کودک قربانی خانواده خودشیفته: انواع راه هایی که به واسطه آن کودکان در خانواده های دارای والدین خودشیفته قربانی می شوند.

کودک قربانی خانواده خودشیفته  کودک قربانی خانواده خودشیفته: اغلب مورد هدف پیش بینی های منفی قرار می گیرند و زیر بار مسئولیت های بزرگسالان می روند. فرزندان این خانواده می‌توانند انواع الگوهای مقابله‌ای را اتخاذ کنند که هر کدام نقاط قوت و معایب خاص خود را دارند. فرزندان این خانواده ممکن است آسیب های جدی […]


کودک قربانی خانواده خودشیفته 

کودک قربانی خانواده خودشیفته: اغلب مورد هدف پیش بینی های منفی قرار می گیرند و زیر بار مسئولیت های بزرگسالان می روند.

فرزندان این خانواده می‌توانند انواع الگوهای مقابله‌ای را اتخاذ کنند که هر کدام نقاط قوت و معایب خاص خود را دارند.

فرزندان این خانواده ممکن است آسیب های جدی را تجربه کنند، اما به احتمال زیاد از پویایی مخرب خانواده رهایی پیدا می کنند.

به زبان ساده، فرزندان این خانواده کسی است که به طور غیرمنصفانه هدف شرم، خشم و سرزنش شخص یا گروه دیگری قرار می گیرد. در یک خانواده خودشیفته بی سواد عاطفی یا فرار، معمول است که یکی از بچه ها به دلیل قربانی شدن دائمی جدا شود. این کودک به گونه‌ای ساخته شده است که پیش‌بینی‌های منفی والدین خودشیفته – احساسات، افکار و رفتاری که در خود آنها می‌خواهند انکار کنند- را به دوش بکشد، در حالی که اغلب در خانواده مسئولیت‌های بزرگسالی را بر دوش دارند.

۸ نوع تجاوز در خانواده های خودشیفته

اینکه چرا یک کودک خاص هدف قربانی شدن قرار می گیرد، تحت تأثیر ترکیبی از عوامل مانند جنسیت، ترتیب تولد و ویژگی های شخصیتی است. کودکان تسخیر شده ممکن است راهبردهای زیادی را برای مدیریت نقش دردناک خود در سیستم خانواده ناکارآمد امتحان کنند و هر چه که می توانند از والدین خود تأیید کنند. به دلیل کاهش ارزش مداوم و استثماری که در معرض آن قرار می‌گیرند، بزهای قربانی برای ایجاد عزت نفس سالم و مرزها تلاش می‌کنند، و اغلب قربانی‌های شخصی بزرگی را در تلاش برای به دست آوردن تایید بسیار مشروط که برای عشق در خانه‌هایشان وجود دارد، انجام می‌دهند.

یک کودک قربانی ممکن است یک یا چند شکل از الگوهای مقابله ای را که در زیر توضیح داده شده است، اتخاذ کند. برای مثال، کودکی که پاسخ سرکشی دارد ممکن است حقیقت‌گو و محافظ باشد، یا کودکی که مشکل را حل می‌کند ممکن است کمال‌گرا و/یا مراقب باشد. اگر مثلاً خواهر و برادری خانه را ترک کند یا شرایط دیگر تغییر کند، ممکن است بیش از یک کودک در یک خانواده قربانی شوند.

۱٫ سرایدار

کودکان قربانی ممکن است مراقبت عاطفی و/یا جسمانی را برای یک یا چند والدین/پدر ناتنی ارائه دهند و به عنوان بهترین دوست، همسر، درمانگر یا پرستار عمل کنند. ممکن است به آنها مسئولیت های خانگی مانند نظافت، پخت و پز و مراقبت از خواهر و برادر داده شود، در حالی که برای مصائب خانواده نیز هدف خشم و سرزنش قرار می گیرند. بزهای قربانی که اغلب شهودی و همدل هستند، می توانند در بزرگسالی به شفا دهندگان قدرتمندی تبدیل شوند. اما اگر به اولویت دادن به نیازهای دیگران بر نیازهای خود ادامه دهند، احتمالاً دچار اضطراب، مراقبت ضعیف از خود، رنجش و فرسودگی می شوند

۲٫ حل المسائل

کودک مشکل گشا برای رسیدگی به امور خانواده قدم برمی دارد. این کودک ممکن است در شرایط بحرانی مسئولیت را بر عهده بگیرد، به والدین مشاوره دهد یا تصمیم بگیرد، جنبه های خانواده را مدیریت کند، و شاید برای خانواده درآمد کسب کند. قربانیان مشکل گشا ممکن است با رفع مشکلات، تأیید کوتاه مدت و/یا مهلتی از انتقاد و نمایشنامه را به دست آورند، اما، مانند مراقبان، برای خدماتی که به قیمت نیازها و توسعه سالم خود ارائه می دهند مورد سوء استفاده قرار می گیرند. در بزرگسالی، آنها اغلب رهبری توانمندی از خود نشان می دهند، اما با احساس هوشیاری بیش از حد در برابر تهدیدات احتمالی، مسئولیت بیش از حد در قبال رفاه دیگران، و ناراحتی از درخواست کمک دست و پنجه نرم می کنند.

۳٫ محافظ

کودکان در نقش محافظ وارد عمل می‌شوند تا از والدین و/یا خواهر یا برادر کوچک‌ترشان در برابر آزار کلامی و/یا فیزیکی غالب خودشیفتگان دفاع کنند. چنین کودکانی ممکن است به دلیل تجربه خود در مورد قربانی شدن، سعی در محافظت از اعضای خانواده داشته باشند، یا ممکن است در نتیجه ایستادگی در برابر آزار، در سیستم خانواده قربانی شوند. در بزرگسالی، کودکانی که با تجاوزات سوء استفاده‌کنندگان روبرو شده‌اند، ممکن است به مدافعان خشن و دلسوز عدالت و محرومان تبدیل شوند. اما آن‌ها اغلب برای تشخیص محدودیت‌ها، آسیب‌پذیری و نیاز به حمایت تلاش می‌کنند

۴٫ حقیقت گو

کودکانی که ناکارآمدی خانواده را می شناسند و سعی می کنند درباره آن صحبت کنند (مانند نابرابری ها، خشم، غفلت، نقض مرزها) سعی می کنند ناهماهنگی شناختی بین تجربه خود از واقعیت و انکارها و تحریف هایی را که توسط والدین یا والدینی که به آنها فشار می آورد، حل کنند. مانند محافظان، کودکان راستگو در خانه های خودشیفته ممکن است انگیزه ای برای زیر سوال بردن سیستم خانواده داشته باشند، زیرا آنها قربانی شده اند، یا ممکن است هدف قربانی شدن قرار گیرند زیرا آگاهی آنها به عنوان یک تهدید تلقی می شود. حقیقت گویان فهیم و غالباً عاقل یا حتی رویایی می توانند تحلیلگران اجتماعی، نویسندگان، مبارزان عدالت خواه و افشاگران قدرتمند باشند. اما دیدن بیشتر از دیگران می‌تواند باعث ناامیدی، تنهایی و رنجش دیگران شود که ترجیح می‌دهند حقایق دشوار را انکار کنند.

۵٫ کمال گرا/موفق

کودکان تسخیر شده ممکن است از طریق الگوهای کمال گرایانه و موفقیت بالا تلاش کنند تا مورد تایید قرار گیرند، از انتقاد اجتناب کنند، و روایت های منفی درباره خود را رد کنند. چنین تلاش‌هایی می‌توانند اعتبار گذرا را برای آنها به ارمغان بیاورند یا از توجه منفی خلاص شوند، اما معمولاً قربانی خانواده بسیار کمی مورد تایید یا ارزش گذاری قرار می‌گیرد. کمال گراها/موفقان با انگیزه و اغلب باهوش و با استعداد ممکن است توانایی های بزرگی داشته باشند، اما تمایل دارند با یک منتقد درونی خشن، نیاز به کنترل و استانداردهای غیر واقعی برای خود و دیگران مبارزه کنند.

۶٫ شورش کنید

فرزندان قربانی این خانواده ممکن است با اتخاذ الگویی از شورش مداوم علیه اشکال کنترل و اقتدار به طور کلی به ناعادلانه بودن نقش خود واکنش نشان دهند. آنها قادر به برآوردن نیازهای خود یا پردازش ناامیدی خود به روش های سالم نیستند، آنها احساس ناتوانی خود را از طریق رفتار سرکشی جبران می کنند. مانند حقیقت گویان خانوادگی، شورشیان اغلب با میل به عدالت هدایت می شوند و می توانند مبارزان قدرتمندی برای یک هدف باشند. اما آنها می توانند بی هدف و خود خرابکار باشند مگر اینکه منبع خشم خود را تشخیص دهند و راه های سازنده ای برای تمرکز انرژی خود بیابند.

۷٫ فرو ریخت

برخی از کودکان قربانی چنان بی‌توجهی و آزار شدید را تجربه می‌کنند، با منابع کمی حمایتی برای ایجاد انعطاف‌پذیری، که در رشد و شکوفایی ناکام می‌مانند و از نظر روانی بی‌ثبات، بیمار مزمن، خودکشی، بستری، بی‌خانمان، اعتیاد و/یا زندانی می‌شوند. در بزرگسالی، ممکن است مسیری از عملکرد ضعیف، بحران‌های مکرر یا سقوط را تجربه کنند که به مرگ زودهنگام در اثر بیماری، اعتیاد، خودکشی یا خشونت ختم می‌شود. کودکانی که از جهاتی «متفاوت» هستند، مانند دگرباشان یا عصبی-آتیپیک، معمولاً هم در خانواده و هم در جامعه به طور کلی هدف قربانی شدن افراطی هستند

۸٫ خودشیفته پنهان

از میان نقش های کودک در خانواده خودشیفته، فرزند طلایی مستحق و درهم تنیده احتمالاً به احتمال زیاد شخصیت خودشیفته را ایجاد می کند. با این حال، قربانی شدن نیز می‌تواند منجر به خودشیفتگی، به‌ویژه شکل پنهان آن شود. کودکان تسخیر شده که خودشیفته می‌شوند معمولاً آموزش دیده‌اند تا در برابر سلطه والدین (و شاید خواهر و برادر) آشکارا خودشیفته‌تر تسلیم شوند و در نتیجه یاد می‌گیرند خشم، برتری و میل به کنترل خود را به پرخاشگری منفعل بپوشانند. در بزرگسالی، خودشیفته‌های پنهانی قربانی قربانی می‌شوند و ممکن است از آن برای جلب همدردی استفاده کنند و در عین حال دیگران را در معرض بی‌توجهی و سوء استفاده‌هایی قرار دهند که در دوران رشد تجربه کرده‌اند.

مسیر شفا

تجربه قربانی خانواده می تواند بسیار دردناک و آسیب زا برای عزت نفس و رشد هویت باشد. اما می‌تواند جنبه‌های رستگاری در این نقش وجود داشته باشد: فرزندان این خانواده اغلب همدل، مستقل، توانا و متعهد به عدالت هستند. و وضعیت خارجی آنها می تواند با فشار دادن آنها به زیر سوال بردن سیستم خانواده و ایجاد استقلال از آن به نفع آنها باشد، که گام های ضروری برای شکستن چرخه نسلی آسیب و تلاش برای بهبودی است.

مسیر شفا برای فرزندان این خانواده ، ایجاد امنیت و ثبات، ایجاد عزت نفس و مرزهای سالم، و جایگزینی الگوهای مقابله اجباری با خودآگاهی، شفقت به خود و روابط متقابل است.

نویسنده:

سرکار خانم فرخنده رمضانی نژاد

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ تماس حاصل فرمایید.