سوگواری

سوگواری : سوگ ما مشکل نیست، بلکه یک راه است. ما با سوگواری خود را تسلیم حقیقتی می کنیم که همه‌ی دروغ‌ها را می‌شوید و واقعیت‌ها را باقی می گذارد. ما از شر سوگ خلاص نمی شویم، بلکه در مشارکت با آنچه وجود دارد، سوگ را تحمل می‌کنیم. در این مشارکت نیازی نیست توهمات خود […]


سوگواری : سوگ ما مشکل نیست، بلکه یک راه است. ما با سوگواری خود را تسلیم حقیقتی می کنیم که همه‌ی دروغ‌ها را می‌شوید و واقعیت‌ها را باقی می گذارد.

ما از شر سوگ خلاص نمی شویم، بلکه در مشارکت با آنچه وجود دارد، سوگ را تحمل می‌کنیم.

در این مشارکت نیازی نیست توهمات خود را رها کنیم، زیرا اشک‌هایمان وابستگی ما را به تخیلاتی که زندگی را از ما دور نگاه می دارند می شوید و با خود می برد.

  • به عنوان مثال

از قدرت شفابخش سوگ، به مرد خودویرانگری اشاره می کنم که همه‌ی پل‌ها را پشت سرش خراب کرده بود و وقتی به درمان روی آورد که دنیایش فرو ریخته بود.

او در مواجهه با خودویرانگری دیرپایش که همه ی روابط اصلی او را نابود کرده بود، گفت:

“باید از این شرمندگی و احساس گناه خلاص شوم” اما اگه این‌ها راهی برای شفای تو باشن چی؟ شرمندگی علامتی از درونته که میگه تو اون کسی که می خواستی باشی نبودی. وی با گریه جواب داد: «درسته.»

این احساس گناه درباره‌ی کسانی که بهشون صدمه زدی به عشق تو اشاره میکنه، به بخش والای شخصیت تو که ازت میخواد به طرفش برگردی فکر نمی کنم هرگز بخش والای شخصیتمو بروز داده باشم.»

تو نباید از احساس شرمندگی و گناهت خلاص شی، باید به درونشون پا بذاری.

این عواطف به تو نشون میدن در زیر نقاب بی تفاوتت چه کسی هستی علت رنج او احساس شرمندگی و گناه نبود، بلکه دروغ‌های او بودند.

احساسات عمیق هرگز ما را رنج نمی دهند، مقاومتمان در برابر این احساسات علت رنج است. با قبول زندگی آن طور که هست عميقا درد خواهیم کشید.

ما تصور می‌کنیم خودمان در حال مرگیم، در حالی که تخیلاتمان در حال مرگ‌اند و پرده‌ی میان ما و واقعیت در حال کنار رفتن است. و سرانجام، می توانیم در حقیقت خود آرام بگیریم.

در جلسه ای دیگر، آن مرد به سوگ روابطی نشست که پیشتر نابود کرده بود.

اکنون او متوجه شده بود که در همه ی عمر یک شخصیت ساختگی بوده که هیچ کس نمی توانسته است او را دوست بدارد.

او در حالی در غم خسران‌هایش به شدت اشک می ریخت و گناه دروغ هایش روی دوشش سنگینی می کرد، گفت:

«هرگز نمی تونم از اینکه انسانیتم را به من برگردوندی به اندازه‌ی کافی ازت تشکر کنم.»

اما واقعیت این است هرگز نمی توانستم انسانیتش را به او برگردانم، زیرا این انسانیت همیشه در درون وی وجود داشت اگرچه زیر دروغ هایش پنهان مانده بود.

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.