بررسی طردشدگی در روابط عاطفی از دیدگاه علم روان شناسی

رهاشدن عاطفی در روابط رهاشدن عاطفی در روابط: یک رابطه می تواند مکانی تنها باشد و این می تواند گیج کننده باشد زیرا ما تنها نیستیم. حتی ممکن است زمان زیادی را با شریک زندگی خود بگذرانیم. ما ممکن است نشانه های رها شدن عاطفی در روابط را تشخیص ندهیم. ما ممکن است ناراضی باشیم، […]


رهاشدن عاطفی در روابط

رهاشدن عاطفی در روابط: یک رابطه می تواند مکانی تنها باشد و این می تواند گیج کننده باشد زیرا ما تنها نیستیم. حتی ممکن است زمان زیادی را با شریک زندگی خود بگذرانیم. ما ممکن است نشانه های رها شدن عاطفی در روابط را تشخیص ندهیم. ما ممکن است ناراضی باشیم، اما نمی توانیم انگشت خود را روی آنچه هست بگذاریم. مردم تمایل دارند که رها شدن را چیزی فیزیکی مانند غفلت بدانند. از دست دادن نزدیکی فیزیکی به دلیل مرگ، طلاق یا بیماری می تواند به عنوان یک رها شدن عاطفی نیز احساس شود. اما رها شدن عاطفی ربطی به نزدیکی ندارد: زمانی که طرف مقابل در کنار ما دراز کشیده است، زمانی که نمی توانیم ارتباط برقرار کنیم یا زمانی که نیازهای عاطفی ما در رابطه مان برآورده نمی شود، ممکن است اتفاق بیفتد. مطالعات نشان می دهد که ۴۰ درصد از متاهلین از احساس تنهایی گاهی یا اغلب شکایت دارند

نیازهای عاطفی

اغلب ما از نیازهای عاطفی خود آگاه نیستیم. ما فقط احساس می کنیم که چیزی کم است. ممکن است احساس نیاز، ناامنی یا تنهایی کنیم. تشخیص تنهایی اجتماعی و عاطفی مهم است. علیرغم زندگی اجتماعی‌مان، هنوز هم می‌توانیم نزدیکی عاطفی با دیگری را از دست بدهیم. ما در روابط صمیمانه نیازهای عاطفی زیادی داریم که شدت آنها با سبک دلبستگی ما متفاوت است. در اینجا برخی از نیازهای عاطفی ما آمده است:

  1. ۱٫ شنیده شدن و درک شدن.
  2. ۲٫ پرورش یافتن.
  3. ۳٫ مورد قدردانی قرار گرفتن
  4. ۴٫ ارزش قائل شدن.
  5. ۵٫ پذیرفته شدن.
  6. ۶٫ محبت.
  7. ۷٫ عشق.
  8. ۸٫ همراهی.

وقتی در یک رابطه تعارض، سوء استفاده، اعتیاد یا خیانت زیاد باشد، این نیازهای عاطفی اغلب برآورده نمی شوند. گاهی اوقات، خیانت نشانه ترک عاطفی در یک رابطه، توسط یک یا هر دو شریک است. علاوه بر این، ممکن است از اعتیاد برای جلوگیری از نزدیکی استفاده شود: اگر یکی از شرکا معتاد باشد، دیگری ممکن است احساس غفلت کند زیرا اعتیاد در درجه اول قرار دارد و توجه معتاد را از بین می برد و از حضور او جلوگیری می کند. اعتیاد می تواند شامل یک فعالیت اجباری مانند اعتیاد به کار یا خرید باشد. ممکن است آنچه از دست رفته صمیمیت باشد، اما ما متوجه نیستیم که واقعاً چه معنایی دارد.

علل ترک عاطفی

حتی در روابط سالم، دوره ها، روزها و حتی لحظاتی از رها شدن عاطفی وجود دارد که ممکن است ناشی از:

خودداری عمدی از ارتباط یا محبت.

عوامل استرس زای بیرونی، از جمله خواسته های والدین.

برنامه های کاری متناقض

نداشتن علایق متقابل و صرف وقت با هم.

مشغله و خود محوری.

ارتباط ناکارآمد

رنجش حل نشده

ترس از صمیمیت

بیماری.

وقتی زوج‌ها علایق مشترک یا برنامه‌های کاری/خوابی مشترک ندارند، ممکن است یکی یا هر دو احساس رها شدن کنند. آنها باید تلاش بیشتری برای صحبت در مورد تجربیات و احساسات صمیمی خود با یکدیگر صرف کنند تا رابطه را تازه و زنده نگه دارند.

مضرتر از آن الگوهای ارتباطی ناسالمی است که ممکن است ایجاد شده باشد، که در آن یک یا هر دو شریک نمی توانند آشکارا به اشتراک بگذارند، با احترام گوش کنند یا با علاقه به دیگری پاسخ دهند. وقتی احساس می‌کنیم که نادیده گرفته شده‌ایم، یا مثل اینکه شریک زندگی‌مان نمی‌فهمد یا به آنچه در حال برقراری ارتباط هستیم اهمیتی نمی‌دهد، این خطر وجود دارد که در نهایت با او صحبت نکنیم. دیوارها شروع به بالا رفتن می‌کنند و ما می‌توانیم زندگی جداگانه‌ای را از نظر احساسی شروع کنیم. علائم این است که بیشتر با دوستان یا اقوام صحبت می کنیم تا با شریک زندگی خود، یا زمانی که به رابطه جنسی یا گذراندن وقت با هم بی علاقه هستیم.

رنجش می تواند به راحتی در روابط ایجاد شود، به خصوص زمانی که آسیب یا عصبانیت ابراز نمی شود. در نتیجه، ممکن است از نظر عاطفی کنار بکشیم، دیوار بکشیم، یا شریک زندگی خود را با انتقاد یا تضعیف کامنت‌ها دور کنیم. صدمه بیان نشده منجر به ناامیدی و رنجش بیشتر می شود.

انکار یا شرم در مورد احساسات و نیازهای ما اغلب ناشی از رها شدن عاطفی در دوران کودکی است و می تواند باعث مشکلات ارتباطی و صمیمیت شود. معمولاً این شرم یا ترس آگاهانه نیست. در مشاوره، زوج ها می توانند در مورد دوسوگرایی خود صحبت کنند که به آنها امکان می دهد بیشتر به هم نزدیک شوند. گاهی اوقات، رفتار ترک پس از یک دوره نزدیکی یا رابطه جنسی رخ می دهد. یکی از شرکا ممکن است از نظر فیزیکی کنار بکشد یا با صحبت نکردن یا حتی با صحبت زیاد فاصله ایجاد کند. در هر صورت، ممکن است فرد مقابل احساس تنهایی و رها شدن کند.

در کودکی

فرزندپروری خوب این اطمینان را برای کودکان فراهم می کند که بدانند هر دو والدین آنها را برای خود منحصر به فرد خود دوست دارند و پذیرفته اند و هر دو والدین خواهان رابطه با آنها هستند. ناکامی والدین در تأیید این احساسات و نیازها آسیبی است که ناشی از رها شدن عاطفی است. ما ممکن است متوجه نباشیم که در کودکی از نظر عاطفی رها شده ایم، به خصوص اگر والدین ما نیازهای فیزیکی و مادی ما را برآورده کنند. با این حال، مشتریان اغلب به من می‌گویند که احساس می‌کنند خانواده‌شان آنها را درک نمی‌کنند، احساس می‌کنند با بقیه اعضای خانواده متفاوت هستند یا مانند یک فرد خارجی هستند. چیزی که توصیف می شود، ترومای نامرئی است. این همچنین می‌تواند زمانی پدیدار شود که تعاملات والدین و فرزند حول محور والدین می‌چرخد: کودک به جای برعکس، به نیازهای والدین پاسخ می‌دهد، که نوعی رها شدن است. حتی اگر یکی از والدین بگوید “دوستت دارم”، ممکن است کودک به عنوان فردی مجزا، جدا از والدین، احساس نزدیکی یا پذیرفتن نداشته باشد. عشق ممکن است مشروط باشد و تنها زمانی از بین برود که کودک مطابق میل والدین عمل کند یا انجام دهد.

 

رها شدن عاطفی می تواند در دوران نوزادی اتفاق بیفتد اگر مراقب اصلی، معمولا مادر، نتواند از نظر عاطفی حضور داشته باشد. این اغلب به این دلیل است که او تجربه دوران کودکی خود را تکرار می کند، اما ممکن است به دلیل استرس یا افسردگی نیز باشد. برای رشد عاطفی کودک بسیار مهم است که مادر با احساسات و نیازهای کودک خود هماهنگ شود و آنها را بازتاب دهد. او ممکن است مشغول باشد، سرد باشد یا نتواند با موفقیت یا احساسات ناراحت کننده کودکش همدلی کند. پس از آن کودک احساس تنهایی، طرد شدن، یا تخلیه می کند. عکس این موضوع نیز صادق است: گاهی اوقات والدین توجه زیادی به کودک می کنند، اما با نیازهای واقعی کودک هماهنگ نیستند.

رها کردن نیز ممکن است بعدا اتفاق بیفتد، زمانی که کودکان مورد انتقاد قرار می گیرند، تحت کنترل قرار می گیرند، با آنها رفتار ناعادلانه ای می شود، یا پیامی مبنی بر بی اهمیت بودن یا اشتباه بودن تجربه آنها به آنها داده می شود. بچه‌ها آسیب‌پذیر هستند و برای ایجاد احساس آسیب‌دیدگی و رها شدن به کودک نیازی نیست. رها کردن نیز ممکن است زمانی رخ دهد که والدین به کودکی اعتماد کنند یا از او انتظار داشته باشند که مسئولیت های نامناسب با سن خود را بر عهده بگیرد. در آن لحظات، کودکان باید احساسات و نیازهای خود را سرکوب کنند تا نیازهای بزرگسال را برآورده کنند.

چند حادثه رها شدن عاطفی به رشد سالم کودکان آسیب نمی رساند، اما زمانی که رایج باشند، می توانند باعث شرم درونی شوند که منجر به مشکلات صمیمیت و وابستگی مشترک در روابط بزرگسالان می شود. به عنوان بزرگسال، ممکن است از نظر احساسی در دسترس نباشیم – یا جذب کسی شویم که در دسترس است. ما خطر ادامه چرخه رها شدن را داریم که روابط رها شده ما را تکرار می کند و به راحتی می توانیم احساس کنیم که رها شده ایم.