آیا زوج درمانی در مواردی که یکی از زوجین، خودشیفته است موثر می باشد؟

مردان خودشیفته تستوسترون بالاتری دارند.

چگونه همه این مسائل بر درمان زوجین تأثیر می گذارد؟ زوج درمانی مؤثر مستلزم آن است که هر یک از اعضای زوج مایل به تأمل در باورها، رفتارها و تأثیر خود بر روی شخص دیگر باشند. لازم است افراد زوج درمانی بتوانند بپذیرند که رفتارشان یا انتظاراتشان از رابطه غیرمنطقی است. خودشیفته ها نمی توانند […]


چگونه همه این مسائل بر درمان زوجین تأثیر می گذارد؟

زوج درمانی مؤثر مستلزم آن است که هر یک از اعضای زوج مایل به تأمل در باورها، رفتارها و تأثیر خود بر روی شخص دیگر باشند. لازم است افراد زوج درمانی بتوانند بپذیرند که رفتارشان یا انتظاراتشان از رابطه غیرمنطقی است. خودشیفته ها نمی توانند عیب های خود را بپذیرند بدون اینکه در ذهن خود از احساس خاص بودن به بی ارزشی تغییر کنند. این باعث می شود که آن را بسیار متمایز کند بدیهی است که آنها در واقع قادر خواهند بود از زوج درمانی برای بهبود رویکرد خود در رابطه استفاده کنند.

یکی از چهار سناریو زیر معمولا رخ می دهد:

سناریو ۱ – خودشیفته از درمان بیرون می رود

خودشیفته ها در حالی که طرف داستان خود را می گویند خوب هستند. آنها با خوشحالی شکایات خود را از همسرشان فهرست می کنند و راه های مختلفی برای توجیه رفتارهای بد خود پیدا می کنند. اما به محض اینکه نوبت به صحبت کردن به همسرشان می رسد، نمی توانند شنیدن چیزی را که شبیه به انتقاد است، تحمل کنند. اگر درمانگر اصرار داشته باشد که هر دوی آنها را به روشی مساوی درمان کند، فرد مبتلا به NPD احتمالا عصبانی می شود و از ادامه درمان امتناع می کند.

سناریوی ۲- درمانگر از خودشیفته به عنوان یک حرکت استراتژیک حمایت می کند

زوج‌درمانگران با تجربه که قبلاً با افراد خودشیفته کار کرده‌اند، گاهی اوقات سعی می‌کنند با رفتار بسیار خوب و تأیید با شریک خودشیفته، از سناریو ۱ اجتناب کنند. امید آنها این است که شریک غیر خودشیفته ای که شروع به درمان زوجین کرده است، این وضعیت نامناسب را به عنوان تنها راه برای علاقه مند نگه داشتن همسر خودشیفته به ادامه زوج درمانی درک کرده و تحمل کند.

برنامه درمانگر، در این مورد، این است که سعی کند با عضوی که دسترسی سخت تر از زوجین وجود دارد، پیوند برقرار کند، او را درگیر درمان کند، سپس به تدریج به رویکرد یکنواخت تر روی آورد. متأسفانه، تنها چیزی که معمولاً اتفاق می افتد این است که شریک غیر خودشیفته احساس می کند توسط درمانگر رها شده است. همانطور که یکی از مشتریان به من گفت:

تمام اتفاقی که افتاد این است که شوهرم اکنون فکر می کند که زوج درمانگر ما با او موافق است که حالش خوب است و همه چیز تقصیر من است. او به همه کسانی که می شناسیم می گوید که حتی درمانگر ما هم قبول دارد که من اشتباه می کنم. این چگونه به من کمک می کند؟

سناریوی ۳: درمانگر اختلال شخصیت خودشیفته را تشخیص نمی دهد

در این سناریو، درمانگر با انواع روش‌هایی که افراد مبتلا به NPD می‌توانند در درمان ارائه کنند – و اینکه چقدر می‌توانند همسر خود را دیوانه کنند، آشنا نیست. بنابراین، اگر شریک خودشیفته آرام رفتار کند و همسرش بسیار احساساتی باشد، درمانگر ممکن است فرد عاطفی‌تر را عامل مشکلات زناشویی بداند.

این به طور طبیعی به جای اینکه درمانی باشد همه چیز را بدتر می کند. هیچ کس کمکی دریافت نمی کند و همسر غیر خودشیفته حتی بیشتر احساس تنهایی، محافظت نشده و سوء تفاهم می کند.

من در واقع سه زن مختلف را در حال درمان دیده‌ام که در نتیجه شکست‌های عصبی خوب و قدیمی به دلیل گازگرفتگی مکرر، آزار و اذیت و کنترل توسط همسران بسیار خودشیفته‌شان دچار شکستگی‌های عصبی قدیمی شده‌اند. در یک مورد، زن که مدرکی پیدا کرده بود که شوهرش به او خیانت می کند، به دلیل مشکلات روحی برای مدت کوتاهی توسط همسرش در بیمارستان بستری شد. او با آرامش ادعا کرد که او پارانوئید است و برای خودش خطرناک است. هر چه بیشتر احساساتی می شد و اعتراض می کرد، پزشکان بیشتر متقاعد می شدند که او درست می گوید.

هنگامی که او سرانجام خود را از بیمارستان خارج کرد، شوهرش از بستری شدن او به عنوان مدرکی استفاده کرد که او ذاتاً ناپایدار است و نباید حضانت فرزندان را در طلاق به عهده بگیرد. او خود را به عنوان همسری فداکار و رنج کشیده در تلاش برای کمک به همسر بیمار روانی خود ترسیم کرد.

سناریو ۴ – بهبود موقت

من درمانگران ماهری را دیده ام که توانسته اند شریک خودشیفته را درگیر کنند و به زوج کمک کنند تا چند تغییر را در خود بگنجانند. آنها درباره «قرارداد» جدیدی درباره نحوه رفتار هر یک مذاکره می‌کنند. این برای مدت کمی کار می کند، اما به محض اینکه همسر خودشیفته توسط چیزی تحریک می شود، توافق تاریخ است.

گاهی اوقات، این یک الگوی تکراری می شود. این زوج در طول سال‌ها وارد و خارج از زوج‌درمانی شده‌اند. همسر غیر خودشیفته حمایت می شود، اوضاع برای مدتی بهتر پیش می رود و سپس همسر خودشیفته به آرامی به الگوی معمول خود باز می گردد. این بهترین نتیجه ای است که تا به حال دیده ام.

من معمولاً زمانی که یکی از همسران دارای اختلال شخصیت خودشیفته درمان نشده است، زوج درمانی را توصیه نمی کنم. همسر خودشیفته بسیار بعید است که به درمان پایبند باشد یا برای مدت طولانی به شیوه ای مفید شرکت کند. و لذا این پول و زمان بهتر است صرف روان درمانی فردی برای همسر مبتلا به اختلال شخصیت خودشیفته شود.