چگونه والدین می توانند فرزندان خود را به فرد خودشیفته تبدیل کنند؟ (پارت دوم)
فرد خودشیفته رابطه بین خودشیفتگی و عوامل فرزندپروری منبع: شی و همکاران، ۲۰۲۰ یافته ها فرد خودشیفته: در حالی که تفاوت هایی بین تأثیرات گزارش شده مادر و پدر وجود داشت، محافظت بیش از حد یک عامل مشترک برای خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ بود، همه عوامل دیگر برابر هستند. همانطور که توسط تحقیقات قبلی […]
فرد خودشیفته
رابطه بین خودشیفتگی و عوامل فرزندپروری منبع: شی و همکاران، ۲۰۲۰
یافته ها
فرد خودشیفته: در حالی که تفاوت هایی بین تأثیرات گزارش شده مادر و پدر وجود داشت، محافظت بیش از حد یک عامل مشترک برای خودشیفتگی آسیب پذیر و بزرگ بود، همه عوامل دیگر برابر هستند. همانطور که توسط تحقیقات قبلی پیشنهاد شده است، کار فعلی اعتبار بیشتری به این مفهوم می دهد که حمایت بیش از حد والدین با خودشیفتگی در کودکان خردسال مرتبط است. علاوه بر این، در حالی که والدین از سوی پدران و مادران مهم بود، سهم مادر به طور متوسط نقش بیشتری داشت.
ارزش گذاری بیش از حد مادر به ویژه با خودشیفتگی بزرگ مرتبط بود. از سوی دیگر، ارزشگذاری بیش از حد پدری، تنها زمانی با خودشیفتگی بزرگ همراه بود که شرکتکنندگان، پدران کمتر دلسوز و مهربانتری را گزارش کردند. به نظر می رسد مراقبت بیشتر از سوی پدران همراه با محدودیت های محکم تر، دوباره محافظت می کند ست تأثیر بزرگطلبی ناشی از ارزشگذاری بیش از حد از سوی پدران.
در حالی که نرمش پدری تا حدی با خودشیفتگی بزرگ همراه بود، نرمش مادری با خودشیفتگی آسیب پذیر همراه بود. خودشیفتگی آسیب پذیر نیز با بدرفتاری و بی توجهی مادر همراه بود.
بدرفتاری و غفلت پدری نقش زیادی در این نمونه نداشت، فراتر از اثر محافظتی پدری دلسوز در محدود کردن بزرگواری، یافته ای نامشخص با توجه به نقش مهم بدرفتاری در رشد. ممکن است عوامل پدری بر سایر پیامدهای شخصیتی تأثیر بگذارد، زیرا ترومای دوران کودکی ممکن است به مشکلات شخصیتی دیگری غیر از خودشیفتگی، به ویژه شخصیت مرزی، مرتبط باشد.
ملاحظات بیشتر
این تحقیق دو یافته اصلی را برجسته میکند: اول، محافظت بیش از حد با خودشیفتگی بیمارگونه، هم بزرگ و هم آسیبپذیر مرتبط است. دوم، اینکه مانند تحقیقات قبلی، شخصیت مادر و فرزندپروری به طور متوسط تأثیر بیشتری نسبت به پدر دارد، اگرچه این تفاوت جنسیتی بیش از آنچه به نظر می رسد وجود دارد.
تأثیر مادری ممکن است ذاتی پیوند مادر و فرزند نباشد و صرف نظر از جنسیت، بیشتر مربوط به هر کسی باشد که مراقب اصلی او باشد. با وجود تغییرات فرهنگی، زنان هنوز هم اغلب مراقب اصلی هستند و تأثیر اجتماعی شدن و هنجارهای جنسیتی و عوامل مرتبط نیز نقش محتملی ایفا می کند. تا آن نقطه، پدران کمتر «سنتی»، که کمتر کار میکردند و زمان بیشتری را در تربیت فرزندان میگذراندند، در طول بازی حساستر بودند و از ازدواجهای صمیمیتر لذت میبرند (NICHD2000).
به همین ترتیب، طبق مطالعهای در سال ۲۰۱۴، پدرانی که زمان بیشتری را صرف فرزندپروری میکنند، تغییراتی در فعالیتهای مغزی و غدد درونریز نشان میدهند و مغزهای مردانه و زنانه در یک «شبکه عصبی مراقبت از والدین» همگرا میشوند. صرف نظر از این، رفتار و شخصیت مراقب اولیه، نسبت به مراقبین ثانویه، به ایجاد خودشیفتگی کمک می کند.
خیلی ایمن برای ایمن بودن؟
تصور میشود که محافظت بیش از حد مانع پیشرفت میشود، و منجر به فرصتهای کمتری برای یادگیری از شکست و ایجاد پوست ضخیم میشود، و در هنگام انتقال از خانواده مبدأ بیش از حد محافظ به «دنیای واقعی»، جایی که مردم همیشه به آن توجه نمیکنند، شوک وارد میکند.
در واقع، تحقیقات قبلی نشان میدهد که سازگاری با اضطرابهای کودکان، کودکان را از یادگیری نحوه کنار آمدن با پریشانی و عدم اطمینان، عواملی که به انواع مسائل بزرگسالی کمک میکنند، باز میدارد.
به همین ترتیب، ارزش گذاری بیش از حد و نرمش می تواند تحولات تطبیقی مختلف را تضعیف کند. ستایش بدون کسب آن منجر به دیدی کج از جهان، دیدگاههای نادرست درباره نحوه ارتباط پاداش و تلاش و درک ضعیفتر از نحوه تعیین مرزها و محدودیتها در موقعیتهای بزرگسالان میشود. یادگیری این مهارت ها در خوابگاه دانشگاه بدون راهنمایی مناسب می تواند به آتش سوخت بیافزاید.
بدرفتاری تأثیر سبک فرزندپروری بر شخصیت را تشدید می کند و منجر به احساس آسیب پذیری بین فردی می شود. این به ویژه و به طرز غم انگیزی موردی است که تروما از جانب مراقبان اولیه می آید و ناامنی را با خیانت و بی اعتمادی ترکیب می کند. ناملایمات همچنین میتوانند از نسلی به نسل دیگر منتقل شوند و به شیوههای منفی بر والدین تأثیر بگذارند – برای مثال، تضعیف عملکرد بازتابی، یک مهارت ذهنی کلیدی که نه تنها برای والدین بلکه برای زندگی لازم است – همانطور که در مورد مادران آسیب دیده نشان داده شده است.
پرورش کودک
این تحقیق همان چیزی را پیشنهاد میکند که بسیاری قبلاً توصیه میکنند: تربیت فرزندان ایمن با احساس انعطافپذیری از خود و توانایی هدایت در یک واقعیت پیچیده، به طور فزایندهای خواستار و حواسپرت کننده، مستلزم ترکیبی از مهربانی و استحکام، توانایی والدین برای تحمل اضطراب و عدم اطمینان – مقابله با آنهاست. ارواح خود را در طول راه – در حالی که از ریسک پذیری مناسب و متعادل کردن ستایش به دست آمده با بازخورد صریح و مفید حمایت می کنید.
اتخاذ این رویکرد برای فرزندپروری زمانی پیچیده میشود که سایر خانوادهها، مدارس و فرهنگ به طور کلی ارزشهای طرفدار خودشیفتگی، حمایت بیش از حد، ارزشگذاری بیش از حد، نرمش و بیرحمی را ترویج کنند.
لطفا جهت دریافت خدمات روان شناسی و مشاوره با شماره های ۰۹۰۱۰۱۳۴۶۸۴ و ۰۲۱۸۶۰۱۵۵۹۱ تماس حاصل فرمایید.