عوارض عاطفی زندگی با یک فرد مرزی

عوارض عاطفی زندگی با یک فرد مرزی : تا مرز، همه یا قدیس هستند یا شیطان. عشق مادرم به من مشروط بود. وقتی کاری را که میگفت  انجام نمی‌دادم – کارهای خانه یا هر چیز دیگری – او عصبانی می‌شد، من را تحقیر می‌کرد و می‌گفت من بچه وحشتناکی هستم که هرگز دوستی ندارم. اما […]


عوارض عاطفی زندگی با یک فرد مرزی : تا مرز، همه یا قدیس هستند یا شیطان. عشق مادرم به من مشروط بود. وقتی کاری را که میگفت  انجام نمی‌دادم – کارهای خانه یا هر چیز دیگری – او عصبانی می‌شد، من را تحقیر می‌کرد و می‌گفت من بچه وحشتناکی هستم که هرگز دوستی ندارم. اما وقتی به عشق نیاز داشت، محبت می‌کرد، من را در آغوش می‌گرفت و از نزدیک بودنمان صحبت می‌کرد.»

در این گزیده از کتاب  راه رفتن روی پوست تخم مرغ بود ، مصاحبه شونده عواطفی که در بزرگ شدن با یک والدین مرزی وجود دارد را توصیف می کند.در ویرایش پنجم کتابچه راهنمای فعلی (DSM-5) اختلال شخصیت مرزی به عنوان «الگوی فراگیر از بی ثباتی روابط بین فردی، خودانگاره، و عواطف و تکانشگری مشخص است که از اوایل بزرگسالی شروع شده و در انواع مختلف وجود دارد. زمینه ها، همانطور که با پنج توصیف  (یا بیشتر) از موارد زیر نشان داده شده است:تلاش های دیوانه وار برای جلوگیری از رها شدن واقعی یا خیالی.

الگویی از روابط بین فردی ناپایدار و شدید که با تناوب بین افراطی ایده آل سازی و کاهش ارزش مشخص می شود.اختلال هویت: خودانگاره یا احساس خود به طور مشخص و مداوم ناپایدار.تکانشگری در حداقل دو زمینه که به طور بالقوه به خود آسیب می رسانند (مانند خرج کردن، رابطه جنسی، سوء مصرف مواد، رانندگی بی احتیاطی، پرخوری).رفتارهای مکرر خودکشی، حرکات یا تهدید، یا رفتار خودزنی.بی‌ثباتی عاطفی به دلیل واکنش‌پذیری مشخص خلق‌وخو (به عنوان مثال، نارسایی شدید اپیزودیک، تحریک‌پذیری یا اضطراب که معمولاً چند ساعت طول می‌کشد و به ندرت بیش از چند روز طول می‌کشد).احساس پوچی مزمنعصبانیت نامناسب و شدید یا مشکل در کنترل خشم (مانند نمایش مکرر خلق و خو، عصبانیت مداوم، دعواهای فیزیکی مکرر).افکار پارانوئیدی گذرا مرتبط با استرس یا علائم شدید تجزیه ای.

توصیفات روایی اختلالات شخصیت مرزی

در توصیفات روایی DSM-5 از اختلالات شخصیت مرزی به ما گفته می شود که افراد مرزی و ضد اجتماعی اغلب هیجانات دیگران را دستکاری می کنند. اما اهداف این دستکاری در این دو مورد متفاوت است. افراد مرزی برای به دست آوردن امتیاز، توجه یا تحسین دیگران را دستکاری می‌کنند، در حالی که افراد ضد اجتماعی دستکاری می‌کنند تا به سود، قدرت یا برخی رضایت‌های مادی دیگر دست یابند.

علیرغم داشتن مشخصات مشابه، تفاوت‌های مهمی در نقص‌های اساسی خودشیفتگی آسیب‌پذیر و شخصیت مرزی وجود دارد. در حالی که تصویر خودشیفته ، آسیب‌پذیر ، اما در کل مثبت است، مرزها بین احساس عدم وجود حس اصلی هویت و دیدن خود بسیار منفی در نوسان است.بر خلاف افراد دیگر ، مرزی ها  احساس ثبات در زمان ها و موقعیت های مختلف ندارند. آنها میگویند که بسته به اینکه کجا هستند و با چه کسی هستند احساس می کنند افراد متفاوتی هستند، این که آنها صرفاً وانمود می کنند که اعتقادات، ارزش ها و خواسته های خود را دارند، یا اینکه رفتارشان  به دیگران بستگی دارد تا بدانند چه باید فکر کنند، چه می خواهند و چه می خواهند. .

شخصیت های مرزی «اغلب مانند آفتاب پرست با محیط، موقعیت یا همراهان آن لحظه منطبق می شوند » شخصیت های مرزی به افرادی که به خوبی می شناسند، مانند اعضای خانواده، دوستان و همکاران بستگی دارند تا ظاهری از خود را در اختیار آنها بگذارد. اما بازخورد و تذکر دیگران یک شمشیر دولبه است. شخصیت های مرزی در بازخورد افراد دیگر ، کوچک‌ترین نشانه‌ای از انتقاد را ضربه‌ای از قبل طراحی شده ، برداشت میکنند. طنز غم انگیز این است که بازخورد خود آنها   باعث می شود آنها احساس قربانی یا حقارت کنند.بازخورد منفی می تواند باعث ایجاد احساسات خشونت آمیز در شخصیت های مرزی شود.

عوارض عاطفی زندگی با یک فرد مرزی و مشکلات تصمیم گیری

این مشکل عاطفی تمام ظرفیت آنها را برای تفکر و تصمیم گیری منطقی از بین می برد، توانایی آنها را برای ادغام پیام های ترکیبی در یک کل منسجم و ظریف مختل می کند و سیستم کنترل بازدارنده آنها را قطع می کند.مرزی‌ها در بی‌حوصلگی‌شان، انتقاد از خودشان را ثابت می‌کنند که یکی از این دو چیز است: یا خودشان بی‌کفایت و بی‌ارزش هستند، یا منتقدشان تمایل بدی نسبت به آن‌ها دارند. این تفکر سیاه و سفید با پدیده ای مرتبط به نام «شکاف» گره خورده است. در حالی که تفکر سیاه و سفید واکنشی به اختلال عاطفی در توانایی تفکر منطقی و تصمیم گیری آگاهانه است، تقسیم یک مکانیسم دفاعی روانی است. در سطح ناخودآگاه عمل می کند، جایی که باعث ایجاد توهم قدیس/شیطان در مورد دیگران می شود. جدا شدن از دیگری منجر به نفرت از خود یا نفرت از دیگری یا آنچه به عنوان “نفرت پیش بینی شده” نیز شناخته می شود، می شود، اگرچه مرزها معمولاً بین نفرت از خود و نفرت از دیگری در نوسان هستند.برای افراد مرزی که مستعد نفرت از خود هستند، دردناک‌تر است که دیگران را به‌عنوان بدخواهانه‌ای در نظر بگیریم تا اینکه ارزش خود را بی‌ارزش کنیم. بنابراین تقسیم آنها باعث نفرت از خود می شود و به دنبال آن خودآرام بخشی با “مواد مخدر” مانند الکل، مسکن ها، مسکن ها، خودزنی یا اقدام به خودکشی می شود. برای افراد مرزی که مستعد نفرت از دیگران هستند، این دردناک‌تر است که خود را بی‌کفایت و بی‌ارزش بدانند تا اینکه منتقدانشان را افراد بدی ببینند. بنابراین جدایی آنها راهی سریع برای نفرت از دیگران و فوران خشم انفجاری و کنترل نشده است.

دفاع تقسیم در شخصیت بردرلاین

کریسمن و استراوس تقسیم را اینگونه توصیف می کنند:دنیای یک مرزی، مانند دنیای یک کودک، به قهرمانان و تبهکاران تقسیم می شود. یک کودک از نظر عاطفی،  نمی تواند ناسازگاری ها و ابهامات انسانی را تحمل کند. او نمی تواند ویژگی های خوب و بد دیگری را با درک ثابت و منسجمی از آن شخص تطبیق دهد. در هر لحظه خاص، شخص یا «خوب» یا «شر» است. هیچ منطقه خاکستری و میانی وجود ندارد (ص ۱۳-۱۴).مرزی که از نفرت نسبت به فردی که از آنها انتقاد می کند غرق شده اند، به یاد نمی آورند که هیچ نگرش مثبتی نسبت به آن شخص داشته باشند، یا اگر داشته باشند، از این که همیشه به او خوب فکر کرده اند احساس احمقانه می کنند.با این حال، آنها عادت ندارند که نفرت خود را برای مدت طولانی نگه دارند. هنگامی که آرام می شوند، تمایل به تغییر چشمگیر از نفرت به عشق و تحسین دارند. اگر   جواب ندهد، دستشان نیست که از تاکتیک‌های دستکاری‌کننده‌تری مانند تظاهر به بیماری یا تهدید به خودکشی، در تلاشی ناامیدکننده برای جذب شخصی که رانده شده‌اند، استفاده کنند.

 

لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.