نقش روانکاوی در توجیه هم جنس دوست

نقش روانکاوی در توجیه هم جنس دوست البته در اینجا ادعا نمی شود که روان کاوی توانایی و موفقیت یافته تا به شکلی اصولی مبدا و منشا هم جنس دوستی را کشف نماید اما ان چه که مسلم است ان که به وسیله تحقیقات و کاوش های پسیک انالی تیک ساختمان روحی و ریشه های […]


نقش روانکاوی در توجیه هم جنس دوست

البته در اینجا ادعا نمی شود که روان کاوی توانایی و موفقیت یافته تا به شکلی اصولی مبدا و منشا هم جنس دوستی را کشف نماید اما ان چه که مسلم است ان که به وسیله تحقیقات و کاوش های پسیک انالی تیک ساختمان روحی و ریشه های روانی میل به جنس موافق باز نمایانده شده و موجب ان گشته است تا قلمرو مباحث اساسی در این زمینه متنوع تر و گسترده تر شود .

در کاوش ها و تحقیقات بسیاری که انجام شده است این اصل به ثبوت رسیده که کسانی که در دوران بزرگ سالی به هم جنس دوستی گرایش کرده اند در دوران کودکی نسبت به زنان به ویژه مادران و دایه های شان یک دوران گرایش شدید را طی کرده و حالت تثبیت را گذرانده اند.

پس از این دوران با فرا رسیدن مرحله خود دوستی به خود پرداخته و خودشان را به عنوان یک مفعول جنسی پذیرفته اند . در دوران بعدی که توجه کودک به خارج و افراد خارجی معطوف می شود به موجب اساس نارسی سیسم به کاوش می پردازند تا از میان پسران جوان یکی را به مانند خودشان انتخاب کنند و به همان گونه ایی که مادرشان انان را دوست می داشته اینان نیز این پسران را دوست می دارند .

گذشته از این دسته ای از هم جنس دوستان که در باره شان تا کنون سخن گفته شده و به جز از هم جنس به جنس مخالف هیچ علاقه ای ندارند در برابر جاذبه جنسی زنانه و کشش جنس مخالف کاملا سرد و بی تفاوت اند و تنها هر گاه احساسات شان از این ره گذر یعنی جاذبه های زنان تحریک شود ان را همواره به مفعول جنسی خودشان که هم جنس و مذکر می باشد انتقال می دهند و هر گاه مفعول جنسی ان حرکات و اطوار زنانه ای را که موجب تحریک انتقالی اش شده است از خود بروز دهد این کمال تلذذی است از برای او به همین جهت همان عاملی که موجب برانگیختگی عشق به هم جنس در انان شده است همواره تکرار می شود میل به هم جنس در این دسته از دوستداران جنس موافق یک تمایل ثابت است و به همان گونه که این علاقه در انان نسبت به زن دوام اورده و مستمر می باشد یک انگیزه دوری جویی و فرار از زن نیز همواره در انان وجود دارد .

از سویی دیگر در روان کاوی ازمایش هایی همراه با مشاهده وتجربه به انجام رسیده است و نتیجه این تحقیقات روانکاوانه پسیک انالی تیک به طور کلی با این فرضیه مخالف است که دوستداران جنس موافق را دارای مشخصات جنسی مجزایی جز از مردم عادی دانسته و انان را ازلحاظ اختلاف گروهی جدا از مردم دیگر به پندارد .

از سویی دیگر مطابق با همین تحقیقات ثابت شده است به غیر از کسانی که در دسته هم جنس دوستان قرار دارند و میل به هم جنس به شکل نمایانی در انان اشکار است تمامی مردم نیز می توانند از برای خودشان یک مفعول جنسی از جنس موافق انتخاب کرده و عملا چنین کاری را انجام دهند و چه بسا که همین امر اتفاقی می افتد و اغلب مردم کاملا عادی البته به نسبت کمی در زندگی خود به این کار مبادرت می ورزند و به همین جهت نمی توان هم جنس دوستان را دسته ای جدا از مردم عادی و با مشخصات جنسی جداگانه ای بپنداشت .

در واقع متوجه شدن تمایلات جنسی به سوی جنس موافق در زندگی روانی نقش بسیار بزرگی را ایفا می کند و منشا و مصدر بسیاری از اختلالات روحی و بیماری های روانی می گردد و کیفیت و کمیت ان از ان چه که مربوط به جنس مخالف است بیشتر و دامنه دار تر می باشد به طور کلی دوران کودکی از برای هر دو جنس یک دوران مشحون از ازادی است که به موجب ان ازادی انتخاب واختیار مفعول های جنسی از برای هر دو جنس ازاد و بلامانع است چنان که در اجتماعات و میان قبایل و اقوام ابتدایی نیز چنین می باشد اما هم چون که دوران اولیه کودکی سپری شد محدودیت های بسیار ایجاد می شود و پسران از دختران جدا شده و انتخاب یک مفعول از جنس مخالف از برای هر دو جنس مواجه با اشکالات و موانع فراوانی می شود و این نیز اغازی است برای هم جنس دوستی .

چون انتخاب یک مفعول از هم جنس برای هر دو جنس ازاد و بلامانع است به همین نسبت از زاویه دید روان کاوی علاقه مرد نسبت به زن و یا باالعکس نیز تعلیل و تحلیل می شود و گرنه این نیز موضوعی خود به خود محسوب نمی شود که در ان بتوان تصادف و یا یک اصل شیمیایی را دخالت داد رفتار و میل جنسی تا اندکی پس از دوران بلوغ راه و رسم خود را نمی یابد و یک روش قطعی از برای تعیین هدف جنسی تا پس از بلوغ انگاشتن کاری است بیهوده این مساله در نتیجه عوامل و رویداده هایی تکوین می پذیرد که هنوز معرفت و شناخت تام و تمامی نسبت به ان حاصل نشده است.

پاره ای از این عوامل مطابق با شرایطی خاص و قابل شناخت به ظهور می رسند و برخی کاملا تصادفی هستند تعدادی از این عوامل که در ضمن و پیش و اندکی پس از بلوغ به ظهور می رسند ممکن است خود ان قدر موثر و سازنده باشند که بتوانند در نتیجه قطعی موثر واقع گردند اما با تمام این احوال فراوان بودن عوامل تعیین کننده و سازنده راه و روش بعدی در انتخاب راه جنسی هر فردی موثر واقع شده و موجب پیدایش راه نهایی در واپسین مرحله می گردند.

در این جا بایستی به یک اصل مهم نیز توجه داشت و ان این است که در کلیه هم جنس دوستان این همه عواملی که بدان اشاره شد از جانب یک ساختمان روحی قدیمی که مربوط به دوران کودکی است اداره شده و در تعیین راه و روش نهایی کار پردازی می کند ان چه که در مورد این دسته صفت مشخصه ای محسوب می شود عبارت است از انتخاب مفعول به حالت خود شیفتگی یا نادرستی سیک و استفاده جنسی از از ناحیه نشیمن اما بر همین پایه هر گاه با توجه به همین خصیصه ذکر شده در صدد بر اییم که این هم جنس دوستان مطلق را از دیگران جدا نماییم باز هم عملی است بیهوده از جانبی دیگر یک عامل سازنده و تعیین کننده را که نیروی کمی داشته باشد نیز می توان مشاهده کرد که در افراد طبیعی موثر واقع می شوند.

نقش روانکاوی در توجیه هم جنس دوست : از عوامل تصادفی در انتخاب مفعول جنسی می توان از نفرت جنسی ویا تجاربی که جنبه جنسی داشته باشند و نا به هنگام و غفلتا پدید امده باشند سخن گفت و ان ها را عوامل تعیین کننده بر شمرد به این معنی که چه بسا با توجه به عواملی بسیار در هنگامی که رفتار و هدف جنسی در کار راه یابی است نا گهان بر اثر حوادثی از جنس مخالف نفرتی در فرد بر انگیخته شود و یا در همان بحبوحه به تجاربی جنسی دست یابد که در سرنوشت رفتار جنسی اش سازنده و تعیین کننده تلقی شوند هم چنین در ضمن ازمایش ها نقش مهمی را نیز که پدر و مادر در زندگی کودک ایفا می کنند توجه ما را جلب نمود . فقدان یک پدر کار امد و نیرومند در زندگی کودک پیدا شدن و تکوین میل به جنس موافق را در او بسیار اسان می کند باز هم چنان که تذکر داده شد نبایستی مشخصات جنسی فاعل را با انتخاب باالعکس یکسان مفعول دانست .

ساندور فرن چی معتقد است که اشکال و حالات مختلفی را از هم جنس دوستی که از نظر روحی و جسمی با هم تفاوت دارند در جزو و کادر یک دسته قرار دادن تنها به این موجب که برخی از عوارض و نشانه های علاقه به جنس موافق را از خود بروز می دهند کاری است نادرست و از ان خرده گیری می نماید و محق نیز می باشد به همین جهت وی برای علاقه به جنس موافق به جای اصطلاح واژه HOMOEROTIqUEرا به کار می برد فرنچی می گوید به طور کلی منحرفان دو دسته هستند یک دسته مردانی که در رابطه جنسی خود با مردان دیگر نقش زن را بازی می کنند و رفتار و سلوک شان در همان حدود می باشد و دسته دوم کسانی هستند که رفتار و خصایس شان و عمل ان ها به سان مردان است .

گذشته از این دو دسته، دسته سومی نیز هستند که مقداری از حالت فاعلی و اندازه یی از حالت مفعولی را با هم دارند وتعداد این گروه بسیار فراوان می باشد در سال های اخیر زیست شناسان به کشفیاتی در این راه نایل امده اند از جمله فوگن اشتیناخ در این باره بسیار کار کرده مطابق با این کشیفات شرایط جسمی میل به جنس موافق و هم چنین صفات مشخصه ان روشن می شود .

در حیوانات پستان دار این توفیق حاصل شده است که به وسیله انتقال غدد تناسلی یک جنس به جنس دیگر و حذف الت تناسلی نر را به ماده و ماده را به نر تبدیل سازند . هم چنین بایستی تذکر داده شود که ان قسمت از غده های جنسی که به وجود اورنده سلول های جنسی می باشند دارای قدرت تعیین کننده نیستند بلکه این نیروی تعیین کننده در قسمتی است ویژه به نام سلول های هلالی که عبارت است در واقع از همان غدد بلوغ .

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.