن این دیوار شده است، کارمان را دنبال می کنیم. این فرآیند تا زمانی ادامه پیدا می کند که بیمار بتواند احساس خود را هرچه عمیق تر تجربه کند. این نیز منجر به نفوذ به ضمیر ناخودآگاه او می شود.

بیمار در کشمکش است. او می خواهد با احساسش مواجه شود اما از آن اجتناب می کند. هدف او را مشخص و برجسته کنید تا به سمت بهبود حرکت کند ( احساسش را شناسایی کیند و برای انجام عمل، او را تحریک کیند). به هزینه ی دفاع و رنجی که در اثر استفاده از دفاع متحمل شده است، اشاره کنید و سپس در مورد احساسش نسبت به درمانگر بپرسید. به این طریق شما از مقاومت او کم می کنید و احساس ناخودآگاهش را برمی انگیزید و راهی برای نفوذ به ناخودآگاه ایجاد می کنید.

بیماران در برابر مواجهه با احساسشان، با استفاده از انواع مختلف دفاع ها مقاومت می کنند، بنابراین، ما می توانیم در مورد سطوح مقاومت صحبت کنیم.

بیماران نسبتا قوی تر، از دفاع های تاکتیکی و مانع شونده استفاده می کنند. دفاع ها را شناسایی و آشکار کیند تا به احساس های بیمار دست پیدا کنید. بیماران شکننده، ممکن است از دفاع های شخصیتی، تاکتیکی و مانع شونده استفاده کنند اما با افزایش احساس و نگرانی، دفاع های مانع شونده سرانجام شکست می خورند. درپاسخ، بیماران به دفاع های پس رونده متوسل می شوند. به بیماران کمک کنید تا دفاع ها را مشاهده کنند و از آن ها رها شوند تا بتوانند سطوح بالاتری از احساس را تحمل کنند.

با این وجود، در مورد بیماران به شدت مقاوم، صرفا شناسایی و آشکارسازی دفاع ها به حل مشکل کمک نمی کنند. این بیماران از دفاع ها برای ساخت دیواری به منظور فاصله انداختن بین خودشان و درمانگر استفاده می کند، اشاره کنید. زمانی که بیمار سد دفاعی را دید و در مقابل ان ایستاد، در مورد احساس وی نسبت به خودتان از او سوال کنید. از هر دفاع به عنوان دیواری بین درمانگر و بیمار یاد کنید. به احساس های برانگیخته شده بپردازید و به مقاومت اشاره کنید تا زمانی که نفوذ به ضمیر ناخودآگاه رخ دهد.

خلاصه

ابتدا دفاع را شناسای کنید. اگر دفاع مقاوم بود، به کارکرد و بهای استفاده از آن اشاره کنید. اگر دفاع همچنان مقاومت کرد، با آن مواجه شوید. در این صورت، به احتمال زیاد بیمار دفاع شخصیتی یا سد دفاعی ایجاد می کند. دفاع شخصیتی یا سد دفاعی را شناسایی کنید و سپس به کارکرد و بهای آن اشاره کنید. اگر بازهم دفاع مقاوم بود، با دفاع شخصیتی یا سد دفاعی مواجه شوید. در این صورت، نفوذ به احساس رخ خواهد داد. به طور خلاصه، تمام بیماران از دفاع ها برای اجتناب از احساس و نگرانی استفاده می کنند. به آن ها کمک کنید تا دفاع های خود را ببینند و از دفاع هایی که مشکلات حاضر را ایجاد کرده اند؛ رها شوند. دفاع ها را لحظه به لحظه شناسایی کنید تا این که رنج بیمار هرچه زودتر تمام شود.

 

بریده ای از کتاب دفاع ها به روایت فردریکسون 

مترجمان: دکتر فرهاد چنگیزی / ماندانا دانشیان

انتشارات: پرنده

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.