نشانه همسر کنترل گر: ویژگی های شخصیتی و رفتاری یک شریک زندگی کنترل کننده (پارت اول).
نشانه همسر کنترل گر نشانه همسر کنترل گر: یک فرد کنترل کننده همیشه آشکارا تهدید کننده یا پرخاشگر نیست. گاهی اوقات آنها از نظر عاطفی دستکاری می کنند و از روی ناامنی عمل می کنند. افراد در هر سن، جنس، گرایش جنسی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی می توانند در کنترل روابط باشند و هر یک از […]
نشانه همسر کنترل گر
نشانه همسر کنترل گر: یک فرد کنترل کننده همیشه آشکارا تهدید کننده یا پرخاشگر نیست. گاهی اوقات آنها از نظر عاطفی دستکاری می کنند و از روی ناامنی عمل می کنند.
افراد در هر سن، جنس، گرایش جنسی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی می توانند در کنترل روابط باشند و هر یک از این دو نقش را ایفا کنند.
تاکتیک های کنترل در یک رابطه شامل تهدیدهای پنهان، تحقیر یا تمسخر، و استفاده از احساس گناه به عنوان ابزاری برای نفوذ است.
در سالهایی که روانشناس بودم و اکنون به عنوان مجری پادکست سلامت روان، مدتهاست آموختهام که در مورد کنترل شریک زندگی، کلیشهها کاربرد ندارند. روابط سمی می تواند تقریباً هر کسی را پنهان کند. و کنترل رفتار از طرف شریک زندگی هیچ مرزی نمی شناسد – افراد با هر سن، جنسیت، گرایش جنسی یا وضعیت اجتماعی-اقتصادی می توانند در کنترل روابط باشند و هر یک از آنها را ایفا کنند.
بسیاری از ما یک شریک کنترل کننده را به عنوان کسی تصور می کنیم که آشکارا همه را سرزنش می کند، از نظر فیزیکی پرخاشگر است یا دائماً تهدیدهای آشکار یا اولتیماتوم می کند. ما قلدر بداخلاق را به تصویر می کشیم که هر سروری را که با آن روبرو می شود کوچک می داند یا به شریک زندگی خود دستور می دهد که چگونه از سر تا پا لباس بپوشد. در حالی که این علائم واقعاً نگران کننده هستند، علائم اضافی زیادی وجود دارد که ممکن است کاملاً متفاوت ظاهر شوند.
در واقع، برخی از شرکای کنترل کننده به دلیل احساس شکنندگی عاطفی و آسیب پذیری شدید عمل می کنند و ممکن است ویژگی های نارسایی حساس به طرد را نشان دهند. افراد کنترل کننده از زرادخانه کاملی از ابزارها برای تسلط بر شرکای خود استفاده می کنند – خواه آنها یا شرکایشان متوجه شوند که چه اتفاقی می افتد یا نه.
گاهی اوقات، دستکاری عاطفی به اندازهای پیچیده است که شخصی که تحت کنترل قرار میگیرد، در واقع باور میکند که خودش شرور است، یا اینکه بسیار خوش شانس است که شریک کنترلکنندهاش با او «تحمل» میکند. خواه کنترل رفتار منجر به آزار عاطفی یا فیزیکی شدیدتر شود یا خیر، وضعیت سالمی نیست.
اگر بیش از دو مورد از این نشانه ها را در رابطه یا شریک زندگی خود مشاهده کردید، آن را جدی بگیرید. (اگر نگران امنیت خود هستید یا می خواهید در مورد الگوهای روابط احتمالاً سوء استفاده آمیز بیشتر بدانید به یک مشاور مراجعه فرمایید.
۱٫ منزوی کردن شما از دوستان و خانواده.
ممکن است به طور نامحسوس شروع شود، اما این اغلب اولین قدم برای یک فرد کنترل کننده است. شاید آنها از اینکه چند وقت یکبار با برادرتان تلفنی صحبت می کنید شکایت می کنند یا می گویند که دوست صمیمی شما را دوست ندارند و فکر نمی کنند دیگر باید با او معاشرت کنید. یا سعی میکنند شما را علیه کسی که به غیر از آنها برای حمایت از او تکیه میکنید، برگردانند. هدف آنها این است که شبکه حمایتی و در نتیجه قدرت شما را از شما سلب کنند، به طوری که احتمال یا توانایی کمتری برای مقابله با آنها در هر زمان که آنها بخواهند “برنده شوند” است.
۲٫ انتقاد مزمن – حتی برای مسائل جزیی و کوچک.
انتقاد، مانند انزوا، نیز چیزی است که می تواند کوچک شروع شود. در واقع، ممکن است شخصی سعی کند خود را متقاعد کند که انتقاد شریک زندگیاش از او موجه است، یا اینکه شریک زندگیاش فقط میخواهد به او کمک کند تا فرد بهتری باشد. یا ممکن است سعی کنند آن را منطقی کنند و بگویند که این مسئله چندان مهمی نیست که او از طرز لباس پوشیدن یا صحبت کردن، غذا خوردن یا تزئین خانه خود خوشش نمی آید و نباید آن را شخصی بدانند. اما در نهایت، مهم نیست که یک انتقاد چقدر کوچک به نظر می رسد، اگر بخشی از یک پویایی ثابت در رابطه شما باشد، احساس پذیرش، دوست داشتن یا تایید شدن بسیار سخت خواهد بود. اگر هر کار کوچکی که انجام میدهید میتواند از پیشرفت در چشمان شریکتان استفاده کند، پس چگونه به عنوان یک برابر واقعی برای شما ارزش قائل میشوید، چه رسد به اینکه بیقید و شرط دوست داشته شوند؟
۳٫ تهدیدهای پنهان یا آشکار، علیه شما یا آنها.
برخی از مردم فکر می کنند که تهدیدها باید ماهیت فیزیکی داشته باشند تا مشکل ساز باشند. اما تهدید به ترک، قطع “امتیازات” یا حتی تهدید شخص کنترل کننده برای آسیب رساندن به خود یا خودش می تواند به اندازه تهدید به خشونت فیزیکی از نظر عاطفی دستکاری کند. اینکه شریک تحت کنترل احساس کند در یک رابطه گیر کرده است، نه از ترس اینکه خودش آسیب ببیند، بلکه از این که شریکش ممکن است در صورت ترک کردن، خود را تخریب کند یا به خودش آسیب برساند. در مواقع دیگر، ممکن است یک فرد در صورت ترک شریک کنترل کننده یا بدسرپرست (یا رها شدن از سوی آنها) تهدید به از دست دادن خانه، دسترسی به فرزندان یا حمایت مالی شود. صرف نظر از اینکه تهدیدها واقعی هستند یا نه، این فقط راه دیگری برای فرد کنترل کننده است تا به قیمت شریک زندگی خود به آنچه می خواهد دست یابد.
۴٫ مشروط کردن پذیرش / مراقبت / جذب.
“وقتی در محل کار این فروش را انجام می دهید، من شما را بسیار بیشتر دوست دارم.” “من دوست ندارم با شما صمیمی باشم. اما اگر به ورزش کردن ادامه دهید و کمی بیشتر وزن کم کنید، برای من جذاب تر خواهید بود.” “اگر حتي حوصله درست كردن شام را نداشته باشي، من حتي نمي دانم كه از اين رابطه چه عایدم مي شود.” “اگر فقط زمان بیشتری را برای موهای خود صرف کنید، داغ می شوید.” “اگر واقعاً کالج را تمام کرده بودید، باید چیزی برای صحبت با دوستانم داشته باشید و احساس نمی کنید که اینقدر کنار گذاشته شده اید.” اگرچه برخی از این مثالها آشکارتر از بقیه هستند، پیام یکسان است: شما در حال حاضر به اندازه کافی خوب نیستید. این موضوع وجه مشترک بسیاری از روابط کنترلی است.
۵٫ کارت امتیازی بیش فعال.
روابط سالم و باثبات حس دوجانبه را در خود دارند. این امری ذاتی است که مراقب یکدیگر باشید و هر بار که کاری برای کمک به دیگری انجام میدهید، لوبیا حساب نکنید. اگر شریک زندگی شما همیشه آخرین تعاملات خود را در رابطه شما ثبت می کند – چه برای کینه توزی، درخواست لطف در ازای آن، یا دست زدن به پشتش – این می تواند راهی برای داشتن دست بالا باشد. و می تواند کاملا خسته کننده باشد.
۶٫ استفاده ابزاری از احساس گناه.
بسیاری از افراد کنترلکننده، دستکاریهای ماهری در ایجاد احساسات شریک زندگیشان به نفع فرد کنترلکننده هستند. اگر آنها بتوانند شرکای خود را به گونهای تحت تأثیر قرار دهند که جریان ثابتی از احساس گناه در مورد اتفاقات روزمره داشته باشند، بسیاری از کارهای فرد کنترل کننده برای آنها انجام میشود—همسرشان به تدریج سعی میکنند هر کاری که میتوانند انجام دهند تا مجبور به احساس گناه نباشند. اغلب این به معنای تسلیم شدن و کنار گذاشتن قدرت و عقیده مخالف خود در رابطه است که دقیقاً به دست فرد کنترل کننده می رسد.
۷٫ ایجاد یک بدهی که به آن متعهد هستید.
افراد کنترل کننده ممکن است در ابتدا با حرکات به ظاهر عاشقانه بسیار قوی عمل کنند. اما پس از بررسی دقیقتر، میتوان از بسیاری از این حرکات مانند هدایای اسرافآمیز، انتظار تعهد جدی در اوایل، بردن شما به وعدههای غذایی مجلل یا گردشهای ماجراجویانه، اجازه استفاده کامل از ماشین یا خانه آنها در زمانی که آنها آنجا نیستند استفاده کرد. برای کنترل شما به طور خاص، آنها این انتظار را ایجاد میکنند که شما در ازای آن چیزی بدهید، یا این احساس را ایجاد میکنید که به خاطر همه چیزهایی که به شما دادهاند، به آن شخص وابسته هستید. این میتواند فرار از نظر احساسی و لجستیکی را با به صدا درآمدن زنگهای هشدار بیشتر دشوار کند.
۸٫ جاسوسی، یا نیاز به افشای مداوم.
یک شریک کنترل کننده معمولاً احساس می کند که حق دارد بیشتر از آنچه واقعاً می داند بداند. خواه آنها ردیابی خود را مخفی نگه دارند یا آشکارا از شما بخواهند که همه چیز را با آنها در میان بگذارید، این نقض مرزها از همان ابتدا است. شاید او تلفن شما را چک میکند، وارد ایمیل شما میشود یا دائماً سابقه اینترنت شما را ردیابی میکند، و سپس این موضوع را با گفتن اینکه قبلاً سوزانده شدهاند، مشکلات اعتماد دارند یا استانداردهای قدیمی را توجیه میکند: «اگر کاری انجام نمیدهید. اشتباه است، پس نباید به من نشان دهی.» این نقض حریم خصوصی شماست، همراه با این پیام ناراحت کننده که آنها علاقه ای به اعتماد به شما ندارند و در عوض می خواهند در رابطه شما حضور پلیسی داشته باشند.
۹٫ حسادت بیش فعال، اتهام زدن یا پارانویا.
حسادت شریک زندگی می تواند در ابتدا چاپلوس کننده باشد. مسلماً میتوان آن را دوستداشتنی دانست، یا نشانهای از میزان اهمیت آنها یا میزان دلبستگی آنهاست. با این حال، هنگامی که شدیدتر می شود، می تواند ترسناک و مالکیتی باشد. شریکی که هر تعاملی را که دارید به عنوان معاشقه می بیند، از سوی چندین نفر که با آنها در تماس هستید مشکوک است یا تهدید می شود، یا شما را به خاطر تعاملات بی گناه سرزنش می کند زیرا ممکن است “کسی را هدایت کند” ممکن است ناامن، مضطرب، رقابتی یا حتی پارانوئید باشد. . علاوه بر این، هنگامی که این دیدگاه در رابطه شما ریشه دوانده است، آنها به احتمال زیاد سعی در کنترل دارند.
لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۸۰۱۵۹۷۸ تماس حاصل فرمایید.