بچه دوستی و حیوان دوستی

بچه دوستی و حیوان دوستی

گروه هم جنس دوستان با ان که در انتخاب جفت جنسی یا مفعول جنسی خودشان مطابق شرایط و اصول طبیعی سلوک نمی کنند زندگی شان نیز بر همین نحوه و مبنا غیر طبیعی و در مسیری خلاف عادت و عرف جریان ندارد بلکه انان نیز کاملا هم چون کسانی که جفت جنسی خود را به طور طبیعی یعنی از جنس مخالف بر می گزینند چون دیگران زندگی کرده و جهت رفتار و سلوک شان با افراد طبیعی تضاد و تفاوتی ندارند .

اما این معنا شامل تمامی این افراد نمی شود بلکه دسته یی از هم جنس دوستان هستند که مفعول های جنسی خود را از میان افراد تکامل نیافته یعنی بچه های کم سال انتخاب می کنند و این بچه بازان هستند که ازلحاظ خوی و اخلاق و کردار با افراد عادی تفاوت دارند و کودک منش اند و همواره به دنبال هوس ها و اعمال کودک منشانه می روند .

به ندرت مشاهده شده است که کودکی خود به خود مفعول واقع شود بلکه به وسایلی که از کنترل خودش خارج می باشد مفعول قرار می گیرد یا در اثر خواست ها و اشتهایی که خود قادر به تامین ان نیست و یا به وسیله کسانی منحرف که اغلب از لحاظ جنسی نا توانند به چنین وضعی دو چار می شود در این جا است که با انتخاب چنین مفعول جنسی یی میل جنسی در کار تحول بزرگی است تحولی که گرایش به پستی و فرو مرتبه گی دارد این چنین وضعی در مساله خارج شدن از حدود طبیعی نوع و حیوانات را به عنوان مفعول جنسی قرار دادن نیز مصداقی دارد حالتی که میان کشاورزان بسیار دیده می شود .ادمی به طور کلی از جنبه اخلاقی کمال خواهی و زیبایی دوستی این چنین هوس ها و امیال و شهواتی را به دیوانگان نسبت می دهد اما این نسبت و اسنادی درست و واقع گرایانه نمی باشد چون ان که تجربه به ثبوت رسانیده است در دیوانگان نیز به جز اختلالاتی که در امور جنسی مردم عادی وجود دارد نابه سامانی های دیگری مشاهده نشده است . اما میان دسته های خاص چون خدمت کاران و معلمان این عمل یعنی بچه بازی رواج دارد و این رواج شکل زیان بخش و خطرناکی را داراست . البته ممکن است که در یک فرد دیوانه این هوس باشد با نیرویی قوی تر اما جالب نظر این جا است که این هوس در یک فرد دیوانه ممکن است به زودی تغییر جهت داده و به مجرایی دیگر و چه بسا راهی طبیعی در افتد .تفاوت و اختلاف هایی میان امور جنسی و نحوه ارضایی ان در دیوانگان و افراد سالم امکان و موقعیتی را پیش می اورد تا درباره این روابط بحث و گفت و گو و کاوش شود . عقیده من این است که هر گاه فردی در زندگی روانی و اخلاقی خود دچار نابه سامانی های روانی و اختلال های اخلاقی باشد بدون شک زندگی جنسی اش از این تاثیر بر کنار نمی ماند و در روش جنسی خود نیز دایما در معرض انقلابات و اختلالاتی واقع می شود .

اما این یک قانون و روش کلی نیست چون چه بسا بسیار کسانی نیز هستند که با وجود غیر طبیعی بودن در برگزاری امور جنسی و جهات ترضیه امیال شهوی خود راه طبیعی پیموده و سلوک شان کاملا به گونه افراد معمولی و متعارف است . این کسان از لحاظ وضع جنسی دچار اختلال ها و یا انحراف هایی نبوده و هم چون مردم دیگر در جامعه زندگی می کنند . لیکن با این احوال در جریان زندگی اختلال ها و نابه سامانی های روانی وجود دارد. به هر حال بر اثر این گفت و گو ها و کاوش ها به این نتیجه می رسیم که مفعول جنسی در درجه دوم اهمیت قرار دارد و ان چه که بیشتر واجد اهمیت می باشد میل جنسی است .

تفاوت بزرگ و قابل ملاحظه یی که میان اجتماعات و اجتماعات ما درباره زندگی جنسی وجود دارد ان است که میان انان تنها ان چه که اهمیت داشت میل جنسی بود که برای ان ارزشی فراوان قایل می شدند در حالی که ما اکنون این اهمیت و ارزش را به مفعول جنسی نسبت می دهیم . مردم قدیم میل جنسی را بسیار ارج نهاده و به وسیله ان ارزش و مفهوم یک مفعول جنسی پست را بالا می بردند اما در مورد ما این روش کاملا به عکس و واژه گونه است چون میل جنسی را پست شمرده و تنها به اهمیت مفعول می پردازیم .

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.