ظرفیت بیمار را با استفاده از برانگیختن تدریجی احساس، بالا ببرید.

ظرفیت بیمار را با استفاده از برانگیختن تدریجی احساس، بالا ببرید. ۱. دعوت به آگاه بودن از برانگیزنده های احساس: قبل از برانگیختن احساس، می توانید از بیمار درباره ی محرک آن بپرسید. پرسیدن درباره ی محرک راه انداز احساس، ظرفیت بیمار را برای تحمل احساس تا قبل از برچسب زدن به آن، بالا می […]


ظرفیت بیمار را با استفاده از برانگیختن تدریجی احساس، بالا ببرید.

۱. دعوت به آگاه بودن از برانگیزنده های احساس: قبل از برانگیختن احساس، می توانید از بیمار درباره ی محرک آن بپرسید. پرسیدن درباره ی محرک راه انداز احساس، ظرفیت بیمار را برای تحمل احساس تا قبل از برچسب زدن به آن، بالا می برد.

« من چیزی گفتم که باعث این احساس شد؟ چی گفتم؟»

« من چیزی درباره ی تو و مادرت گفتم. الان چه چیزی گفتم که تو را برانگیخته کرد؟»

۲. دعوت به آگاه بودن از واکنش خود:

پرسیدن از واکنش بیمار، به او کمک می کند تا قبل از برچسب زدن به احساسش، از آن مطلع شود. هم چنین، ظرفیت وی را برای تحمل احساس افزایش می دهد.

« به نظر می رسد شما به آنچه گفتم واکنش نشان دادید. متوجه شدید؟»

« شما متوجه این واکنش هستید. ببینید این واکنش، در ازای کدام گفته ی من بود؟ چطور متوجه این واکنش شدید؟ می خواهید به واکنشتان و این که چطور آن را احساس می کنید، توجه کنید؟»

« به نظر می آید درباره ی چیزی که گفتم، فکری دارید. میشه بپرسم چه فکر می کنید؟»

۳. دعوت به برقراری ارتباط میان احساس و واکنش:

پس از پی بردن به محرک بر انگیزنده ی احساس و واکنش بیمار نسبت به آن ( روش عقلانی سازی شده ی صحبت درباره ی احساسات)، به حد کافی، ظرفیت بیمار شدیداً شکننده را برای پرسیدن سؤال های مستقیم تر درباره ی احساس ها، بالا برده ایم.

« به نظر می رسد احساسی وجود دارد که این واکنش را ایجاد می کند. آن احساس چیست؟»

« در واکنش به گفته های من، متوجه چه احساسی در درون خودت شدی؟»

« احساستان نسبت به من چیست؟»

این زنجیره ی مداخلات، موجب می شوند که احساس، به تدریج برانگیخته شود و ظرفیت بیماران برای قرار گرفتن در آستانه ی تحمل اضطراب،‌ بدون بروز مشکل، افزایش پیدا کند. این چارچوب گام به گام را فقط در مورد بیماران شدیداً شکننده به کار ببرید. در تمام گام ها، بیمار را مورد حمایت خود قرار بدهید.

« بگذار به عقب برگردیم و به این احساس توجه کنیم و آن را مورد بررسی قرار دهیم».

« چطور است این احساس را بیش تر مورد توجه قرار دهیم».

« سعی کن در احساست شیرجه نزنی و فقط نوک پایت را داخل آن فرو کنی؛ چه اتفاقی می افتد؟»

به بیمار کمک کنید که تا جای ممکن و در حدی که اضطرابش در سطح عضلات مخطط باقی مانده باشد و ظرفیت های تفکرش سالم باشند، با درجه ی بالاتری از احساس مواجه شود.

چه زمانی می توانیم فرایند کاوش احساس ها را کاهش دهیم؟

ما با هدف ساختن ظرفیت بیمار برای تحمل احساس، بازسازی مسیر تخلیه ی اضطراب ناهشیار، از بین بردن دفاع های واپس روی و افزایش ظرفیت خود مشاهده گری، به کاوش احساس ها می پردازیم. به هر حال، مهم است که بدانیم چه زمانی احساس ها را بررسی کنیم و چه زمانی به بازسازی نقص ها بپردازیم. بازسازی را به محض مشاهده ی پاسخ های زیر، شروع کنید:

۱. علامت دهی ناهشیار اضطراب، در ماهیچه های مخطط شروع می شود. تنفس بیمار دشوار می گردد زیرا ماهیچه های بین دنده ای، به طور خودکار عمل نمی کنند. بیمار ناگهان شل می شود و در صندلی اش فرو می رود. احساس ضعف می کند. جداسازی عاطفه ناپدید می شود.

۲. اضطراب وارد شده در ماهیچه های صاف، درد فیزیکی ایجاد می کند.

۳. اضطراب، به آشفتگی شناختی/ ادراکی منجر می شود: بیمار سردرگم می شود، از شما عصبانی می شود و شما را با فرافکنی اش برابر می داند.

۴. دفاع های واپس رونده ظاهر می شوند: جداسازی، فرافکنی، تجزیه و کنش نمایی رخ می دهند.

این علائم حاکی از این هستند که بیمار از آستانه ی تحمل اضطرابش فراتر رفته است. در این حالت، اگر به برانگیختن احساس ادامه دهید، بیمار با اضطراب، خشم، افسردگی، جسمانی سازی یا اشکار واپس روی شدید، واکنش نشان خواهد داد.

به جای فراخوانی احساس، اضطراب بیمار را تعدیل کنید.

۱. فراخوانی احساس را متوقف کنید.

۲. یک خلاصه سازی شناختی از آنچه که اتفاق اقتاده است، ارائه دهید.

۳. بیمار را به توصیف نشانه های بدنی اضطراب، دعوت کنید.

۴. به بیمار کمک کنید که درباره ی موضوعات دیگر، به تفکر بپردازد.

۵. اگر این تکنیک های تعدیل اضطراب مؤثر واقع نشدند، به دفاع ها و ضعف های ایگو که موجب تداوم اضطراب می شوند، اشاره کنید.

۶. از بیمار بخواهید که احساس ها را در گوشه های دیگر مثلث شخص کاوش کند.

 

به خاطر داشته باشید که مثلث تعارض، به احساس، اضطراب ناشی از احساس و دفاعی که برای اجتناب از این احساس به کار می رود، می پردازد. مثلث شخص، به سه نوع از روابطی که ممکن است تعارض در قالب آن ها رخ دهد، می پردازد: رابطه با فردی در گذشته ی بیمار، رابطه با فردی در زندگی کنونی و رابطه ی بیمار با درمانگر. اگر بیمار رابطه ای را با رئیسش مطرح کند و اضطراب بالا برود، اضطراب را تعدیل کنید و به مثلث تعارض بپردازید. سپس از بیمار بخواهید که دوباره به احساساتش بپردازد اما نه در مورد رئیس؛ بلکه در خلال روابط گذشته یا در رابطه با شما. فراخوانی گسترده ی احساسات در طی فرایند انتقال، دفاع های مقابله و قفل گشایی احساسات ناهشیار، فقط زمانی امکان پذیر هستند که اضطراب بیمار، در حد ماهیچه های مخطط باقی مانده باشد.

چه زمانی، برانگیختن احساس را مجدداً شروع کنیم؟

احساس ها را زمانی برانگیزید که اضطراب به سطح ماهیچه های مخطط بازگشته است و یا بیمار از جداسازی احساس استفاده می کند. وقتی بیمار می خواهد چیزی را بررسی کند یا می پرسد « چرا آن اتفاق افتاده؟»، در حال استفاده از دفاع عقلانی سازی است و آماده است تا به احساسش پی ببرد. تحریک ملایم بیمار، احساسات وی نسبت به درمانگر را بر می انگیزد . کمی افزایش در این احساسات، اغلب اضطراب بیمار را کاهش می دهد، امید و انرژي و انگیزه اش را متمرکز می کند. برانگیختن احساس را زمانی متوقف کنید که تجربه ی آن به روند درمان کمکی نمی کند، خیلی ناراحت کننده است یا اضطراب بیمار را به بالاتر از حد تحمل وی می رساند.

 

 

برگرفته شده از کتاب: روانپویشی فشرده کوتاه مدت تعدیل فردریکسون برای شخصیت های شکننده 

مترجمان: دکتر فرهاد چنگیزی _ سارا مرادی کلاره _ پگاه سروشیان 

انتشارات: پرنده

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.