چگونه با یک شریک زندگی تدافعی، ارتباط برقرار کنیم؟

  نیازی نیست که با واکنش های شریک زندگیتان تحریک شوید. هنگامی که احساسات خود را با یک شریک دفاعی به اشتراک می گذارید، از جملات “من” استفاده کنید، آرام بمانید و در صورت لزوم خود را تکرار کنید. یک لحظه صمیمیت با شریک زندگی تان ممکن است زمان خوبی برای به اشتراک گذاشتن تجربه […]


 

نیازی نیست که با واکنش های شریک زندگیتان تحریک شوید.

هنگامی که احساسات خود را با یک شریک دفاعی به اشتراک می گذارید، از جملات “من” استفاده کنید، آرام بمانید و در صورت لزوم خود را تکرار کنید.

یک لحظه صمیمیت با شریک زندگی تان ممکن است زمان خوبی برای به اشتراک گذاشتن تجربه خود از حالت تدافعی او با او باشد.

یادگیری اینکه چگونه خود را از رفتارهای شریک زندگی خود جدا کنید، می تواند باعث رضایت بیشتر شما و کنترل وضعیت درونی شما شود.

سارا، همسر جون، جون را “به طرز گیج کننده ای تدافعی” تجربه می کند. جون گزارش می دهد که هر زنی که با او قرار داشته او را “دفاعی” خوانده است. جای تعجب نیست که او حالت تدافعی خود را انکار می‌کند و دوست دختر سابقش را به خاطر مطالبه‌گری، خشنود کردن غیرممکن، پرخاشگر و انتقاد مورد علاقه‌اش یعنی کنترل کردن سرزنش می‌کند.

به گفته سارا، فقط تلاش برای گفتن به جون در مورد چیزی که او گفته که آزاردهنده است، یک چالش بزرگ است. اولین دفاع جان از آن برای انکار آن اتفاق افتاده است. او به سادگی آنچه را که او شنیده بود نگفت. به گفته جون، او حرف های او را تحریف کرده یا آن را ساخته است. اگر سارا موضع خود را حفظ کند، جون اصرار می‌کند که به رفتار خودش نگاه کند، چه کاری انجام داده تا او را وادار به گفتن آنچه گفته است کند. در زمان‌های دیگر، او در مورد اینکه در آن لحظه با او چه می‌کند، صحبت می‌کند، که چگونه شکایت فعلی‌اش تجاوز به او است. اگر سارا ادامه دهد، جان به حمله کامل می‌رود. سرش را با انزجار تکان می دهد و جملاتی از این قبیل می گوید: «باید به صورتت نگاه کنی، به لحن خود گوش کنی. تو عصبانی هستی.” سپس او را متهم به تلاش برای کنترل او می‌کند و ادعا می‌کند که اگر کاری انجام دهد که آن چیزی نیست که او می‌خواهد یا فکر می‌کند درست است، باید او را پایین بیاورد و تحت کنترل باشد.

در این مرحله، سارا کسی است که احساس می کند تحت کنترل است، و همچنین ساکت و عصبانی است. خونسردی خود را از دست می دهد و شروع به فریاد زدن می کند. مکالمه (که هرگز یک مکالمه نبود) سپس به دعوا تبدیل می شود، که معمولاً با خروج سارا از اتاق خاتمه می یابد و اغلب با صدای جون که او را متهم می کند که تعامل را با خروجش کنترل می کند بیشتر می شود.

متأسفانه، این نوع رویدادها همیشه در زوج ها اتفاق می افتد. متأسفانه، سارا، و همه زنان و مردانی که در این سناریوی رابطه‌ای زندگی می‌کنند، هرگز نمی‌توانند آنچه را که به سادگی آسیب می‌زند، به اشتراک بگذارند. در نتیجه، سارا هرگز احساس نمی‌کند شنیده می‌شود، شناخته می‌شود، با او همدردی می‌شود یا دوستش می‌دارد. صدمه او (و کل تجربه او) رد می شود، به این معنی که او طرد شده است.

سارا از چیزی خاص، اغلب یک اظهارنظر یا رویداد کوچک، احساس آسیب می‌کند. او فقط نیاز به کمی اعتبار و مهربانی، یک تصدیق اولیه از تجربه خود، شروع می کند. اما چیزی که او در عوض به دست می آورد حمله به او و دعوا است. او با همان رنجی که شروع کرده بود به پایان می رسد، و اکنون، علاوه بر آن، انبوهی از انتقادات را باید مدیریت کرد. اکنون او نه تنها آسیب دیده، بلکه عصبانی، تنها، ناامید و مورد بی مهری نیز هست. تلاش برای ابراز ناراحتی خود یک اتفاق باخت و باخت برای سارا است.

در عین حال، سارا از این تعاملات احساس می‌کند. چیزهایی در رابطه هرگز نمی توانند تغییر یا بهبود یابند، اگر چیزی که او را آزار می دهد هرگز به قلب نرسد یا پردازش شود. این گیر افتادن سپس به غم و اندوه وضعیت می افزاید.

کسانی از شما که این را می خوانید ممکن است بگویند واضح است که سارا باید جون را ترک کند و آنچه که او زندگی می کند سوء استفاده عاطفی آشکار است. اما مشکل اینجاست: سارا نمی‌خواهد جان را ترک کند. او هنوز او را دوست دارد و معتقد است که به اندازه کافی جنبه های مثبت در رابطه برای ماندن او وجود دارد. جان علاوه بر دفاعی بودن، شوخ و باهوش، بامزه و دوست داشتنی است. او را با محبت پر می کند و او را به ماجراهای سفر هیجان انگیز می برد. او خانواده بزرگ دوست داشتنی دارد که او آنها را می ستاید… و این لیست ادامه دارد.

با این حال، مشکل در میان همه این چیزهای خوب، این است که وقتی جون کاری را انجام می دهد که او را ناراحت می کند، هیچ راه موثری برای به اشتراک گذاشتن آن با او وجود ندارد. سارا باید رنج و عصبانیت خود را ببلعد، یا اگر برای قورت دادن زیاد است، باید خود را در تیررس خشم او قرار دهد.

آنچه سارا از من می خواهد، راهبردهای مقابله است. چگونه می توان به طور موثر ارتباط برقرار کرد و کمتر تحت تأثیر حالت تدافعی جون قرار گرفت. او می‌خواهد در این رابطه خوشحال‌تر باشد، حالت تدافعی‌اش را اینقدر شخصی نگیرد، قلاب را هنگام حمله گاز نگیرد و به طور کلی بتواند از خشم خود دور بماند.

با این مسئولیت، پیشنهادهای زیر را به سارا ارائه دادم.

هنگام انتقال احساسات خود:

  1. ۱٫ به حقایق پایبند باشید. در مورد اتفاقی که باعث ناراحتی شما شده بسیار دقیق باشید. از کلمات خاصی که گفته شد و زنجیره دقیق وقایعی که هنگام بیان احساساتتان رخ داده است استفاده کنید. “من این را گفتم، بعد تو آن را گفتی.” گسترده نشوید و تعمیم ندهید؛ تفسیر نکنید زیرا آنها حالت تدافعی را تشویق می کنند.
  2. ۲٫ از عبارات “من” استفاده کنید. «احساس می‌کردم صدمه دیده‌ام»، «احساس می‌کردم که سوءتفاهم شده‌ام». گفتگو را در مورد آنچه غیرقابل مذاکره و غیرقابل بحث است ادامه دهید – تجربه خودتان.
  3. ۳٫ خشم فرد تدافعی را منعکس نکنید. صدای خود را یکنواخت و ثابت نگه دارید. آرام بمان! این شاید مهمترین توصیه ای باشد که می توانم ارائه دهم. زمانی که احساس می کنیم به طور ناعادلانه ای مورد حمله قرار گرفته ایم، به همان اندازه سخت است که آرام بمانیم، این کاملاً حیاتی است که عصبانیت فرد دفاعی را با خشم بیشتر مواجه نکنیم. خشم اضافه شده به خشم، گلوله آتشینی ایجاد می کند که فقط دفاع فرد را در برابر شما تقویت می کند. عصبانیت شما ادعای آنها را تقویت می کند که شما مقصر آنچه اتفاق می افتد هستید (و آنها بی گناه هستند).
  4. ۴٫ دست خود را با کف دست باز به سمت طرف مقابل بلند کنید تا علامت توقف دهید. این ژست جدایی و پیامی ایجاد می کند که نمی توان با آن به همان شیوه ای که با کلمات می توان مبارزه کرد. اگر درست به نظر می رسد، این حرکت توقف را با کلمات آرام همراه کنید، «لطفا با من از آن لحن استفاده نکنید» یا «لطفا اینطور با من صحبت نکنید.
  5. ۵٫ خودتان را تکرار کنید. وقتی فرد تدافعی مکالمه را به موضوعات دیگر و اغلب به موضوع شما می برد، همان کلماتی را که با آن شروع کردید، آرام و با صدای آهسته و آهسته تکرار کنید: «از گفتن این حرف ناراحت شدم…» و بعد از اینکه او موضوع را تغییر داد، دوباره، “از گفتن این حرف ناراحت شدم…” از خود در برابر اتهامات آنها دفاع نکنید. طعمه را نگیرید مهم نیست که چقدر دشوار یا غیر شهودی ممکن است احساس کنید، آنچه را که به شما می آید نادیده بگیرید و به تجربه ای که می خواهید بیان کنید بازگردید.
  6. ۶٫ خود را از نظر فیزیکی حذف کنید. اتاق را ترک کنید، نیازی به توضیح نیست.
  7. ۷٫ در لحظه ای که همه چیز با شریک زندگی تان خوب پیش می رود، در لحظه نزدیکی، تجربه خود را از حالت تدافعی همسرتان به اشتراک بگذارید. اما در مورد حالت تدافعی بودن آنها نباشید (تعجبی نیست)، سعی کنید که می خواهید با شریک زندگی خود نزدیک تر و صمیمی تر باشید. آرزوی خود را ابراز کنید که بتوانید صادقانه به اشتراک بگذارید: چه چیزی در رابطه موثر است – و همچنین – چه چیزی کار نمی کند. مهمتر از همه، اجازه دهید شریک زندگی خود بداند که حتی وقتی از چیزی که او گفته است ناراحت هستید، باز هم او را دوست دارید و به او احترام می گذارید.

برای کسانی از شما که از اینکه من سعی می کنم به کسی کمک کنم در چنین رابطه ای آرامش پیدا کند عصبانی هستید و تنها کاری که باید انجام دهم کمک به سارا برای ترک جان است، این را می گویم: سارا نمی خواست رابطه را ترک کند. در آن نقطه او واضح بود. او از من می خواست که به او کمک کنم تا در رابطه ای ناقص، مانند هر رابطه، آرامش پیدا کند. بسیاری از زنان و مردان ترجیح می دهند در روابطی بمانند که، با قضاوت از بیرون، ممکن است بگوییم باید پایان یابد. بسیاری از زنان و مردان حتی در روابطی که قضاوت از بیرون غیرقابل تصور است، خوشحال هستند. و همینطور است؛ به دنیای روابط انسانی خوش آمدید «قضاوت از بیرون» چهار کلمه است که در نهایت بی فایده است.

اگر با فردی تدافعی در ارتباط هستید که از عصبانیت برای خاموش کردن شما و کنترل شما استفاده می کند، شاید برخی از توصیه های من کمک کننده باشد. امیدوارم. روابط صمیمی دشوار است. روابطی که در آن به اشتراک گذاشتن آنچه که آزار می دهد غیرممکن است، حتی سخت تر و تنها هستند.

با این حال، همانطور که همیشه در رابطه وجود دارد، هرچه بیشتر بتوانید خود را از رفتار و واکنش های شریک زندگی خود جدا کنید. هر چه بهتر قلاب شریک خود را گاز نگیرید و سوار ترن هوایی عاطفی شریک خود نشوید، شادتر و راضی تر خواهید بود. و هر چه بیشتر کنترل وضعیت درونی خود را داشته باشید. مسیر صلح در رابطه اغلب مملو از شرایطی است که ما دوست نداریم، و شرایطی که به ما آموخته اند که نباید مجبور به سفر باشیم. ما می توانیم انتخاب کنیم که برای یک رابطه عالی صبر کنیم یا می توانیم انتخاب کنیم که اکنون خوب باشیم.