آیا می توان با یک فرد خودشیفته پاتولوژیک ارتباط برقرار کرد؟

خودشیفته پاتولوژیک خودشیفته پاتولوژیک: مضامین رابطه با افراد خودشیفته بیمارگونه در یک مطالعه جدید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. یک تحلیل موضوعی جدید الگوهای متفاوتی را بین خودشیفته‌هایی که با آن‌ها مرتبط هستید و آن‌هایی که با آنها مرتبط نیستید نشان می‌دهد. افراد دارای خودشیفتگی بیمارگونه زندگی را برای کسانی که با آنها […]


خودشیفته پاتولوژیک

خودشیفته پاتولوژیک: مضامین رابطه با افراد خودشیفته بیمارگونه در یک مطالعه جدید مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.

یک تحلیل موضوعی جدید الگوهای متفاوتی را بین خودشیفته‌هایی که با آن‌ها مرتبط هستید و آن‌هایی که با آنها مرتبط نیستید نشان می‌دهد.

افراد دارای خودشیفتگی بیمارگونه زندگی را برای کسانی که با آنها رابطه دارند دشوار می کنند.

با تمرین اصول اولیه این رویکرد موضوع رابطه ای، ممکن است بتوانید ناهماهنگی را به هارمونی تبدیل کنید.

داشتن رابطه با یک خودشیفته بیمارگونه ممکن است غیرممکن به نظر برسد. تقاضاهای همیشگی آنها برای توجه، خود محوری و تحقیرهای مکرر به این معنی است که تعاملات شما فقط می تواند درد ایجاد کند.

با این حال، اگر چاره ای جز قرار گرفتن در یک دایره روابط با این شخص نداشته باشید، چه؟ شاید آنها شوهر شوهر، عمه یا دایی یا دوست یکی از همسایه های نزدیک هستند. حتی استرس زاتر، ممکن است شخصی سابق شما باشد که حضانت فرزندانتان را با او تقسیم می کنید. شما هر تعامل احتمالی را با ترس مشاهده می کنید، زیرا می دانید که در نهایت هم خشمگین و هم از روحیه شما تضعیف می شود.

این مجموعه شرایط را با شرایط دیگری مقایسه کنید که در آن فرد به وضوح ویژگی های خودشیفتگی بیمارگونه را نشان می دهد، اما نسبی، نزدیک یا غیر آن نیست. شما ممکن است یک همکار یا یکی از اعضای کمیته داوطلب داشته باشید که فقط باید برای انجام وظایف خاص با او ارتباط داشته باشید.

این فرد سعی می‌کند وقتی نوبت به گرفتن اعتبار برای کاری که انجام داده‌اید، شما را از بین ببرد و به نظر می‌رسد که وسواس زیادی نسبت به خودانگاره‌اش دارد. اگرچه گیر کردن با این فرد ناخوشایند است، اما تعاملات شما هرگز واقعاً وحشتناک نیستند. چگونه ممکن است که یکی از بستگان بتواند به گونه ای به شما برخورد کند که یک غیر خویشاوند نمی تواند؟

مضامین اصلی رابطه ای در تعامل با خودشیفته ها

برای پاسخ به این سوال، دانشگاه ولونگونگ، نیکلاس دی و همکارانش (۲۰۲۲) به دنبال درک «شیوه‌های ناکارآمد ارتباط» بودند که زمانی اتفاق می‌افتد که افراد در روابط نزدیک با فردی با خودشیفتگی بیمارگونه هستند. محققان استرالیایی با اشاره به اینکه این روابط می‌توانند با “درد و ناراحتی قابل توجه برای دیگران” مشخص شوند، بر این باور بودند که با تجزیه و تحلیل این الگوها، آنها همچنین می‌توانند راه‌هایی را برای ایجاد راه‌های موثر برای درمان از طریق روان‌درمانی روشن کنند.

دی و همکارانش تحقیقات خود را با استفاده از رویکردی انجام دادند که توسط «موضوعات ارتباطی اصلی تعارض» (CCRT) ارائه شده بود. این یک روش مبتنی بر درمان است که امکان بررسی پویایی های اساسی تعاملات را فراهم می کند. شما ممکن است کسی باشید که همیشه به شکل نامطلوبی با یک خواهر یا برادر بزرگتر مقایسه شده اید. در طول زندگی، آن موضوع را با جستجوی تایید شدن و زمانی که اینطور نیستید، افسرده یا عصبانی خواهید شد.

همانطور که نویسندگان توضیح می‌دهند، در زمینه خودشیفتگی آسیب‌شناختی، CCRT می‌تواند «نه تنها شیوه‌ی مشخصه‌ی تعامل یک فرد با دیگران، بلکه پیامدهای تخیلی یا آرزومند تعاملات آنها را نیز شناسایی کند». بنابراین، اختلال مرتبط با اختلال آن‌ها باید پاسخ‌هایی را از سوی افراد دیگر ایجاد کند که تنها به تقویت الگوهای ناکارآمد آنها کمک می‌کند.