ترومای دلبستگی

ترومای دلبستگی : مادر و کودکی را در نظر بگیرید، چهره به چهره؛ کودک، در پاسخ به مادری صمیمی و به همان میزان پذیرای لبخندی تمام عیار می زند. شما با دیدن این صحنه احساس خوبی پیدا می‌کنید. چرا؟ چیز خوبی دارد اتفاق می افتد: دلبستگی، با همه فواید زیست شناختی و روان شناختی ای […]


ترومای دلبستگی : مادر و کودکی را در نظر بگیرید، چهره به چهره؛ کودک، در پاسخ به مادری صمیمی و به همان میزان پذیرای لبخندی تمام عیار می زند.

شما با دیدن این صحنه احساس خوبی پیدا می‌کنید.

چرا؟ چیز خوبی دارد اتفاق می افتد: دلبستگی، با همه فواید زیست شناختی و روان شناختی ای که از آن ناشی می شود.

کودکی که با این پیوند ناگسستنی با والد رشد می کند قادر خواهد بود بدون ترس، اضطراب یا دفاعی شدنِ بی جا با دیگران رابطه برقرار کند.

اما اگر این پیوند به دلیل بیماری، مرگ، بدرفتاری با جدایی از والد، گسسته شود، چه اتفاقی می افتد؟

این ترومای دلبستگی سبب ساز احساسات دردناکی می شود.

اگر کودک بتواند این درد را با حضور فردی مورد علاقه پردازش کند، رشدش به صورت هنجار ادامه پیدا می کند و بعدها، در زندگی، روابطی نزدیک خواهد داشت.

اگر کودک قادر نباشد این احساسات را با فردی موردعلاقه پردازش کند، از احساسات و روابطی که آن‌ها را بر می‌انگیزند دوری خواهد کرد.

این فرد هنگام نزدیک شدن و صمیمی شدن دچار اضطراب می شود.

درد شدید فقدان همچنین ممکن است خشم معطوف به والد از دست رفته، غایب یا بدرفتار را تحریک کند.

کودک، که نمی تواند برای پردازش احساساتش به کمک والدش تکیه کند، با ذهن نابالغ اش چاره‌ای جز تکیه به دفاع هایش ندارد.

از آنجایی که احساسات مملو از خشم خود آگاه باعث رنج می شوند، انجام آن‌ها را در ناخودآگاه دفن می‌کند، اما با این اعتقاد که احساساتش همان اعمالش هستند، طوریزندگی می‌کند که انگار خشمش را عملی کرده است به طوری که انگار به والدش آسیب زده یا او را به قتل رسانده باشد.

در نتیجه، احساسات مرکب عشق، درد، خشم، اشتياق و احساس گناه درباره خشم مدفون شده را در ذهنش نگه می دارد.

حالا، از نزدیک شدن به احساساتش یا به افرادی که آن‌ها را بر می‌انگیزند می ترسد.

کودکی که احساسات مرکبش را خاموش می کند ممکن است در نوجوانی دچار اجتناب از رابطه با دیگران، خودتخریب، امراض فیزیکی، افسردگی، اضطراب یا بی اشتهایی شود.

هرچه تروما زودتر اتفاق بیافتد، درد، خشم و احساس گناه شدیدتر و برهمین منوال دفاع‌ها و تخریب خود بیشتر است.

ارتباط بین این تروما و مشکلات طولانی مدت، در تحقیقات متنوعی که در زمینه حوادث ناگوار کودکی انجام گرفته، اثبات شده است.

اگر والدي، به هر علتی، پذیرای کودک نباشد، اشتیاق کودک به دلبستگی ناکام خواهد ماند . فاقد دلبستگی ایمن دچار الگوهای مرضی‌ای نظیر ساختار منش شکننده و شخصیتی مرزی خواهند شد.

اینها، به خاطر بی نتیجه ماندن تلاش دلبستگی، دچار درد، خشم و احساس گناهی عظیم خواهند شد.

آن‌ها به دفاع های بدوی شامل فرافکنی تفکیک و همانندسازی فرافکنانه تکیه می کنند که باعث ضعف در حفظ خویشتن یا اضطراب ناخودآگاه خودش را به صورت اختلال حواس و طیفی از نشانه های عصب می دهد و به ضعف در تحمل اضطراب منجر می شود.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.