پرورش هیجان همپای رشد کودک – بخش دوم ( شش تا هشت ماهگی )

شش تا هشت ماهگی این دو ماه دوره ی اکتشافات بزرگ اطفال است و آنها در این فاصله، همه ی اشیاء، مردم، و مکان های اطراف خود را کشف می کنند. در عین حال،‌ روش های جدیدی را برای ابراز احساسات،‌ از جمله احساس لذت، کنجکاوی،‌ ترس، و ناکامی از دنیای اطراف خود، پیدا می […]


شش تا هشت ماهگی

این دو ماه دوره ی اکتشافات بزرگ اطفال است و آنها در این فاصله، همه ی اشیاء، مردم، و مکان های اطراف خود را کشف می کنند. در عین حال،‌ روش های جدیدی را برای ابراز احساسات،‌ از جمله احساس لذت، کنجکاوی،‌ ترس، و ناکامی از دنیای اطراف خود، پیدا می کنند. این افزایش آگاهی، فرصت های جدیدی را برای پرورش هیجان فراهم می آورد.

از جمله جهش های رشدی مهمی که معمولاً در شش ماهگی رخ می دهد این است که طفل می تواند شی ء یا شخصی را که دیگر در جلوی چشمش نیست در خاطر خود نگه دارد و در عین حال، توجه خود را متوجه چیز دیگری کند. تا قبل از این، او فقط می توانست به شی ء یا شخصی که بر آن تمرکز داشت فکر کند. اما اکنون او می تواند مثلاً به عروسک خود نگاه کند، از دیدن آن لذت ببرد، و سپس به مادر (پدر) خود نگاه کند و لذت و خوشحالی خود را به او ابراز کند. این تحول، اگرچه ساده به نظر می رسد ولی فرصت های کاملاً تازه ای را برای بازی و تعامل عاطفی فراهم می آورد. اکنون طفل می تواند شما را به بازی با اشیایی که برای او جالب اند دعوت کند و احساسات خود را در مورد آنها به شما ابراز کند.

برای تسریع رشد هوش هیجانی در اطفال خود، باید دعوت آنها را برای بازی با اشیاء بپذیرید و واکنش های هیجانی آنها را تقلید کنید. این کار شما باعث می شود طفل احساسات و هیجانات خود را بیشتر به شما ابراز کند.

اطفال معمولاً در هشت ماهگی شروع به چهار دست و پا رفتن و کشف محیط اطراف خود می کنند. اما این کاشف کوچولو این را نیز یاد می گیرد که تفاوت های میان آدم های مختلفی را که با آنها روبرو می شود تشخیص دهد و این امر به نوبه ی خود،‌ زمینه را برای بروز ترس در او مهیا می سازد. وقتی که کودکی «غریبی می کند»، به خوبی می توان این ترس را در او مشاهده کرد. طفلی که با دیدن چهره ی هر کسی می خندید اکنون سر خود را در آغوش مادر پنهان می کند. او که تا همین چندی پیش مشتاقانه به بغل هر کسی می رفت، اکنون به والدین خود « دلبستگی پیدا کرده » و وقتی وارد محیط جدیدی می شود که افرادی برای او غریبه هستند به آنها می چسبد و حاضر نیست رهایشان کند.

در عین حال، طفل بهتر می تواند گفته های دیگران را درک کند، این مسئله به ارتباط عاطفی او با دیگران نیز کمک می کند. اگرچه او هنوز تا چند ماه دیگر نمی تواند صحبت کند اما گفته های دیگران را می فهمد و می تواند دستوراتی مثل «برو خرس سفیدت را بیار و به من بده» را درک کند و انجام دهد. یادم می آید وقتی دخترم، موریا، در این سن و سال بود، یک بار که بغلش کرده بودم به او گفتم: « عزیزم، مثل اینکه خسته ای. چرا سرت را روی شانه ام نمی گذاری کمی استراحت کنی؟ و موریا حرفم را فهمید و این کار را انجام داد. جمیع این تحولات جدید ـ توانایی حرکت کردن، توانایی تغییر توجه، و دلبستگی خاص به والدین، درک زبان گفتاری، و ترس از ناشناخته ها ـ به شکل گیری مهارتی می انجامد که روانشناسان آن را «رجوع اجتماعی» نامیده اند. که درواقع همان گرایش طفل برای نزدیک شدن به اشیاء یا رویدادهای خاص و سپس رجوع به مادر (پدر) برای کسب اطلاعات عاطفی است. برای مثال، نوزاد با نزدیک شدن به یک سگ ناآشنا ممکن است صدای مادرش را بشنود که می گوید: «نه، نرو آن طرف!» طفل می تواند ترکیب کلمات مادر،‌ لحن صدای او، و حالات چهره اش را درک کند و بفهمد که احتمال خطر وجود دارد. از سوی دیگر، ممکن است طفل به یک آدم آهنی پر سروصدا نزدیک شود و به عقب برگردد و مادرش را ببیند که خنده ای آرامش بخش بر لب دارد. بدین ترتیب، او متوجه می شود که بازی کردن با آن آدم آهنی خطری ندارد. از این رو، در این سن، والدین نقش منحصر به فردی در زندگی عاطفی کودکان ایفا می کنند و برای آنها « پایگاه ایمنی» به شمار می روند. بدین ترتیب، نوزاد احساس می کند که می تواند آزادانه به اکتشاف بپردازد و می داند که برای کسب اطمینان می تواند هرگاه بخواهد به این پایگاه ایمنی رجوع کند.

وقتی در مورد طفلی، رجوع اجتماعی به والدین مشاهده می شود. نشانگر آن است که طرفین از لحاظ عاطفی با هم در ارتباط اند و بچه احساس امنیت عاطفی می کند. کودک چون باری تقلیدی را در اوایل دوران طفولیت یاد گرفته است،‌ اکنون در شناخت و درک نشانه های عاطفی والدین مهارت پیدا کرده است. او می داند که می تواند به نشانه هایی چون حالت های چهره، رفتار غیر کلامی، و لحن صدا اعتماد کند. ( در این جا گزارش جالبی داریم درباره ی تأثیر اختلافات زناشویی بر این فرایند: سوزان دیک اشتاین و راس پارک دریافته اند که وقتی والدین درگیر اختلافات زناشویی هستند، اطفال برای رجوع اجتماعی به پدران خود رو نمی آورند اما همچنان رجوع اجتماعی به مادران را ادامه می دهند. ما معتقدیم که این امر حاکی از این حقیقت است که مردان به هنگام بروز اختلافات زناشویی نه تنها از همسر خود، بلکه از فرزندانشان نیز از نظر عاطفی فاصله می گیرند. در صورتی که زنان فقط از شوهر خود فاصله می گیرند ولی ارتباط عاطفی خود را با فرزندانشان حفظ می کنند.)

من به والدین توصیه می کنم که برای تقویت رابطه ی عاطفی خویش با فرزندانشان در این سنین با آنها رفتاری آینه وار داشته باشند؛ یعنی همان احساساتی را که کودک به آنها ابراز می کند به وی انعکاس دهند. این عمل بخش مهمی از پرورش هیجان در سنین پایین را تشکیل می دهد.

ـ چون به بچه ها کمک می کند احساسات خود را در قالب کلمات بیان کنند. برای بیان چیزهایی مثل « الآن غمگین ( شاد، وحشتزده و …) هستی، درسته؟» یا « الآن خیلی خسته ای. نمی خواهی کمی روی زانویم بنشینی؟» علاوه بر گفتار، از حالت های چهره نیز استفاده کنید. اگر حدسی که زده اید صحیح باشد، طفل حرف شما را می فهمد و احساسش را بروز می دهد. اما، اگر گاهی در تشخیص احساس فرزندتان دچار اشتباه شدید نگران نباشید. این مسئله طبیعی است و خوشبختانه اطفال در این زمینه خیلی صبور و بردبارند.

به یاد داشته باشید که اطفال نیز به نشانه های عاطفی شما توجه دارند. بنابراین، می توانید از این موضوع استفاده کنید و به او کمک کنید تا در هنگام مواجه شدن با افراد غریبه آرام باشد و غریبی نکند. اگر مادر در هنگام مواجهه با فردی غریبه، آرام باشد و حتی با او دست بدهد و او را در آغوش بگیرد، آنگاه طفل با مشاهده ی این رفتار مادر می فهمد که می تواند به آن شخص غریبه اعتماد کند.

 

برگرفته شده از کتاب: پرورش هوش هیجانی در کودکان 

نویسنده: دکتر جان گاتمن 

ترجمه: حمید رضا بلوچ

 

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.