والدین مرزی  :  راهنمای بقا

والدین مرزی  :  راهنمای بقا ، حقیقت سرد و بی رحمانه اختلال شخصیت مرزی. ارزش هویت یک چیز با ارزش است. با   خود شروع می‌شود و در طول زمان به مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باور به درست و غلط بودن و توانایی دفاع از خود، علی‌رغم عواقب، رشد می‌کند. فرزندپروری خوب این بخش ارزشمند انسان را […]


والدین مرزی  :  راهنمای بقا ، حقیقت سرد و بی رحمانه اختلال شخصیت مرزی.

ارزش هویت یک چیز با ارزش است. با   خود شروع می‌شود و در طول زمان به مجموعه‌ای از ارزش‌ها، باور به درست و غلط بودن و توانایی دفاع از خود، علی‌رغم عواقب، رشد می‌کند. فرزندپروری خوب این بخش ارزشمند انسان را پرورش می دهد. یک هویت قوی به شما این حق را می دهد که آنچه را که لیاقتش را دارید بخواهید، بدون اینکه احساس کنید مورد استفاده قرار گرفته اید، مهربانانه ببخشید، و فقط به این دلیل که احساس درستی دارید، “نه” بگویید.اما، چه اتفاقی می‌افتد اگر توسط مادر (یا پدری) بزرگ شده باشید که واقعاً آسیب دیده است؟ بیایید نگاهی ویژه به مادر مرزی بیندازیم. او چگونه ممکن است رفتار کند و برای نجات یافتن  چه کاری می توانید انجام دهید. نجات  از دست  والدین مرزی افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی (شخصیت مرزی ) تهدیدی برای احساس خود کسانی هستند که در روابط پایدار با آنها هستند. این امر به ویژه برای فرزندان آنها صدق می کند، اما همسران نیز می توانند آسیب ببینند.

بقای احساس خود در حین ارتباط با شخصیت مرزی مستلزم درک الگوهای رفتاری مرتبط با شخصیت مرزی و برخی ابزارها برای محافظت از خود است در حالی که سعی می کند مهربان، حمایت کننده، درک کننده و شاید دوست داشتنی باشد. برخی از الگوهای خاص وحشیانه رابطه در اینجا با چند استراتژی برای محافظت از خود در هنگام قرار گرفتن در معرض مورد بحث قرار خواهد گرفت.بسیاری از اختلالات روانپزشکی عواقب مخربی برای اعضای خانواده دارند. به عنوان مثال می توان به پدوفیلی، الکلیسم، اختلال شخصیت ضد اجتماعی و زوال عقل، مانند زوال عقل آلزایمر اشاره کرد. کنار آمدن با افراد آسیب دیده به معنای سرزنش کردن آنها برای بیماری نیست، بلکه به معنای محافظت از خود است.اجازه دادن به فرزند  اوتیستیک برای آسیب رساندن به مراقب کمکی به فرزند  نمی کند. اجازه دادن به یک شخصیت مرزی برای از بین بردن احساس خود به نفع شخصیت مرزی  نیست.در اینجا سه ​​تله وحشیانه وجود دارد که باید از آنها اجتناب کنید.

حقیقت بی رحمانه:

“حقیقت” یک شخصیت مرزی  در واقعیت ثابت نیست، بلکه داستانی است که می تواند برای حمایت از برداشت ها و انگیزه های آنها تغییر کند. استانداردهای عینی نه به رسمیت شناخته می شوند و نه تایید می شوند. در نتیجه اغلب ناسازگاری ها و تضادها رخ می دهد. شخصیت مرزی : “چرا   اطراف من از خودت محافظت  می کنید؟”فرزند : “چون تو در گذشته به من صدمه زدی و من نمی خواهم دوباره آسیب ببینم.”شخصیت مرزی: “من به تو صدمه زدم! من آن را به خاطر نمی آورم. چه زمانی؟”فرزند: “در دوران فرزند ی من را با کمربند می زدی.”شخصیت مرزی : «من آن را به خاطر نمی‌آورم. داری از خودت در میاری   . خالی بند .»

 

در اینجا، حافظه برای خدمت به شخصیت مرزی  بازنویسی می شود و سپس به عنوان یک ابزار  استفاده می شود. او ماجرا را کاملا معکوس میکند، کاملا  تحریف شده، نقش قربانی را بازی می کند. شخصیت مرزی  متهم به سوء استفاده است و در نهایت قربانی اتهامات نادرست می شود و بنابراین سوء استفاده بعدی را توجیه می کند.

شخصیت مرزی : “من یک استراحتگاه فوق العاده در پالم اسپرینگز پیدا کردم. چرا همه ما برای کریسمس به آنجا نمی رویم؟»

فرزند : “مادر ما از قبل برنامه هایی داریم که امسال به برمودا برویم.”

شخصیت مرزی : “با تو می آیم ؟”

فرزند : “ما واقعاً به آن فکر نکرده بودیم.”

شخصیت مرزی : “اما تو گفتی که ما با هم می رویم.”

فرزند : “گفتم شاید بتوانیم زمانی با هم برویم.”

شخصیت مرزی : «من اینطوری به یاد نمی‌آورم. من درک می کنم که این چیزی نیست که شما بخواهید انجام دهید. دیگر نمی‌پرسم.»

سیال بودن حقیقت بی رحمانه اجازه می دهد تا برای اهداف خودخواهانه دستکاری شود. در این مورد، شخصیت مرزی  می خواهد تعطیلات را انتخاب کند و با فرزند و نوه هایش برود. نتیجه نهایی این است که یک بار دیگر شخصیت مرزی  قربانی می شود و سوء استفاده بیشتر را توجیه می کند.حقیقت بی رحمانه را نمی توان به طور مؤثر به چالش کشید یا درباره ی ان بحث کرد. حتی ارائه شواهد محکم پویایی را تغییر نمی دهد که در آن شخصیت مرزی  قربانی است و فرزند  به عنوان فرد  بی محبت و شایسته آزار قرار می گیرد.

فرزند : “وقتی قبل از اینکه در رایانه به چندین تاریخ، فصل و مکان مختلف نگاه کنیم، درباره این موضوع بحث کردیم.”

شخصیت مرزی : “من آن را به خاطر نمی آورم.”

فرزند: “من سابقه جستجو را در رایانه خود دارم.”

شخصیت مرزی : “بگذار ببینم.”

فرزند به او نشان می دهد

شخصیت مرزی : واضح است که شما نمی خواهید من برای کریسمس در کنار شما و خانواده شما باشم و بنابراین من این کار را نخواهم کرد. واضح است که شما چه احساسی نسبت به من دارید.»

تکنیک های زیادی برای مقابله با حقیقت بی رحمانه وجود دارد. بهترین ها پیشگیرانه هستند. در ارائه پیشنهادات بسیار مراقب باشید. آنها اغلب به عنوان پیشنهادات بازنویسی می شوند و سپس به عنوان حق تلقی می شوند. از اینترنت استفاده کنید. سابقه ی چت و تماس  به شما امکان می دهد شخصیت مرزی  را    به متن نوشته شده ارجاع دهید. آماده باشید که مکالمه را با این جمله به پایان برسانید: «می‌دانم که شما آن را اینگونه می‌بینید».

آزمون وحشیانه

آزمون وحشیانه شامل تأیید بر اساس انتظار کمال است. انتظار کمال، مجموعه ای برای شکست و طرد شدن است.

شخصیت مرزی  “چگونه می توانم در مواقع اضطراری با شما تماس بگیرم؟”

فرزند  “به من زنگ بزن”

شخصیت مرزی  “اگر پاسخ ندهید چه؟”

فرزند : “پیام بگذارید.”

شخصیت مرزی : “اگر اورژانسی باشد چه؟”

فرزند : “ابتدا با ۱۲۵ تماس بگیرید.”

شخصیت مرزی : “من باید بتوانم در هر زمانی با شما تماس بگیرم.”

فرزند : “من در دسترس هستم .”

شخصیت مرزی : “چه چیزی در زندگی خود دارید که از من مهمتر است؟”

در اینجا شخصیت مرزی  وضعیتی را تنظیم کرده است که او می‌تواند اولویت موضوع امنیتی را قضاوت کند. با درخواست توجیهی در مورد اتفاقاتی که در زمانی که می توانستید با او تماس بگیرید، اتفاق افتاده است، او خود را هم در موقعیت قربانی قرار می دهد و هم در موقعیتی قرار می دهد که شما را به عنوان یک انسان بر اساس یک معیار واحد قضاوت کند: دستیابی.شخصیت مرزی  یک قاضی بی رحم است. وقتی بیش از یک راه برای تفسیر یک موقعیت وجود داشته باشد، شخصیت مرزی  راهی را انتخاب می کند که نقش او را به عنوان قربانی به حداکثر می رساند.

والدین مرزی : «من دیشب تماس گرفتم و شما تا امروز به تماس من پاسخ ندادید. چرا دیشب به من زنگ نزدی؟»

فرزند : “من صدای زنگ تلفن را نشنیدم.”

والدین مرزی : “چیکار می کردی؟”

فرزند : “خواب بودم.”

والدین مرزی : “هیچ کس در خانه شما نمی تواند صدای زنگ تلفن را در شب بشنود؟”

فرزند : “این قبلاً مشکلی نبود.”

والدین مرزی : «اوه. بنابراین فقط زمانی اتفاق می افتد که من تماس بگیرم.»

اگر کسی بخواهد به والدین مرزی  اطمینان دهد که آنها در دسترس هستند، یک آزمایش بی رحمانه انجام می شود: شخصیت مرزی  به بهانه ای برای بررسی در دسترس بودن، تماس غیرمنتظره ای را انجام می دهد. اگر فرزند  در دسترس باشد، انتظار می رود که این استاندارد برای همیشه حفظ شود. آزمایشات دیگری رخ می دهد و در نهایت منجر به شکست می شود که با سوء استفاده مواجه می شود. آزمون وحشیانه و نابخشودنی است. مهم نیست که چند بار امتحان را پشت سر گذاشته اید، شکست را نمی توان بخشید.موفقیت  در این آزمایش وحشیانه مستلزم تأیید این موضوع است که واقعاً خوب است کسی را داشته باشیم که بتواند دسترسی نامحدود را ارائه دهد اما به وضوح تصدیق کند که این امکان پذیر نیست. حفاظت از حس خود مستلزم درک این موضوع است که ناتوانی در انجام یک درخواست غیرمنطقی، فرد را به یک زباله تبدیل نمی کند.

زمان حمله والدین مرزی

شخصیت های مرزی  ساعت مخصوص خود را دارند که کیفیت روابط را تعیین می کند. وقتی آنها با کسی تماس می گیرند یا انتظار دارند که کسی با آنها تماس بگیرد، یک زمان  تعیین می شود. این زمان  مشخص  می کند که آیا پاسخ به موقع است یا نه. هنگامی که آستانه به موقع سپری شود، طرف مقابل به عنوان یک رها کننده تعیین می شود. این بدترین چیزی است که هر کسی می تواند باشد. این به این معنی است که شما به اندازه کافی خوب نیستید. یک شکست زباله ها. هیچ کس نمی داند ساعت روی چه زمانی تنظیم شده است. تماس بعد از محدودیت زمانی کاربرد محدودی دارد.

شخصیت مرزی : “چرا به تماس من پاسخ ندادی؟”

فرزند : “من می رفتم.”

شخصیت مرزی : “چه زمانی؟”

فرزند : “چند ساعت دیگر.”

شخصیت مرزی : “ای کاش هرگز بچه دار نمی شدم.”

ساعت بی رحم گونه ای از تست وحشیانه است که در آن شخصیت مرزی  انتظارات غیرممکن دیگران را ایجاد می کند. وقتی دیگران نمی توانند انتظارات غیرمنطقی را برآورده کنند، با آزار عاطفی تنبیه می شوند، که با احساس شخصیت مرزی  از قربانی بودن توجیه می شود، زیرا او به خواسته خود نرسید.خروج از این وضعیت  مستلزم تأیید این موضوع است که داشتن یک منبع امنیتی که بتواند همیشه پاسخگو باشد، ایده آل است، اما شما فقط می توانید آنچه را که می توانید ارائه دهید، ارائه دهید. پاسخ به این سوال که چه چیزی مهم‌تر است، مجموعه‌ای برای شکست خوردن، نوعی آزمون بی‌رحمانه است، زیرا تقریباً هیچ توجیهی مناسب ارزیابی نمی‌شود، زیرا آنها اولویت اول هستند. بنابراین به این سوال نباید پاسخ داد. یک پاسخ جایگزین ممکن است “چیزی بسیار مهم باشد، مهم نیست که چه چیزی باشد”.بار دیگر، محافظت از خود با درک غیرمنطقی بودن انتظار همراه است و بنابراین عدم برآورده کردن انتظار غیرمنطقی دلیلی برای محکومیت نیست.

اگر سال‌ها تلاش کرده‌اید که یک شخصیت مرزی  را آرام کنید و اکنون تصمیم بگیرید که از چرخ و فلک خارج شوید، مطمئناً باعث خشم شخصیت مرزی  خواهید شد. هر چه مدت بیشتری اجازه سوء استفاده را داده باشید، مدت بیشتری طول می کشد تا خشم فروکش کند . هرگز به طور کامل فروکش نمی کند، اما اگر روشن کنید که ابراز خشم باعث جدایی می شود در حالی که پاسخ های اجتماعی بیشتر نتیجه مثبت تری به همراه خواهد داشت، پذیرش تدریجی وجود خواهد داشت.

شخصیت مرزی : «به شما نیاز دارم که فوراً بیایید. یک موش در کمد است.»

فرزند : “من سر کار هستم. تا زمانی که کارم تمام نشود نمی توانم به آنجا بیایم.»

شخصیت مرزی : “من الان به تو نیاز دارم.”

فرزند : “شما می توانید صبر کنید تا من از کار بیایم یا اکنون با یک سمپاش  تماس بگیرید.”

شخصیت مرزی : “شما یک فرزند بیهوده هستید.”

فرزند : «آنها انتخاب های شما هستند. سوء استفاده از من تنها به حذف یکی از گزینه های شما کمک می کند.»

برای تعیین حد و مرز، «سوءاستفاده» نامیدن آن بسیار مهم است. هنگام استفاده از این رویکرد دو اخطار وجود دارد. یکی این است که بلوف نزنید. هیچ پاسخی را که آمادگی آن را ندارید تهدید نکنید. اخطار دوم این است که اگر تهدید کردید، باید آن را انجام دهید، در غیر این صورت به شما برچسب بلوف زن زده می شود و این به سرعت منجر به نادیده گرفتن کامل هر گونه مرزی می شود که به صورت شفاهی تعیین شده است.

نتیجه داشتن والدین مرزی

والدین مرزی  بدسرپرست است و مجموعه ای سخت از چالش ها را به همراه دارد. پاسخ طبیعی یک فرزند ، حتی فرزند  بزرگسال چنین افرادی، اجتناب، به چالش کشیدن یا دلجویی است. اگر در رابطه با یک مادر مرزی بمانید، هر سه این استراتژی ها با عصبانیت، رها شدن یا احساس گناه مورد حمله قرار می گیرند.برای زنده ماندن، باید درک کنید که با مجموعه ای از شرایط نامتعادل روبرو هستید. بدانید چه چیزی در راه است، محدودیت ها را فعالانه تعیین کنید و زمانی که احساس امنیت می کنید محبت کنید. گفتن همه اینها راحت تر از انجام دادن است. یک درمانگر خوب می تواند در این راه طولانی شما را کمک کند. *در حالی که اختلال شخصیت مرزی هم در مردان و هم در زنان دیده می شود، به نظر می رسد جنسیت در نحوه تظاهر علائم آنها نقش دارد. مردان مرزی بیشتر ضد اجتماعی، خشن و تکانشی هستند. آن‌ها احتمالاً نمی‌توانند مانند مادران مرزی که از نظر عاطفی بی‌ثباتی با علائم اضطراب و PTSD دارند، در یک رابطه والدین با فرزندان خود باقی بمانند.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.